امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امیتازات : 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
همه چیز فدای چشم و همچشمی
#1
Star 

از وقتی پسر جوان به روستای خودشان برگشته بود، انگار جور دیگری حرف می‌زد، سعی می‌كرد آرام‌تر صحبت كند و كلمات را كامل بیان كند و لب‌هایش را به میزان كمتری باز ‌كند، می‌گفتند او شبیه شهری‌ها حرف می‌زند، قبلاً وقتی نگاهش می‌كردند، با پوزخند از كنارش رد می‌شدند كه «پسر رفت و برایمان شهری برگشت، دیگر حرف زدن خودمان هم یادش رفت.»

اما بعدتر جوان‌ترها بیشتر سعی‌ می‌كردند شبیه او حرف بزنند، بخصوص دخترهای روستا گاه و بی‌گاه از حرف زدن او تقلید می‌كردند تا این‌كه دیگر «شهری» حرف زدن مد شد و هر كس تلاش می‌كرد در مقابل چشمان دیگران این‌گونه صحبت كند و رقابت برای آن بیشتر شد.شاید تصورش سخت باشد كه نوع حرف زدن هم می‌تواند چشم و همچشمی باشد، اما پنهان از چشمان ما و به صورت ناخودآگاه این رفتار هم یكی از نشانه‌های چشم و همچشمی بین مردم است. سعید معیدفر، عضو انجمن جامعه شناسی ایران و رئیس سابق این انجمن معتقد است:. «رایج شدن واژه‌های خارجی در جملات یا به شیوه خاص صحبت كردن گاه باعث می‌شود دیگران از هم تقلید كنند و شكلی از صحبت كردن یا كلماتی رایج شود.»

یك پدیده در حال تغییر

به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم ؛ معیدفر به عنوان یك جامعه‌شناس تعریف خود را از این پدیده می‌دهد و می‌گوید: «چشم و همچشمی مكانیزمی است كه در جهت همنوایی و سازگاری افراد با تغییرات در جامعه صورت می‌گیرد.» به گفته او، جامعه معمولا دو نوع وضعیت دارد؛ وضعیتی ثابت یا در حال تغییر، چشم و همچشمی در هر كدام از این دو وضعیت به شكلی بروز می‌كند، «زمانی كه شرایط در جامعه‌ای ثابت است، پدیده چشم و همچشمی نیز كمتر دیده می‌شود اما وقتی در جامعه‌ای به دلایلی نوآوری در عرصه‌های مختلف مثل پیشرفت تكنولوژی یا ورود پدیده‌های تازه به دفعات و با فاصله كم صورت می‌گیرد، افراد دائما با این تغییرات سعی می‌كنند چیزهای جدید به دست آورند، از مدهای جدید استفاده كنند و خود را به این تغییرات نزدیك كنند. سبك جدید هنری یا سبك جدید لباس، یا حتی سبك‌های جدید در حوزه‌های فرهنگی، ادبی و مسائلی مانند آن پیش می‌آید و افراد سعی می‌كنند از آنها پیروی كنند.»

ناصر قاسم‌زاد، روانپزشك نیز تحلیل ویژه‌ای از بعد روان‌شناسی برای این پدیده دارد و در مورد این سوال كه آیا چشم و همچشمی یك بیماری است یا خیر، توضیح می‌دهد: «همه افراد در شرایط عادی میل به پیشرفت و تكامل دارند و بخشی از این داشتن‌ها جزو خرید و وسایل روزمره زندگی است، دیگر نمی‌توانید به كسی بگویید قدیم‌ها یخچال، ماشین لباسشویی یا تلویزیون ال سی وجود نداشته، پس درحال حاضر استفاده از آنها نشانه چشم و همچشمی است، بلكه این وسایل نیاز امروز آدم‌ها برای زندگی است.یا از سوی دیگر، فردی دارای رفاه مالی است و ممكن است برای عروسی خود تصمیم بگیرد دو برابر برگزاری یك عروسی معمولی خرج كند. او بهترین انتخاب و ویژگی‌ها را برای مراسم خود برمی‌گزیند، در این شرایط نمی‌توان به این فرد «بیمار» گفت، بلكه او به زندگی عادی خود در حالی كه نیاز به بهتر بودن و كمال دارد، ادامه می‌دهد.»

خرید جهیزیه یكی از رایج‌ترین شكل‌های چشم و همچشمی است. مادر سارا معتقد است: «مردم عقلشان به چشمشان است، نمی‌شود جلوی زبان مردم را گرفت، دختر كه بی‌جهیزیه خانه بخت برود تا ابد پشتش حرف است، جهیزیه باید مفصل باشد.» به همین دلیل مادر سارا وارد هر مغازه‌ای كه می‌شود، انگشت اشاره‌اش را به سوی پرده‌ها و مبل‌های پرزرق و برق می‌برد و به هر فروشنده‌ای می‌رسد، می‌گوید: «چیزی می‌خواهم كه چشم پركن باشد.»دكتر قاسم‌زاد یكی از نشانه‌هایی را ‌كه چشم و همچشمی تبدیل به بیماری شود، تأكید و اصرار فرد بر ویژه بودن و گران بودن وسایل خود می‌داند و می‌گوید: «وقتی فردی دائما به این فكر می‌كند كه چه كار كند تا از دیگران متمایز باشد و این تمایز خود را به رخ بكشد، این به رخ كشیدن، دیگر طبیعی نیست و در این موارد فرد به نوعی بیمار محسوب می‌شود.»اما در این میان، ضرب‌المثل‌های ایرانی را نیز نباید از یاد برد؛ آن وقت كه گفته می‌شود «هركه بامش بیش برفش بیشتر» دكتر قاسم‌زاد معتقد است نباید فراموش كرد ایران كشوری مصرف‌گراست و مصرف‌گرایی در كشور ما از قدیم رایج بوده؛ به طوری كه افراد سعی می‌كردند در شرایط داشتن رفاه بیشتر، مصرف بیشتری هم داشته باشند. «عمدتا چشم و همچشمی بین افراد مرفه بیشتر دیده می‌شود.»

چشم و همچشمی یك مكانیزم اجتماعی

بسیاری از كارشناسان و روان‌شناسان اجتماعی می‌گویند چشم و همچشمی ناشی از نبود اعتماد به نفس است. از نظر روان‌شناسان و كسانی كه در حوزه روان‌شناسی اجتماعی تحقیق و پژوهش می‌كنند، پدیده چشم و ‌همچشمی در میان افراد، نشانه نیاز آنها برای جلب توجه اطرافیان و مورد تأئید قرار گرفتن است؛ اما سعید معیدفر جامعه شناس، در این زمینه نظر دیگری دارد و معتقد است چشم و همچشمی فرآیندی اجتماعی است. «اساس چشم و همچشمی امری طبیعی است و بسته به این‌كه چگونه از آن استفاده كنید، ممكن است مشكل ساز باشد، باید به كمك افراد جامعه بیایید. مانند خودرویی است كه اگر قوانین را درست رعایت كنید، شما را بخوبی به مقصد برساند، یا آن كه به دلیل رعایت نكردن قوانین منجر به خسارت یا حتی مرگ شود. این پدیده نیز بسته به این‌كه گروه مرجع از چه گروه‌هایی باشند، ممكن است مثبت یا منفی باشد و جامعه را درگیر یك‌سری خصایل اخلاقی خاص، مصرف‌زدگی یا درگیر رفتارهای نامتعادل كند یا در مقابل، آن را به سمت و سویی بهتر سوق دهد.»

البته رفاه بیشتر می‌تواند موجب چشم و همچشمی بیشتر میان افراد شود. معیدفر در این زمینه می‌گوید: «در آغاز افرادی بیشتر به سمت سبك و كالاهای جدید می‌روند كه استطاعت مالی بیشتر و فرصت‌های مناسب‌تری دارند و البته تعداد محدودتری این سبك یا كالا پذیرفته‌اند اما از همان زمان پذیرش تغییرات به دنبال آن در جامعه شكل می‌گیرد و برای این‌كه این پدیده تغییر یا پذیرش در سطوح بیشتر جامعه منتقل شود، چشم و همچشمی پیش می‌آید.»وی در مورد این‌كه چرا فرد چشم و همچشمی را انتخاب می‌كند، توضیح می‌دهد: «فردی كه سبك جدید را انتخاب كرده از دیگران متمایز می‌شود و در چشم بقیه بیشتر نمایان می‌شود، در این حالت افراد به او حسادت كرده و سعی می‌كنند بیشتر به او نزدیك شوند، به هر شكلی شده آنچه او دارد به دست آورند و آنها نیز تغییر كنند. ممكن است این تغییر نوعی از آرایش كردن باشد، لباس پوشیدن یا حتی نوعی از سخن گفتن باشد. »

چشم و همچشمی با نگاهی دیگر

با توجه به گفته‌های این كارشناسان برخلاف ذهنیت عمده‌ای كه وجود دارد، می‌شود با نگاهی دیگر به چشم و همچشمی‌ها نگاه كرد. سعید معیدفر توضیح می‌دهد: «این تفاوت و انتخاب سبك‌ها نیز در نتیجه یك مكانیزم اجتماعی ایجاد شده و در میان عده‌ای آغاز می‌شود، این عده نوآوران هستند كه استطاعت، جسارت یا ریسك انجام یك رفتار یا داشتن یك كالا را دارند.»و در نهایت همه چیز را گروه مرجع یا نوآوران انتخاب می‌كنند. «انتخاب این همنوایی یا چشم و همچشمی به گروه مرجع بستگی دارد و گاه می‌بینید ممكن است گروه مرجع متكی به گروهی از جامعه باشد كه در آن افراد فرهیخته‌ای باشند و میل خانواده‌ها به این‌كه بچه‌های خود را به دانشگاه یا حتی برای ادامه تحصیل به خارج از كشور بفرستند، رایج می‌شود و می‌توان گفت این چشم و همچشمی از نوع مثبت است و موجب ارتقای فرهنگ دانشگاهی و تحصیلات بین افراد می‌شود.»

همواره در رسیدن به این تغییرات، افرادی بخوبی آن را پشت سر می‌گذارند اما افرادی نیز هستند كه دچار مشكلاتی در این راه می‌شوند و در نهایت سرخوردگی و ناامیدی را برای آنان به همراه دارد، این افراد دارای یك‌سری خشونت‌ها در زندگی اجتماعی خود می‌شوند.سال 88 سازمان ملی جوانان تحقیقی انجام داد و اعلام كرد براساس تحقیقات انجام شده 25 درصد از زنان چشم و همچشمی دارند، 10 درصد این افراد به دلیل مشكلات روانی و كمبودهای دوران كودكی و 15 درصد نیز به دلیل حسادت و رقابت منفی چشم و همچشمی می‌كنند.

این گزارش سازمان ملی جوانان نشان می‌دهد زنان بیشتر از مردان گرایش به چشم و همچشمی دارند و عمده شكل رایج چشم و همچشمی‌ها در آنان نو كردن و خرید وسایل خانه است.البته به نظر می‌رسد دامنه چشم و همچشمی‌ها در زنان وسیع‌تر است و شامل همه چیز از كوچك تا بزرگ می‌شود اما مردان در موارد كمتری مثل خرید خودرو یا ملك ممكن است به رقابت و چشم و همچشمی با هم بیفتند، اما برای یك جامعه نیز می‌تواند دردسر ساز باشد. مثل آن كه معیدفر توضیح می‌دهد: «جامعه باید برای شكل‌گیری سبك و چیزهای جدید و حتی پدیده چشم و همچشمی هدف‌گذاری شده باشد و نوآوران را از زمره فرهیخته‌ترین یا رشد یافته‌ترین افراد جامعه انتخاب كند.»


 تشکر شده توسط : samii , ساغر
  




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان