2011/08/10, 10:23 AM
گاهی غیرقابل باورها را تجسم کن!
ميخواهم بخشی از قصه زندگی یک جوان پرتلاش و همیشه امیدوار را برایتان نقل کنم. داستان زندگی آستین ویتنی که همین امسال از دانشگاه برکلی مدرک لیسانس خود را دریافت کرد. او مقابل مدیر دانشگاه سرپا ایستاد و چشم در چشم او دوخت و با غرور و افتخار بابت ایستادنش، مدرک خود را از دست او گرفت. این در حالی بود که تمام جمعیت برای او یکپارچه دست میزدند و تشویقش میکردند! حتما میپرسید چرا باید جمعیتی بزرگ، فردی را فقط چون توانسته روی پاهای خودش بایستد تشویق کنند!؟ دلیلش برمیگردد به چهار سال قبل که آستین جوان سوار موقع رانندگی کنترل خودرو را از دست داد و با یک درخت تصادف کرد و برای همیشه از کمر به پايین فلج شد.
او چهل روز در بیمارستان بود و همه سرپا ایستادن دوباره او را غیرممکن و غیرقابل باور میدانستند. اما او بلافاصله در یک دانشگاه معتبر ثبتنام کرد و به مدت دو سال با پشتکار زياد درس خود را ادامه داد.
سرانجام تصمیم گرفت به دانشگاه برکلی منتقل شود و آنجا بود که با تیمی از متخصصان علم مکاترونیک به رهبری پروفسور ایرانی دکتر مهندس همایون کازرونی آشنا شد. دکتر کازرونی یک استاد کاربلد علم مکانیک بود که شرکتی را برای ساخت اکسو اسکلت یا همان روباتهای پوشیدنی تاسیس كرده بود و برای مشتریان خاص کمکاسکلتهای پوشیدنی خاصی طراحی میکرد که یک فرد معمولی میتوانست با پوشیدن آنها کولهبارهای چند صد کیلویی را به راحتی جابهجا کند. روباتهای پوشیدنی دکتر کازرونی خیلی گران بودند. رقمی بالای نود میلیون تومان، اما تیم خبره کازرونی تصمیم گرفت با حذف یک سری از امکانات این روبات، آن را با ارزانترین قیمت به لباسی برای افراد فلج و معلول تبديل كند.
اینجا بود که آستین ویتنی جوان، داوطلب اجرای این پروژه شد. برق امید حتی یک لحظه از چشمان آستین جوان دور نشد و همین برق عشق و شور اعضای گروه را برای جواب گرفتن از این پروژه بزرگ دو صد چندان میساخت. سرانجام اولین پای روباتی ساخته شد و نام او را به افتخار آستین جوان بیواکسواسکلت آستین نام نهادند.
روز شنبهای که قرار بود تکتک فارغالتحصیلان دانشگاه برکلی مدرک خود را از مدیر دانشگاه بگیرند، برای همه بهخصوص آستین جوان و تیم تخصصی دکتر کازرونی روز بزرگی بود. در مقابل نگاه تحسینبرانگیز و شوقآور حاضران، آستین از روی ویلچر بلند شد و توانست روی پاهای روباتی خود بایستد. نگاه او دریایی از شادی داشت. او در حال تجربه چیزی بود که دو سال قبل محال، غیرممکن و غیرقابل باور قلمداد میشد. دکتر کازرونی هم در این روز بسیار خوشحال بود. او گفت: "بیوروبات شلواری آستین خیلی ساده است. با آن نمیتوان عقبعقب رفت و یا از نردبان بالا رفت، اما میتوان به کمک آن بلند شد، ایستاد و راه رفت و این چيز کمي نیست. دو سال قبل رسیدن به این نقطه برای ما غیرقابل باور بود اما به مدد رشد فناوری و تلاش شبانهروزی متخصصانی نخبه از سراسر جهان این کار شدنی شد.
اما مهم اینجاست که آنچه ما را برای جواب گرفتن از این پروژه سرپا نگه میداشت، نگاه پرشور و همیشه امیدوار آستین ویتنی جوان بود که حتی یک لحظه برق امید در آن خاموش نشد. آستین هدیه امید خود را گرفت و خوشحالیم که در تهیه این هدیه ما نیز سهیم بودهایم."
حال شما همین الان از جا برخیزید و مقابل آيینهای بایستید و به چشمان خود نگاه کنید. آیا برق امیدی در آن میبینید؟ اگر چنین نیست درنگ نکنید. غیرقابل باورترین آرزوهای خود را تجسم کرده و به تحقق حتمی آن یقین پیدا کنید. بلافاصله میبینید برقی گرم و انرژیبخش چشمان شما را نیز پر میکند. این همان چیزی است که شما را حتما به آنچه میخواهید میرساند.
وقتی احساس میکنی داری به بن بست میرسی و زندگی خیلی تخیلی شده به یاد بیار که قبلا هم اینطوری شده بود ولی گذشت. این لحظات فرصتهایی برای بزرگ شدن هستند.