امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امیتازات : 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آسیبهای نخاعی
#1
● ستون فقرات
نخاع یا طناب نخاعی بخشی از سیستم اعصاب مركزی است. سیستم اعصاب مركزی از دو قسمت عمده، یعنی مغز و نخاع تشكیل شده است. نخاع بافت بسیار ظریفی است كه توسط تعدادی استخوان محافظت می شود. به این استخوانها مهره گفته می شود.
نخاع در وسط این مهره ها قرار گرفته و به محل قرار گرفتن نخاع كانال نخاعی گفته می شود. مهره ها به صورت منظم بر روی یكدیگر قرار گرفته اند. مهره ها ستون فقرات را ایجاد می كنند كه به عنوان ستون بدن عمل می كند و دارای حالت انعطاف پذیری است. بعلاوه مهره ها حفاظت از نخاع را نیز برعهده دارند. دیسكها در بین مهره ها قرار گرفته اند. دیسك از موارد فیبری سفتی تشكیل شده كه در میان آن ماده نرمتری قرار دارد. وظیفه دیسك جذب ضربه است و به ستون فقرات امكان انعطاف پذیری را می دهد.
مهره ها توسط رباطهایی بهم متصل می باشند، این رباطها باعث می شوند ستون فقرات حالت ایستاده به خود بگیرد. علاوه بر این، امكان حركت به ستون فقرات را می دهند. وقتی آسیب نخاعی روی می دهد اغلب این رباطها آسیب می بینند. موارد زیادی اتفاق می افتد كه مهره ها آسیب ببینند، ولی نخاع سالم بماند، اما ممكن است نخاع با وجود سالم بودن مهره ها، آسیب ببیند.
در بدن انسان سی مهره وجود دارد كه ستون مهره ها را قسمت بندی می كنند. این قسمتها شبیه قسمتهای نخاع می باشند و شامل بخشهای زیر می باشند.
▪ گردنی: ۷ مهره
▪ پشتی(سینه ای): ۱۲ مهره
▪ كمری: ۵ مهره
▪خاجی: ۵ مهره (این مهره ها بهم چسبیده اند)
▪ دنبالچه: ۱ مهره
● نخاع
می توان نخاع را بزرگترین عصب بدن نامید. اعصاب، ساختمانهای طنابی شكلی می باشند كه از رشته های عصبی كوچكتر تشكیل شده اند. نخاع مانند كابل اصلی تلفن عمل می كند و مغز را به سایر قسمتهای مختلف بدن متصل می سازد. اگر تصور كنیم كه نخاع به صورت كابل اصلی تلفن عمل می كند، مركز اصلی تلفن مغز بوده و قسمتهای مختلف بدن مشتركین تلفن می باشند. پیامها از مركز تلفن به مشتركین رسیده و همچنین از مشتركین به مركز تلفن می رسد. به این معنی كه دستوراتی كه منجر به حركت اندامها می شود، از مغز صادر شده و از طریق نخاع و سپس اعصاب محیطی به عضلات می رسند و همچنین گیرنده های حسهای مختلف مثل حس لمس و یا درد، آن را ثبت كرده و از طریق اعصاب محیطی به نخاع رسیده و بعد به مغز می رسند و باعث می شوند مغز حسهای مختلف را درك كند. از حسهای مختلف می توان به حس لمس، گرما، سرما و درد اشاره نمود. طول نخاع حدود ۴۵ سانتیمتر است و از پایین مغز شروع شده و تا حدود كمر ادامه می یابد.
سی و یك جفت عصب از نخاع خارج می شود. این اعصاب از قسمتهای مختلف نخاع خارج شده و عمل قسمتهای مختلف بدن را كنترل می نمایند. این اعصاب به صورت زیر دسته بندی می شوند.
۱) گردنی: ۸ عصب؛ كنترل گردن بازو و دستها را به عهده دارند.
۲) پشتی (سینه ای): ۱۲ عصب؛ كنترل تنه و عضلات فوقانی شكم را به عهده دارند.
۳) كمری: ۵ عصب؛ كنترل عضلات پایین شكم و قسمتهای مختلف اندامهای تحتانی را بر عهده دارند.
۴) خاجی: ۵ عصب؛ كنترل قسمتهای پایینی اندام تحتانی را بر عهده دارند، همچنین عملكرد مثانه روده و اعمال جنسی توسط این اعصاب كنترل می شود.
۵) دنبالچه: یك عصب؛ آخرین قسمت نخاع را بر عهده دارد.
● آسیب نخاع چیست؟
ممكن است نخاع در اثر بیماری و یا ضربه آسیب ببیند. در اكثر موارد آسیب نخاع به علت فشار وارد شده از مهره ها می باشد و در اثر این آسیب، نخاع ورم كرده یا دچار خونمردگی می شود. ممكن است آسیب باعث پاره شدن فیبرهای عصبی نخاع شود. عفونت و یا بیماریهای دیگر نیز ممكن است باعث همین نوع آسیبها گردند. برای اینكه نخاع آسیب شدید ببیند، لازم نیست كه حتماً قطع شود. اگر چه مطالعات مختلفی در حال انجام است تا امكان ترمیم نخاع را فراهم سازد و این تحقیقات در حیوانات با درصدی از موفقیت همراه بوده است، ولی در حال حاضر نخاع پس از قطع شدن دیگر قابل ترمیم نخواهد بود، ولی به تازگی روشهایی برای پیوند نخاع در دست بررسی است و برخی از نتایج اولیه آن امیدوار كننده می باشد. این جمله به معنی عدم بهبود شرایط بیمار آسیب نخاعی نیست و بسته به اینكه علت آسیب خونمردگی یا تورم باشد، بیمار بهبود عصبی پیدا خواهد نمود. این بهبودی شامل تغییر در حس و یا توانایی حركت اندامها و یا هر دو است، مقدار بازگشت حس یا حركت در هر بیمار متفاوت بوده و با معاینه دقیق تا حدی قابل پیشگیری است.
بعد از ایجاد آسیب نخاعی تمامی اعصابی كه بالای محل آسیب قرار دارند به كار خود به همان شكل قبل از آسیب ادامه می دهند،اما در زیر سطح آسیب نخاعی اعصاب نمی توانند پیامها را بین مغز و قسمتهای بدن رد و بدل نمایند، علت این مسأله قطع شدن ارتباط بین دو قسمت نخاع است.
● تشخیص آسیب نخاع
پس از آنكه پزشك به وجود آسیب نخاعی مشكوك شد، برای تشخیص آن چند كار مختلف را انجام می دهد. اولین قدم انجام معاینه عصبی است. معاینه عصبی بر اساس امتحان ۱۰ عضله كلیدی در هر طرف بدن و ۲۷ نقطه استاندارد حسی در هر سمت بدن است. حسهای لمس سطحی و درد در هر دو طرف بدن بر روی نقاط خاصی بررسی می شوند. بسته به نتایج معاینات اولیه، معاینات تكمیلی دیگری نیز توسط پزشك انجام می گیرد. گرفتن عكس رادیوگرافی به تشخیص شكستگی مهره ها كمك می كند و انجام ام.آر.آی به تعیین مقدار آسیب ظاهری نخاع كمك می نماید.
بر اساس یافته های حاصل از معاینه و رادیولوژی، پزشك می تواند اطلاعات بسیاری در مورد آسیب نخاع كسب كند. میزان آسیب در هر شخص و مقدار بازگشت عملكرد در آن فرد با فرد دیگر كاملاً متفاوت است. آسیب فرد بر اساس سطح ضایعه عصبی و نوع آسیب توصیف می شود.
● آسیب كامل و آسیب ناقص
در هنگام معاینه یكی از مواردی كه پزشك آن را بررسی می كند، كامل یا ناقص بودن آسیب است. پزشك حركات عضلات مختلف و حس قسمتهای مختلف را بررسی كرده و بر اساس نتایج معاینه عصبی، ناقص یا كامل بودن آسیب را تعیین می كند. دو نوع آسیب نخاعی وجود دارد؛ آسیب كامل و آسیب ناقص. می توان آسیب كامل را به قطع تمام خطوط ارتباطی تلفن به یك ساختمان تشبیه كرد، ولی در آسیب ناقص تعدادی از این خطوط تلفن هنوز كار می كنند.
مقدار پیام رد و بدل شده بین مغز و اندامهای محیطی بستگی به این دارد كه چه مقدار از این خطوط قطع نشده باشند. برخی افراد با آسیب ناقص، حس نسبتاً خوبی دارند، ولی توانایی حركت ندارند و برخی از آنها توانایی حركت نسبتاً خوبی دارند، ولی حس آنها خوب نیست. اختلاف بسیار زیادی بین افرادی كه آسیب ناقص نخاع دارند وجود دارد زیرا راههای سالم باقی مانده در آنها كاملاً با یكدیگر متفاوت است.
همانطور كه ذكر شد، در حال حاضر امكان ترمیم اعصاب قطع شده در نخاع در دست تحقیق است، اما اعصابی كه دچار تورم یا خونمردگی شده اند، قابلیت برگشت دارند. این روند ممكن است به سرعت اتفاق بیفتد یا بسیار آهسته باشد. برخی افراد فكر می كنند كه آسیب كامل به معنی قطع كامل نخاع است و آسیب ناقص به معنی قطع ناقص نخاع. چنین تصوری صحیح نیست و اصطلاح كامل و ناقص برای تعریف عملكرد نخاع است و منظور آسیب فیزیكی نخاع نمی باشد. مثلاً ممكن است یك كابل تلفن به طور ظاهری سالم باشد، ولی سیمهای داخل آن بطور كامل قطع شده باشند.
● منظور از تتراپلژی (كوادری پلژی) یا پاراپلژی چیست؟
بیمارانی كه دچار آسیب نخاعی می گردند، به دو دسته تتراپلژی (كوادری پلژی) و پاراپلژی تقسیم بندی می شوند. به فردی پاراپلژیك گفته می شود كه حس و حركت تنه و یا اندام تحتانی خود را از دست داده باشد. این نوع آسیب در اثر صدمه به نخاع در ناحیه سینه، كمر یا خاجی ایجاد می شود. بسته به اینكه آسیب در كجا اتفاق بیفتد، كنترل بخشهای خاصی از بدن از دست می رود، هر چه محل صدمه بالاتر باشد، مقدار بیشتری از حس و عضلات نسبت به كسی كه دچار آسیب ناحیه خاجی شده، از دست می رود.
وقتی آسیب در ناحیه گردن اتفاق بیفتد، فرد كنترل حس و حركت اندام فوقانی، تنه و اندام تحتانی را از دست می دهد. به این حالت تتراپلژی می گویند. (تترا و كوادری از لحاظ لغوی به معنی چهار می باشند.)
گاهی اوقات نخاع تنها دچار التهاب و خونمردگی می شود و وقتی كه التهاب یا خونمردگی برطرف شد، امكان بازگشت عملكرد نخاع وجود دارد، ولی در حال حاضر روش قابل اعتمادی وجود ندارد كه مشخص كند كدام اعصاب احتمال برگشت دارند. اما هر چه زمان طولانی تری بگذرد و اعصاب عملكرد خود را به دست نیاورند احتمال برگشت آنها كمتر می شود. اگر مقداری برگشت در عملكرد دیده شد، امید ما برای بازگشت بیشتر عملكرد افزایش می یابد؛ ولی هیچ تضمینی در این مورد وجود ندارد.
برخی افراد چند هفته یا چند ماه بعد از آسیب نخاع دچار حركات خود بخود اندامها، به صورت انقباض عضلات و یا حركت ناگهانی اندام می شوند. این حركات غیر ارادی است و اسپاسم عضلانی می باشند و علامت برگشت كار عضله نمی باشند. فرد قادر به كنترل این حركات نیست. اسپاسم به علت دستورات اشتباه اعصاب است كه باعث حركت عضله می شوند. این دستورات از محلی زیر ناحیه قطع شده نخاع صادر می شوند. اسپاسم معمولاً درد ندارد، اما ممكن است مدتی طول بكشد تا فرد به این حركات غیرارادی عادت كند. اسپاسم عضلات برای فرد می توانند مفید نیز باشند، زیرا باعث می شوند عضلات انقباض خود را حفظ كنند.
به افزایش شدت این اسپاسم ها اسپاستیسیتی گفته می شود. شدید شدن اسپاستیسیتی می تواند علامت وجود مشكلی در زیر سطح ضایعه نخاعی باشد. به عنوان مثال افزایش اسپاستیسیتی می تواند نشانه وجود عفونت ادراری باشد یا حتی رشد ناخن به داخل گوشت و ایجاد عفونت در آن محل می تواند باعث افزایش اسپاستیسیتی گردد. اسپاسمها اگر باعث بیدار شدن در طول شب شده یا باعث درد شوند، می توانند برای فرد مشكل ساز باشند.
علاوه بر مشكلات ایجاد شده در زمینه حس و حركت اندامها، آسیب نخاع باعث بروز تغییراتی در وضعیت تنفسی، وضع روده، مثانه و عملكرد جنسی می شود.
● آیا آسیب نخاع قابل بهبود است؟
تقریباً همیشه پس از آسیب نخاع مقداری بهبودی دیده می شود. تحقیقات بسیار وسیعی در حال انجام است و در برخی حیوانات و حتی در انسانها با موفقیتهایی همراه بوده كه امید به بهبود قطع نخاع را در آینده ایجاد كرده است. آسیبهایی كه همراه با قطع نخاع نباشند، همراه با درجات متفاوتی از بهبودی می باشند. و می توان گفت در بسیاری از بیماران مقداری از بهبودی تورم در نخاع باعث برگشتن عملكرد اعصاب قطع نشده می گردد.
● منظور از بهبودی در وضعیت بیمار چیست و مقدار آن چقدر است؟
بعد از آسیب نخاعی مقداری از قدرت حركتی و حسی بیمار برگشت می كند. این مقدار تحت تأثیر عوامل مختلفی بوده و در بیماران مختلف با یكدیگر متفاوت است، ولی تا حدودی قابل پیش بینی است و بیشتر در طی شش ماه اول پس از آسیب دیده می شود، گاهی حتی سالها بعد نیز بهبودی دیده می شود.

دكتر غلامرضا رئیسی




تنگی كانال نخاعی


تنگی كانال نخاعی در حقیقت اصطلاحیست كه برای بیان باریك شدن بخش تحتانی مسیر عبور نخاع ( كانال نخاعی ) در ستون فقرات بكار میرود . این تنگی میتواند نسبی و یا كامل باشد . گر چه مواردی از تنگی كانال نخاعی از بدو تولد وجود دارند ، اما اغلب مبتلایان در سنین بالای پنجاه سال هستند و بر اثر تغییرات دژنراتیو و پیر شدن ستون فقرات به این بیماری مبتلا شده اند.
● بیماری با شكایت ضعف اندام تحتانی و بی اختیاری ادراری
بسیاری از این افراد بدون علامت هستند تا اینكه علت های دیگر باعث فشار بیشتر بر نخاع شده و تنگی را تشدید كنند.
از علت های دیگری كه می توانند باعث تشدید تنگی كانال نخاعی شوند می توان به موارد زیر اشاره كرد :
كلسیفیكاسیون یا رسوب كلسیم بر روی تاندون ها و لیگامان های مختلف كه باعث ضخیم و سفت شدن آنها می شود ، تشكیل اوستئو فیت ، رشد استخوان گونه ی لبه های مهره ها و مفاصل بین مهره ای ، فتق دیسك های بین مهره ای كه حتی با مقادیر كم نیز باعث ایجاد علائم قابل توجهی در بیماران مبتلا به تنگی كانال نخاعی می شوند ، لغزش مهره ها روی یكدیگر ( اسپوندیلولیستزیس ) تروما مثلا بر اثر ضربه های مكرر و متوالی یا تصادفات ، و...
برخی از بیماران من ۱( تصویری )
از زبان بیماران من !
برخی از بیماران من ۲ ( تصویری )
● علائم و نشانه های تنگی كانال نخاعی :
كمردرد در زمان نشستن و یا خم شدن رو به جلو ، درد ، ضعف عضلانی ، كرختی یك یا هر دو پا ، باسن و یا ساق پاها ،احساس سوزش ، سوزن سوزن شدن و حتی خارش آنهاها ( مثلا پا ) ، درد و گرفتگی های عضلانی ، خستگی زود رس و احساس ضعف و لنگش پاها رفتن ( لنگش عصبی ) كه وجه تفاوت آن از لنگش های عروقی ( ناشی از نارسائی عروق خونی ) اینست كه در موارد عروقی ایستادن و توقف كردن برای برطرف شدن علائم كافیست اما در موارد نخاعی فرد حتما باید خود را به جلو خم كند و یا به حالت چمباطمه بنشیند تا احساس بهبودی كند .
● خانمی با علائم تنگی كانال نخاعی و ...
در موارد شدید تنگی كانال نخاعی ، اختلال در دفع ادرار و مدفوع ، معمولا بصورت بی اختیاری ، بندرت و در موارد شدید اختلال در راه رفتن و فلج اندام تحتانی نیز محتملند ( در ایران متاسفانه موارد زیادی از این گروه مشاهده می شوند ، كه یكی از علت های مهم و اصلی این مسئله مراجعه ی دیر هنگام و یا ترس از تشخیص و حتی ترس از عمل جراحی است ).
▪ تشخیص : تاریخچه بالینی ، معاینه دقیق ،رادیوگرافی ساده ، سی تی اسكن و خصوصا ام.آر.آی برای تشخیص قطعی بسیار مفید و ارزشمندند.
▪ درمان : اغلب مبتلایان به تنگی های نسبی كانال نخاعی ، خصوصا در صورتیكه زود تشخیص داده شوند ، بوسیله روش های غیر جراحی قابل درمانند اما در موادی كه علائم پیشرفته ای وجود داشته باشند ، امكان نیاز به جراحی بیشتر خواهد بود. برای دارودرمانی ، می توان از داروهای ضدالتهابی غیر استروئیدی مثل بروفن ، ناپركسن ، سلبركس ، ایندومتاسین و نیز مسكن های موضعی استفاده كرد . شل كننده های عضلانی مثل متوكاربامول نیز مجازند اما مگر در موارد خاص و بصورت محدود ، مصرف كورتون ها را پیشنهاد نمی كنیم .
تزریقات موضعی كورتون ، كه توسط برخی افراد پیشنهاد می شود ، فقط در موارد خاصی مؤثر بوده و برای تمام بیماران پیشنهاد نمی شود . بخاطر داشته باشید كه برطرف شدن درد ، بهرقیمت ، هدف اصلی درمان در این بیماران نیست . در فیزیولوژی بدن ، درد یك مكانیسم هشدار دهنده ی مهم است و بمعنی وجود یك مشكل زمینه ای می باشد ، بهمبن دلیل برطرف كردن ، بدون حل مشكل اصلی میتواند در درازمدت فاجعه آمیز باشد ، چرا كه موجب پیشرفت بدون سر و صدای بیماری زمینه ای خواهد شد .
استراحت كوتاه مدت در بستر ( حداكثر برای ۳ روز ) و كاهش نسبی فعالیت های بدنی ، خصوصا خودداری از كارهای سنگین و فشارهای بیش از حد نیز مفید بوده و به بهبود مشكل كمك خواهد كرد. استراحت های طولانی مدت را مطلقا پیشنهاد نمی كنیم و حتی كمی راه رفتن در مدت سه روز استراحت مطلق را نیز مفید می دانیم چرا كه بی تحركی بدن و از بین بردن كامل فشار بر استخوان های بدن موجب اثرات نامطلوبی از قبیل تشدید برداشت كلسیم از استخوان ها ( پوكی استخوان ) افزایش احتمال ایجاد لخته در عروق خونی و خطرات ناشی از آن ،‌ و بسیاری مشكلات دیگر خواهد شد .
در صورت بهبودی بیمار و كاهش درد ، میتوان از روش های حركت درمانی و ورزش های مخصوص ، جهت بهبودی بیشتر بیمار استفاده كرد. این حركات با افزایش انعطاف پذیری و تقویت عضلات احاطه كننده ی ستون فقرات ، میزان بهبودی را افزایش خواهند داد .
برخی از بیماران من ۱( تصویری )
از زبان بیماران من !
برخی از بیماران من ۲ ( تصویری )
در صورتیكه روشهای بالا نتوانند طی مدت چهار تا شش هفته مشكلات بیمار را بهبود قابل توجهی بخشند و یا اینكه علائم عصبی خاصی مثل: * ضعف حركتی ،* اختلال در دفع ادرار و مدفوع ، * كاهش قدرت عضلانی ناشی از فشار بر ریشه های عصبی ،* همراه با تنگی های شدید كانال نخاعی ( در ام.آر.آی ) در بیمار وجود داشته باشد یا * توانائی راه رفتن بیمار در حد قابل توجهی كاهش یابد و مجبور باشد برای طی مسافتی كوتاه مرتبا خود را به جلو خم كند و یا بنشیند ، باید به صلاحدید جراح اعصاب ویا جراح ستون فقرات ، به آزاد سازی نخاع از طریق جراحی فكر كرد .
جوانی ۱۸ ساله مبتلا به فلج اندام تحتانی متعاقب بلند كردن جعبه میوه !!!
اقدام دیر رس و تاخیری در موارد فوق می تواند فاجعه آمیز بوده و مشكلات غیر قابل جبرانی را برای بیمار پدید آورد . نحوه ی جراحی یسته به شرایط بیمار و وضعیت نخاع ، همچنین یافته های رادیولوژیكی و ام.آر.آی او تعیین می شود و لی هدف نهائی ، آزاد سازی نخاع و ریشه های عصبی بوده و در صورت صلاحدید جراح مربوطه ، از وسایلی برای فیكساسیون ستون فقرات استفاده خواهد شد .
نكته ای كه ذكر آن ضروریست :
در اغلب موارد مگر به صلاحدید جراح مربوطه ، تلاش بر اینست كه در اولین فرصت پس از عمل جراحی ، بیمار را از تخت خارج كرده و راه بیندازیم ،
● خاطرات یك بیمار مبتلا به دیسك شدید كمر
چراكه به این ترتیب میتوانیم از ایجاد ضایعات ناشی از استراحت طولانی مدت جلوگیری كرده ، علاوه بر كاهش احتمال پوكی استخوان و جلوگیری از ایجاد لخته در عرق اندام تحتانی ، ناتوانی بیماران و احساس از كار افتادگی را از آنها دور كرده ، ترمیم زخم را بهبود بخشیم و شروع جوش خوردن زخم و جوش خوردن پیوند استخوان را تسریع كنیم .
استراحت زیاد در این بیماران موجب دردهای غیر اختصاصی و حتی افزایش احتمال زخم بستر خواهد شد كه خود مشكلات پیچیده ای را به بیمار تحمیل می كنند . همچنین با حركت كردن و به راه افتادن بیمار ، ریسك ابتلاء به افسردگی كاهش یافته ، خصوصا در سنین بالا ، احتمال بروز حالات عدم تعادل روحی( دلیریوم ) كه از معضلات مهم ناشی از بستری شدن سالمندان بشمار میرود ، به حداقل خواهد رسید .
● گپی با چند بیمار مبتلا به دیسك كمر
طبیعتا برای چند روز اول پس از عمل جراحی ، ممكنست درجاتی از درد در ناحیه ی عمل وجود داشته باشد ، كه استفاده از داروهای ضد درد معمولی ، در اغلب موارد آنها را كاهش داده و برطرف خواهند كرد .
میزان فعالیت های روز مره پس از عمل ، بمرور افزایش خواهند یافت و در اغلب موارد چند روز پس از ترخیص ، پیاده روی و قدم زدن در محیط بیرون از منزل توصیه خواهند شد .
در بسیاری از بیماران میتوان كارهای روز مره و معمولی را از یكماه پس از عمل جراحی شروع كرد ( گرچه در موارد زیادی حتی طی یكی دو هفته ی اول پس از عمل نیز انجام شده است ) ولی بهتر است شروع فعالیت های سنگین و كارهای زیاد ، تا سه ماه پس از عمل بتعویق افتد .
اغلب افرادی كه بموقع و با روش های صحصح جراحی شده اند ، هیچ نیازی به استفاده از داروهای مسكن و ضد درد نخواهند داشت . و صرفا رعایت نكات ایمنی و بهداشت ستون فقرات برای آنها كافی خواهد بود .



سایت دکتر ظهرابی



اگر بدانيد مردم چقــدر به ندرت فکـر مي کنند
هيچ گاه از اينکه درباره ي شما چه فکـر مي کنند
نگــران نمــي شويــد . . .
 تشکر شده توسط : Mahdieh , Prime , بابک57 , نازلی , shahrzad.s
#2


31 اردیبهشت 87
در آسیب کدام قسمت از نخاع احتمال قطع تنفس زیاد تر است؟

قسمتهای تنظیم تنفس در ساقه مغز قرار دارند.brain stem وساقه مغز ناحیه ای بین بصل انخاع و خود مغز است.عدم فعالیت آن یعنی مرگ مغزی.


کنترل عصبی دستگاه تنفسی


دم با انقباض عضلات دیافراگم و بین دنده ای خارجی که هر دو اسکلتی هستند ،صورت می گیرد.انقباض عضلات اسکلتی ،جز با فرمان اعصاب ،امکان پذیر نمی باشد.

دستگاه عصبی کنترل مستقیم روی تنفس دارد.از انجایی که در سیستم تنفسی ، تنفس با انقباض عضلات همراه است ، بنابراین دستگاه عصبی کاملأ فعالیت تنفسی را در کنترل دارد هر گاه بخواهیم به ارتباط یک پدیده زیستی با اعصاب پی ببریم، به روش زیر عمل می کنیم :

- محور اعصاب را ، از پایین تا بالا ، قطع میكنیم تا ببینیم کدام سطوح قطع شده روی پدیده زیستی اثر دارد.

- اعصاب محیطی ( PNS ) را قطع می کنیم

- حال که پیدا کردیم کدام PNS , CNS روی پدیده زیستی اثر دارند ، آنها را تحریک کرده و بعد تخریب می کنیم و تاثیرات انرا می بینیم . ( تحریک نواحی در CNS و با تخریب نواحی در CNS ).

در تنفس مشخص شده است که محدوده ای در PONS و بصل النخاع با تنفس در ارتباط می باشند:

۱)در محدوده بصل النخاع اعصاب پنجم تا اعصاب دوازدهم مغزی را داریم. در سطح پشتی بصل النخاع نورونهایی وجود دارندکه،در ارتباط با تنفس هستند. به این مجموعه نورونی DRG ( گروه های تنفسی پشتی ) می گویند، در DRG سوما هایی قرار دارندکه با تحریک این منطقه،دم بوجود می آیند.

DRG یک بخش تشکیلات مشبک ویک بخش هسته منزوی بصل النخاع دارد،پس DRG مقداری همپوشانی (overlap ) با هسته منزوی و تشکیلات مشبک دارد. با بخش DRG اعصاب 9 و 10 مغز ارتباط دارند. در سطح جلویی بصل النخاع هم نورونهایی وجود دارند که در ارتباط با تنفس هستند و به انها VRG می گویند که با هسته امبیگوس و هسته پشت امبیگوس هم پوش و مجاور است. نورونهایی که در هسته VRG هستند ، هنگام دم و بازدم عادی فعال نیستند . اما در دم و بازدم عمیق به تناوب فعال شده و دقیقا" نقش انها معلوم نیست. هیچ ارتباطی بین دو هسته DRG و VRG وجود ندارد.

وقتی مرکز دم (DRG )تحریک شود ، اکسون نورونهای موجود در DRG در طول نخاع پایین امده و در ناحیه نخاع گردنی پیام را به اعصاب فرنیک و در ناحیه نخاع تنه ای پیام را به اعصاب T11-T1 می دهد و بدین ترتیب دم صورت میگیرد.

چه عاملی DRG را تحریک می کند تا تنفس بصورت ریتمیک انجام شود؟

هانری فردریک سرخرگ کاروتید گردن دو سگ A وB را قطع کرد و سپس سر بدنی کاروتید یک حیوان را به سر سری کاروتید حیوان دیگر وصل کرد. دید که سر حیوان A از بدن حیوان B خون دریافت میکند و برعکس. حال قفسه سینه حیوان A را فشار داد و مانع دم در حیوان شد و دید که حرکات تنفسی در حیوان B تشدید می شود و بر عکس. با توجه به این که مرکز تنفسی در ناحیه سر قرار دارد و ارتباط این دو حیوان از طریق خون بوده او نتیجه گرفت : مرکز عصبی تنفس توسط خون تحریک می شود و فاکتورهایی در خون هستند که سبب تحریک میشوند.

در انزمان مطرح شد که بالا رفتن تراکم یون H مثبت و پایین امدن فشار اکسیژن و بالا رفتن فشار دی اکسید کربن سبب تحریک این مرکز می شود.

مشخص شده که در لبه بصل النخاع ناحیه ای بطور قرینه وجود دارد که ان را CSA می نامند و شامل نورونهایی است که به برخی مواد شیمیایی حساس هستند.( عمدتا" یون H و به نسبت کمتری CO2 ).

نورونهای این قسمت کیمو رسپتور هستند و در اثر افزایش H یا CO2 تحریک شده و پیام را به DRG می دهند وانرا تحریک میکنند. البته یون H در خون بافر می شود . ما به انصورت در خون یون هیدروژن نداریم و همچنین این یون نمینواند از سد خونی- مغزی بگذرد. پس یون H و CO2 چگونه DRG را تحریک می کنند؟ یون H و CO2 که باعث تحریک DRG میشوند ، انهایی هستند که در مایع مغزی- نخاعی (CSF ) تولید میشوند و به اسانی وارد منطقه حساس میشوند.

کاهش فشار اکسیژن مستقیما" بر مرکز تنفس اثر نمیکند. در کمان ائورت و سینوس کاروتید، گیرنده هایی وجود دارند که نسبت به کاهش فشار اکسیژن حساسند و تحریک میشوند و پیام را لز طریق اعصاب منتقل می کنند. گیرنده کمان ائورتی از طریق اعصاب ۱۰ مغز و گیرنده سینوس کاروتید از طریق اعصاب۹پیام را به DRG می برند. بالا رفتن فشا دی اکسید کربن و بالا رفتن تراکم یون هیدروژن مرکز تنفس را مستقیم اما کاهش فشار اکسیژن مرکز تنفس را غیر مستقیم تحریک می کند.

البته عوامل دیگری مانند هسته های CNS نیز سبب تحریک DRG میشوند و ما به اراده میتوانیم برای چند لحظه تنفس را مهار یا کند کنیم ، که این خیلی دوام ندارد زیرا پیامهای غیر ارادی رفلکسی وقتی بر فرمان ارادی غلبه کنند ، فرمان ارادی از بین میرود.

۲ ) در بخش بالایی PONS دو هسته قرینه بنام پارابراکیالیس وجود دارد که در انها مرکز تنفسی پنوموتاکسیک قرار دارد.

در هسته DRG نورونهایی هستند که فعالیت خود بخودی دارند و پالس ایجاد می کنند ، اما این پالسها در حد پتانسیل عمل نیست و به انها ریتم پایه ای می گویند. ولی یکمرتبه دامنه این پالسها افزایش پیدا کرده و در طی ۲ثانیه ریتم و فرکانس انها زیاد میشود. در این ۲ثانیه ، ایمپالسهایی برای دیافراگم و عضلات بین دنده ای خارجی ارسال می شود تا دم صورت بگیرد. دم حدود ۲ ثانیه طول می کشد و بعد از ۲ثانیه فعالیت نورونها دوباره متوقف می شود و نورونها ریتم پایه ای خود را ادامه می دهند. هسته پنوموتاکسیک فعالیت نورونها را مهار می کند. و در واقع این هسته دم را پایان می بخشد و محدود کننده دم است. وقتی نورونهای DRG فعال می شوند به هسته پنوموتاکسیک پیام می دهند. به دنبال دم که ۲ ثانیه بود ، ما ۳ ثانیه بازدم داریم و ۳ ثانیه نورونها ریتم پایه ای دارند. پس یک تنفس 5ثانیه طول می کشد. و اگر دم را طولانی کنیم ، بازدم هم طولانی میشود.

البته مرکز دیگری هم در PONS وجود دارد(بنام اپنوستیک) که پایین تر است و مادامی که عصب واگ و مرکز پنوموتاکسیک سالم هستند ، این مرکز فعال نیست و در صورت بروز مشکل برای عصب واگ و مرکز پنوموتاکسیک ، حال این مرکز فعال میشود. کار این مرکز عکس عمل پنوموتاکسیک بوده و دم را طولانی کرده که بجای ۲ثانیه ، ۵ثانیه طول بکشد.

آسیب نخاع گردنی و ریشه های عصب فرنیک ( یعنی اعصاب نخاعی C که به دیافراگم عصب دهی می کنند. و این قطع تنفس ومرگ رادرپی دارد


مرکز تنفس در انسان مجموعه ای از نورونهای عصبی به نام مرکز وازوموتور است که در بصل النخاع قرار دارد و آسیب به این ناحیه موجب قطع تنفس و مرگ می شود


اے دنیا کے مسافر منزل تیری قبرھیں اے کر رھا ھیں جو تو دو دن کا یہ سفرھیں موت ھیں تیرا ان دیکھا ساتھی آچانگ تجھے نگل لے گا:ای مسافر دنیا خونه ی توقبر است ای که هرکاری میکنی سفر دو روزه هست مرگ رفیق ندیده ی تو است یکهو نفست رو می گیره
 تشکر شده توسط : ghaside
  




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان