امتیاز موضوع:
  • 9 رأی - میانگین امیتازات : 3.22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت)
#26
اولین علائم من سال 86 از چشمم شروع شد اما اون موقع توی ام آر ای پلاک نبود
اون سال سال اولی بود پشت کنکور بودم...
نزدیک عید بود که چشمم تار شد ودکترم گفت باید بستری شم
منم با نهایت اعتماد به نفس کتابامو بردم بیمارستان اما دریغ از یه جمله که اونجا بخونمicon_cry
دکترم نسبت به کتابهای من آلرژی گرفته بود تا کتاب دستم میدید مثل دزدگیر آژیر میکشید!!!angry
بعدشم مگه چشمم گذاشت من درس بخونم باوجود درد چشمم مثل سیریش چسبیدم به کنکور تا به چیزی که میخوام برسم
تا کنکور 89 که بالاخره پزشکی که دوست داشتم قبول شدمagreement2
اولین ترم پزشکی توی امتحانهای فاینال بلههههههههههههههه
دست و پای راستم بی حس شد!منم میرفتم از استادام میپرسیدم که من یکی رو میشناسم با این علائم به نظرتون چه مریضییه؟
صدبار ازشون شنیدم ام اس بازم گفتم ولشون کن اینا بیخود میگن!!!
بیخیالش شدم تا عیدامسال...یه ام آر ای دیگه و...smiling
دکترم ام آر ای رو که دید چند بار هی سرشو به نشانه کلافگی تکون داد angry2بعد رو به منو مامان بابام کرد دید همه منتظریم فکر کنم بیچاره داشت سکته میکرد دوباره برگشت نتیجه رو یه بار دیگه خوند
برگشت رو به من گفت:تو خودت دکتری میدونی که هرکس باید...
پریدم تو حرفش که دکتر مریضیم؟
چند بار همینجوری اون با دلداری حرف زد منم هی پریدم تو حرفش
بعد یهو رو به من گفت مالتیپل اسکلوروزیس...confused
تا وقتی نگفت ام اس مامان بابام نفهمیدن چرا یهو من افتادم رو ویبرهconfused
خدارو شکر زود خودمو جمع کردم یه قطره اشکم اون روز نریختم؛از فرداشم بیمارستانو...
الهی واسه مامانم بمیرم از مطب که زدیم بیرون یهو زد زیر گریه ؛برگشتم بهش گفتم مگه چی شده اتفاقی نیافتاده که! من که خوبم،خوب هم میمونم چیزیم نیست که!!!! بهم گفت مامان دیگه میخواستی چی بشه که تو بهش بگی اتفاق...?!!!
بازتاب بعدش که گفتن خدا دوست نداشته به پزشکی برسی و الان که رسیدی اینطوری شدی همین الانم واسم عذابه...rolleyes
انقدری که این حرف واسم سخت بود شنیدن خبر ام اس داشتن واسم سخت نبودrolleyes

If you live to be a hundred
I want to live to be
,a hundred minus one day
so I never have to live
love28.without you
 تشکر شده توسط : maedeh , nahid , liliyam , najva , هانیه , Majid , zabih , farkhonde , sooorooosh , eglantine , نسيم , sange sabor , glassheart
  


پیام های داخل این موضوع
RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - توسط zenith - 2011/08/18, 11:01 AM



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
61 مهمان