من اول به همه دوستان خسته نباشید میگم. چون می دونم خیلی خسته شدن.
بعد میخوام خلاصه براتون تعریف کنم چی شد:
اول از همه ما ساعت 3 قرار داشتیم راه آهن که بریم
و همه دیر کردیم خصوصا خودم که ترافیک نذاشت بیام و ممکن بود جا بمونم.
حرکت کردیم به سمت مشهد با قطار کلی هم خوراکی خوردیم تو راه!
بعضی بچه ها هم تا صبح نخوابیدن.
نصف شب رسیدیم مشهد و اول کاری یه سری رفتیم زیارت
ولی چون هتلها ساعت 2 اتاق میدن ما نتونستیم همه اتاق ها رو بگیریم
یکم شب اول سخت خوابیدیم...
البته من و حامد و ساراشکلات و یه سری مامان های بچه ها شب رو تو لابی تا صبح به حرف زدن گذروندیم. (چون جا نبود)
از روز اول به بعد یکم دیگه روی روال افتادیم و صبح ها به خرید و زیارت و حرم می گذشت
شب ها هم با بازی های گروهی مث مغز حروم به صبح رسونیدم.
من و سینا هم تو این بازی ها یا کتک میخوردیم یا محکوم به کشیدن خط چشم و رژ لب می شدیم.
بعضی ها هم رفتن پارک آبی سرپوشیده مشهد!
یه شب هم رفتیم به بچه های انجمن مشهد سر زدیم که بهمون کلی جایزه دادن!
که بچه ها عکساشو میذارن! (فقط عکس کادو)
کلی هم بچه های باحالی بودن و پذیرایی و خنده و شادی برامون درست کردن و عکس گرفتیم و خودمون رو معرفی کردیم.
خیلی زحمت کشیده بودن که باید واقعا ازشون تشکر کنیم.
یه بعد از ظهر هم رفتیم طرقبه تو یکی از رستوران باغ ها چایی زدیم و لواشک خریدیم.
شب های اول بارون می اومد ولی کم کم هوا بهتر شد ولی سرد بود.
برگشتنی هم من و فربود رفتیم جلو جلو تو راه آهن که کوپه هامون کنار هم بیوفته و کل قطار رو بهم ریختیم ولی همه کنار هم بودیم.
زرشک تازه هم خوردیم.
دیگه چی بچه ها؟ بقیه ی رو شما بگید.
سلام بچه ها بهتون گفتن که!
خ وصال شیراز پایین تر از طالقانی کوچه شمس (وارد شید معلومه)
پرایم یعنی چی واقعا؟
یعنی بهترین برجسته ترین اولین
بعد میخوام خلاصه براتون تعریف کنم چی شد:
اول از همه ما ساعت 3 قرار داشتیم راه آهن که بریم
و همه دیر کردیم خصوصا خودم که ترافیک نذاشت بیام و ممکن بود جا بمونم.
حرکت کردیم به سمت مشهد با قطار کلی هم خوراکی خوردیم تو راه!
بعضی بچه ها هم تا صبح نخوابیدن.
نصف شب رسیدیم مشهد و اول کاری یه سری رفتیم زیارت
ولی چون هتلها ساعت 2 اتاق میدن ما نتونستیم همه اتاق ها رو بگیریم
یکم شب اول سخت خوابیدیم...
البته من و حامد و ساراشکلات و یه سری مامان های بچه ها شب رو تو لابی تا صبح به حرف زدن گذروندیم. (چون جا نبود)
از روز اول به بعد یکم دیگه روی روال افتادیم و صبح ها به خرید و زیارت و حرم می گذشت
شب ها هم با بازی های گروهی مث مغز حروم به صبح رسونیدم.
من و سینا هم تو این بازی ها یا کتک میخوردیم یا محکوم به کشیدن خط چشم و رژ لب می شدیم.
بعضی ها هم رفتن پارک آبی سرپوشیده مشهد!
یه شب هم رفتیم به بچه های انجمن مشهد سر زدیم که بهمون کلی جایزه دادن!
که بچه ها عکساشو میذارن! (فقط عکس کادو)
کلی هم بچه های باحالی بودن و پذیرایی و خنده و شادی برامون درست کردن و عکس گرفتیم و خودمون رو معرفی کردیم.
خیلی زحمت کشیده بودن که باید واقعا ازشون تشکر کنیم.
یه بعد از ظهر هم رفتیم طرقبه تو یکی از رستوران باغ ها چایی زدیم و لواشک خریدیم.
شب های اول بارون می اومد ولی کم کم هوا بهتر شد ولی سرد بود.
برگشتنی هم من و فربود رفتیم جلو جلو تو راه آهن که کوپه هامون کنار هم بیوفته و کل قطار رو بهم ریختیم ولی همه کنار هم بودیم.
زرشک تازه هم خوردیم.
دیگه چی بچه ها؟ بقیه ی رو شما بگید.
(2011/11/06, 09:48 AM)blue sky نوشته است: مگه شما مشهدی اصفهانی هستین آدرس انجمنتونو نمیدید؟
شوخی
منکه تهرانو یاد ندارم
حالا برا پایان نامه باید دانشگاه علامه و تهران برم
پایان نامه بخونم
راستی جناب پرایم پرایم یعنی چی؟برام سوال بوده
سلام بچه ها بهتون گفتن که!
خ وصال شیراز پایین تر از طالقانی کوچه شمس (وارد شید معلومه)
پرایم یعنی چی واقعا؟
یعنی بهترین برجسته ترین اولین