امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امیتازات : 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
لطفا در خصوص التهاب نخاع من را راهنمایی کنید
#1
من خانمی ۴۰ ساله هستم. که حدود دو ماه و پنج روز پیش (26 آذر 97) وقتی سر کار بودم گردنم و پشتم شروع به درد کرد. که عصر اون روز به درمانگاه مراجعه و یک دگزامتازون و کتورولاک تزریق کردند و کاملا حالم بهتر شد. فردا شب اون روز یک سری جریان هایی شبیه شوک یا جریان برق تو سر و دست راستم احساس کردم و چند ساعت بعد دست راستم از کار افتاد. البته نصف و نیمه. تا نیمه می تونستم دستم بالا بیارم. درد را حس می کردم. گرما و سرما را کامل حس می کردم. می تونستم بنویسم. با توجه به اینکه سابقه دنده گردنی داشتم، به متخصص مغز و اعصاب و ستون فقرات مراجعه می کردم. در نهایت یک متخصص دست و شانه به من گفت مشکل شما مشکل مغزی نخاعی است. به دکتر سعید قزوینیان مراجعه کردم که ایشان اول گفتند که کش آمدن عصب هست و بعد با دکتر مسعود نبوی مشاوره کردند که ایشان تشخیص التهاب نخاع دادند و بستری شدم در بیمارستان آتیه و پالس تراپی شدم. و الان هم کورتون خوراکی می خورم. آزمایش مایع نخاعی و آزمایش های مربوط به NMO را انجام دادم که منفی شد. نوار عصب چشم هم انجام دادم که مشکلی نبود. هیچ کدام از علایم  بالینی دویک هم نداشتم.  الان دکتر قزوینیان داروهای خانواده ویتامین های B و مکمل progio و آزارام دادند. با توجه به اینکه اصلا مشخص نشد مشکل من چی هست، خواهش می کنم من را راهنمایی کنید که باید چیکار کنم. آیا دوباره برم MRI ؟ این داروها را بخورم؟ داروها اذیتم می کنند. لطفا دوستانی که تجربه دارند راهنمایی کنند.
در ضمن دست راست من تا وسط های گردنم بالا میاد و هنوز نمی تونم دستم بالای ببرم.
 تشکر شده توسط : پریا حقیقت پور
#2
آزمایش مایع نخاع یکی از دقیقترین آزمایشات تشخیصیه که خدا رو شکر از شما مشکلی نداشته. آزمایش nmo هم که منفی بوده. چند تا دکتر هم نظر دادند و مشکل خاصی براتون تشخیص داده نشده. کورتون برای رفع التهاب لازمه پس بهتره دوره درمان رو کامل کنید
تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز !؟
میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنمsmiling
 تشکر شده توسط : پریا حقیقت پور , 2144023458
#3
سلام بچه ها من اخیرا چند بار مزاحم شدم و مدیر کل محترم سایت خیلی لطف کردن جوابمو دادن ولی واقعا دارم خورد میشم میدونم ام اس دارم و اصلا جرات نمیکنم خانواده و به خصوص مادرم را مطلع کنم که حتی سرماخوردگی منم را نمیتونه ببینه از طرفی نمیشه مساله را پنهان کرد بعدشم اگه بگم کار و ازدواجم قطعا از دستم میره برای خودم ناراحت نیستم افسردگی شدید هم دارم و قرص میخورم کسی تجربه این شکلی داره من نمیخام تحت هیچ شرایطی مردم بدونن تا جایی که ممکنه واقعا دو ماهه دارم زجر میکشم و همش مرددم چه کار کنم از طرفی دوستانمیگن دنبال درمان نری بد میشه از طرفی جرات افشا بیماری را ندارم لطفا راهنماییم کنید ببخشید اگر با حرفام اذییتون کردم
 تشکر شده توسط : پریا حقیقت پور
#4
(2019/02/20, 03:28 PM)shirazi نوشته است: سلام بچه ها من اخیرا چند بار مزاحم شدم و مدیر کل محترم سایت خیلی لطف کردن جوابمو دادن ولی واقعا دارم خورد میشم میدونم ام اس دارم و اصلا جرات نمیکنم خانواده و به خصوص مادرم را مطلع کنم که حتی سرماخوردگی منم را نمیتونه ببینه از طرفی نمیشه مساله را پنهان کرد بعدشم اگه بگم کار و ازدواجم قطعا از دستم میره برای خودم ناراحت نیستم افسردگی شدید هم دارم و قرص میخورم کسی تجربه این شکلی داره من نمیخام تحت هیچ شرایطی
سلام 
شما هنوز دکتر نرفته از کجا مطمئن هستی که ام اس  دارید؟ 
فرض را میزاریم که شما ام اس هم داشته باشید به نظرتون با دکتر نرفتن چیزی حل میشه؟ ازدواجتون را بخاطر 
فتن از دست میدید؟ خب اگه همین اول کار از دست بدید که خیلی بهتر هست تا بعدها به نحوی همسرتون بفهمن. الان فقط بیماری ای که خودتون هیچ نقشی در ایجادش نداشته اید را گفته اید اما الان اگه نگید و بعد به هر طریقی بفمن یا خودتون بگید هم باید استرس گفتن بسماری داشته باشید و هم استرس پنهان کاری
شما در بوجود اومدن ام اس هیچ نقشی نداشته اید پس نیاز به اینهمه پریشونی برای نگفتن یا دنبال درمان رفتنش نیست چون همین حال باعث بدترشدنش میشه
ام اس اصلا ترسناک نیست. آدمای موفقی حتی توی همین سایت داریم که ام اس دارن
باید کاری کنی، آروم بگیرم Blush
 تشکر شده توسط : پریا حقیقت پور
#5
(2019/02/20, 05:10 PM)glassheart نوشته است:
(2019/02/20, 03:28 PM)shirazi نوشته است: سلام بچه ها من اخیرا چند بار مزاحم شدم و مدیر کل محترم سایت خیلی لطف کردن جوابمو دادن ولی واقعا دارم خورد میشم میدونم ام اس دارم و اصلا جرات نمیکنم خانواده و به خصوص مادرم را مطلع کنم که حتی سرماخوردگی منم را نمیتونه ببینه از طرفی نمیشه مساله را پنهان کرد بعدشم اگه بگم کار و ازدواجم قطعا از دستم میره برای خودم ناراحت نیستم افسردگی شدید هم دارم و قرص میخورم کسی تجربه این شکلی داره من نمیخام تحت هیچ شرایطی
سلام 
شما هنوز دکتر نرفته از کجا مطمئن هستی که ام اس  دارید؟ 
فرض را میزاریم که شما ام اس هم داشته باشید به نظرتون با دکتر نرفتن چیزی حل میشه؟ ازدواجتون را بخاطر 
فتن از دست میدید؟ خب اگه همین اول کار از دست بدید که خیلی بهتر هست تا بعدها به نحوی همسرتون بفهمن. الان فقط بیماری ای که خودتون هیچ نقشی در ایجادش نداشته اید را گفته اید اما الان اگه نگید و بعد به هر طریقی بفمن یا خودتون بگید هم باید استرس گفتن بسماری داشته باشید و هم استرس پنهان کاری
شما در بوجود اومدن ام اس هیچ نقشی نداشته اید پس نیاز به اینهمه پریشونی برای نگفتن یا دنبال درمان رفتنش نیست چون همین حال باعث بدترشدنش میشه
ام اس اصلا ترسناک نیست. آدمای موفقی حتی توی همین سایت داریم که ام اس دارن
تشکر از بزرگواریتون نه من نگفتم می ترسم از ام اس میدونم میشه آدم با وجود این بیماری هم موفق باشه برای خودم هم ناراحتی چندانی ندارم نمیدونم چجوری قضیه را باید مطرح کنم  میدونید که الان ام اس الکی بزرگ شده و تا بگی ممکنه جا بخورن گفتم دوستان  اگه تجربه ای دارن بگن چجوری میشه مطرحش کرد با خانواده اگر هم صلاح دونستید در خصوصی هم پیام بدید یا همین جا بازم ممنونم از بزرگواری همتون
 تشکر شده توسط : پریا حقیقت پور
#6
Man say kardam inja ba fonte farsi ye chizi benevisam nashod :Sadad say kardam delet konam pasokho hadeagahal bazam nashod. Fingilish ham ke ghabool nist. Poste man ro hazf konid lotfan
  




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
3 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست