•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8(current)
  • 9
  • 10
  • 11
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 6 رأی - میانگین امیتازات : 4.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
عوارض تنهایی
#71
دوست عزیز؟ من فقط متوجه نشدم پسرتون شما رو رها کردند و شما تنها ماندید یا شما رفتید از پیش پسرتون؟

ولی در هر دوصورت امیدوارم خیلی خیلی زود زندگیتون برگرده به روزهای گذشته و میدونم که برمیگرده فقط بگم که :


این نیز بگذرد:

icon_question
فعلا سکوت را برگزیدیم ............
 تشکر شده توسط : m.a1361_2008 , زهرا59
#72
این حرفو درجواب دوستی که میگه ام اس بیماری خاصی نیست میگم:اولا هرچیزی که باعث جدایی شما از دیگران بشه وکم کم شمارو به انزوا بکشونه،خاص حساب میشه.حالا اون چیز بیماری باشه یا هرچیز دیگه.
در جواب بقیه دوستان ثانیا:ما در جایگاه اون شخصی که فرزندشو ازش دور کردن نیستیم که بخوایم راحت بگیم کتاب بخون و... .این کارها جای عشق به فرزند ومحبت به اونو نمیگیره.
ثالثا اونایی که یه بچه رو از مادرش اونم مادری که دچار مشکل شده جدا میکنن رو نمیدونم باید چه صفتی واسشون بکار ببرم.فقط میدونم این کارا از دید خدا پنهان نمیمونه.حتما تو همین دنیا تاوانشو میبینن.
واما دوست عزیزم ma1361 :سعی کن راهی واسه ملاقات با پسرت پیداکنی.متاسفانه فرهنگ جامعه ما اگه یه پله به جلو بره،ده پله عقب برمیگرده.ما در این جامعه ی کم فرهنگ یه جورایی نسل سوخته ایم.کاری از دستمون بر نمیاد جز توکل بخدا وسعی برای پیداکردن راهی که بتونه ذره ای از اندوهمونو کم کنه.تا حدودی شرایطتو درک میکنم.چون خودمم گرفتار یه مشکل شبیه مشکل شما بودم.اما مطمئنم درد من از شماکمتر بوده.ولی سعی کردم وهرراهی که فکرمیکردم ممکنه حتی یک درصد احتمال موفقیت رو واسم داشته باشه،امتحان کردم.لااقل دلخوشیم این بود که ایندفه به نتیجه میرسم.مطمئن باش خدا با شماست.
 تشکر شده توسط : شهرزاد , sama , agha meysam , kiana , roya-n , m.a1361_2008 , فرناز , نگار1353 , maryamgoli
#73
دوست عزیزم moon ما اینجا هیچکدوم در جایگاه هم نیستیم و از دور هیچ چیز قابل داوری نیست و باز هم میگم این بیماری چیز خاصی نیست ...خاص بودن در افکار یک بیمار است...من در عرض 2 ماه 2 حمله داشتم ولی نه کسی میدونه بیمارم و نه اجازه میدم دیگه خودمم هم احساس یک بیمار رو داشته باشم...ما اینجا میایم باید به هم روحیه بدیم و احساس بیمار بودن رو از خودمون دور کنیم ...خوشبختانه تمام شرح این بیماری و حمله هاش موقت است و ما هم مثل بقیه هستیم ....

به این فکر کنید میتونست به جای ام اس سرطان و هزار بیماری پردردسر و سخت باشه ...پس سعی کنید خودتون رو بیمار ندونید این بهترین کمکی هست که اول میتونید به خودتون بکنید...
 تشکر شده توسط : roya-n , m.a1361_2008
#74
از همه ی دوستان گلم خیلی ممنونم به خاطر راهنمایی هاتون، همدردی هاتون و...با خوندن پیام های شما احساس بهتری دارم ممنونم
#75
(2012/12/25, 03:05 PM)m.a1361_2008 نوشته است: سلام دوستان عزیزیم، دل تنگه روزهای گذشته ام، دل تنگه پسرم هستم که یک ماه ندیدمش، از وقتی ام اس مهمونم شد مهمون های زندگیم رفتن خیلی سریع انگاری اگه می موندن می کشتشون، حالا تنها شدم اینقدر که هیچ انگیزه ای برای زندگی ندارم.دلم می خواست با شما ها درد و دل کنم. به امید بهبودی همگیتان،

من متاسفم برای کسانی که که شما رو از پسرتون جدا کردن
یه چیز که این چند ساله اخیر یاد گرفتم اینه که اگه غمی داشتی خیلی ها ازت دور میشن فقط برای اینکه فکر میکنن غصه هات واگیر داره
و بدتر اون کسایی که می مونن ولی کاری که می کنن که میگین کاش هیچ وقت نمی موندن
منم به همین دلیل بیماریم رو مخفی کردم و به شما هم میگم که کمتر در این مورد فکر کنین نزارین بقیه حالتونو خراب کنن و چیزایی رو که دوست دارین مثل بچتون رو ازتون بگیرن
 تشکر شده توسط : movahedi , minoshka , برگ 7
#76
من متاسفم اما دوست عزیز واکنش افراد نسبت به مسائل متفاوت همسرتان شاید ترسیده پیشنهاد من اینه که از طریق افراد اثرگذار با همسرتون ارتباط برقرار کنید تا احتمالا ترس ایشان نسبت به ام اس کم شود وشما هم واکنش ایشان را به حساب عدم اگاهی بذار و انرژی منفی نفرست حتما باید تلاش کنی تا تاثیرات منفی ذهنی ایشان را از بین ببری اما به خودت استرس وارد نکن و همواره نتایج امور را به خدا بسپار
 تشکر شده توسط : مهري , movahedi , minoshka , سورنا , برگ 7
#77
دوست عزیز باسلام امیدوارم که همیشه در مسیر بهبود باشید
من سفارش گوته شاعر آلمانی را سالهاست که انجام میدم
1- دیدن یک منظره زیبا وسبز طبیعی حالا یا واقعی یا یک تابلو یا عکسی رنگی
2- شنیدن یک نوای ملکوتی حال بسته به انتخاب و علاقتون مثل صدای خواننده محبوبتون یا ساز مورد علاقتون یا ...
3- کمک بدون چشمداشت به فقیری که در سر راهتون سبز میشه یا کمک به بنیادهای خیریه
4-خواندن یک قطعه شعر یا سخنی حکیمانه از بزرگان agreement2

هرگاه وعده کردی ، وفا کن علی(ع)
 تشکر شده توسط : movahedi , minoshka , سورنا , برگ 7
#78
دوست عزیز پیشنهاد میدم همسرتون رو در جمع بچه های ام اس بیارین،
مطمئناً غافلگیر میشن!!!
برای اکثریت زندگی به روال عادی جریان داره...
شاید یه مشاور یا روانشناس خوب هم بتونه خیلی کمک باشه...
صمیمانه براتون آرزو می کنم خیلی زود در جمع خانواده تون، فرزندت رو در آغوش بگیری و شیرین ترین لحظه ها رو داشته باشین...
چقدر شعـــــــر نوشتیم برای باران
غافل از آن دل دیوانه که بارانی بود
 تشکر شده توسط : movahedi , minoshka , سورنا , برگ 7
#79
سلام به همه. به به ميبينم كه همه سطح بالا ميفكرن. ١٠٠٠بار گفتم بيماريه خاص ماله ادمهاي خاصه. هر جا اين جملرو ديدين يادم كنين چون اولين بار تو يه مقاله نوشتم:wink2agree به هر حال خوبه كه اين بيماري مهمون سطح بالاهاي فكري ميشه. من از طرف خودم ممنون هستم واسه اين همه دلگرمي كه به دوستمون دادين. و واسه ايشون ارزوي ارزوشو دارم.
 تشکر شده توسط : minoshka , سورنا
#80
دوست عزیز امیدوارم این سختیا زود زود از سر راهتون برن کنار امیدوارم خدای مهربون همه مهربوناتون و بهتون برگردونه زندگی سختیای نفس گیر زیادی داره اما از خدا میخوام امیدواری شما نفس این سختیای نفس گیر و بگیره امیدوارم خود خدا مواظب دل شما باشinnocent0001.gif
میشه باز هم نفس کشید و زندگی کرد  
 تشکر شده توسط : سورنا , melody
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8(current)
  • 9
  • 10
  • 11
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  چند دلیل برای مرگبار بودن تنهایی! paeazan 5 5,819 2014/03/23, 03:55 PM
آخرین ارسال: ali reza 22



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست