2011/11/18, 04:02 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/11/18, 04:04 AM، توسط roshanak.z.)
(2011/11/17, 12:32 PM)رنگین کمان نوشته است: درگذشت دایی شما رو تسلیت میگم. حالا که مادرتون برادرشو از دست داده صبر کنید.
مرسی عزیزم واقعا لطف داری . منم بخاطر همین نمی دونم چکار کنم
(2011/11/17, 01:16 PM)مولتی ام اس نوشته است: روشنک جون،
به نظر من لزومی نداره که همون اول اسم بیماری رو بگی اصلا بگو یه التهابه که دکترها سعی دارن برطرفش کنن اینجوری دروغ هم نگفتی ولی همه راستش هم نگفتی
وقتی هم ببینن که توی این مدت که پیششون هستی مشکل خاصی نداری پذیرفتنش براشون خیلی راحتتر میشه
چون من هم در مورد یکی - دوتا از اعضای خانوادم همین کارو کردم
متاسفانه من هنوز در سمت چپم کنترل ندارم و در طی روز حملات زیادی برام میشه در ضمن صحبت کردنم هم کاملا تابلو است و خیلی سریع متوجه حملات و تغییراتی در من بوجود اومده میشن .
الهی
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد ، نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم ، چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم ، چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در ، که جز این خانه مرا نیست پناهی