2017/05/26, 04:09 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2017/05/26, 04:13 PM، توسط مُنا_منتظر المهدی.)
همون دفه ی اولی که برای گزگز دستم رفتم دکتر، دکترم تو پروندم نوشته بوده مشکوک به ام اس!
من نمیدونستم که همچین چیزی نوشته.
کلا ذهنم سمت تومور مغزی بود:|
یه هفته بعد که رفتیم ام آر آی رو نشون بدیم یک ساعت قبلش فهمیدم دکترم تو پروندم نوشته مشکوک به ام اس و مامانم بهم نگفته
وقتی ام که دکترم ام آر آی رو دید اصلا نگفت ام اس!اسمشم نیاورد.گفت برو فلان بیمارستان سه روز سرم بزن و ....بعدشم هفته ای یک آمپول میزنی
خودم گفتم پس ینی ام اسه؟؟؟
اونجا خوشحال شدم که تومور نبوده ام اس بوده
دااغ بودم آقا دااااااغ
ولی فرداش تااازه فهمیدم که چی شده
و غم و غصه هام شروع شد که ای وای من ام اس دارم:| بدترین لحظه هام مربوط به همون روزای قبل و بعد فهمیدن ام اسه
امیدوارم دیگه تکرار نشه:|
من نمیدونستم که همچین چیزی نوشته.
کلا ذهنم سمت تومور مغزی بود:|
یه هفته بعد که رفتیم ام آر آی رو نشون بدیم یک ساعت قبلش فهمیدم دکترم تو پروندم نوشته مشکوک به ام اس و مامانم بهم نگفته
وقتی ام که دکترم ام آر آی رو دید اصلا نگفت ام اس!اسمشم نیاورد.گفت برو فلان بیمارستان سه روز سرم بزن و ....بعدشم هفته ای یک آمپول میزنی
خودم گفتم پس ینی ام اسه؟؟؟
اونجا خوشحال شدم که تومور نبوده ام اس بوده
دااغ بودم آقا دااااااغ
ولی فرداش تااازه فهمیدم که چی شده
و غم و غصه هام شروع شد که ای وای من ام اس دارم:| بدترین لحظه هام مربوط به همون روزای قبل و بعد فهمیدن ام اسه
امیدوارم دیگه تکرار نشه:|
حَـسْـبُــنَــا الــلّــهُ وَ نِــعْــمَ الْــوَکِـيــلُ