[ehsan 10054]

نگاه میکنی دوستم تنهایم نذاشت
دوست داررم کاوه

روزایه خوبی بود

[mahdiye1989]

دوستانی که امروز سرکار رفتن کلاس رفتن یاهرجای دیگه اصن مهمونی رفتن خدا قوتتون بده
واقعا نمیتونم درکتون کنم من تا 1 ظهر خواب بودم و کلی استراحت ولی انقدر بدنم درد میکنه و کوفته ام که نگو
البته خب دوستان ورزشکارن بدنشون مثل من سوسول نیست

[Maz]

بچه هاااااااا يعععنييييييي عااااااالي بوووووود
خيلي خيلي خوووووش گذشت مخصوصا فكر كنم به ماااااا هههههههههففففففتتتتتتتت نفر.....
اميدوارم درسفرهاي بعدي هم اين هههههفففففت نفر حالا شايدم هشششششششت نفر (متين) باز در كنار هم باشيم
دوستون دارم
مرسي از همتوووووووون

[mojtaba2iran]

سلام و خسته نباشید به همگی .
منم می خواستم از طرف خودم و همسرم تشکری ویژه داشته باشم از همه ی مدیران ، دست اندرکاران ، پزندگان ، خرنده گان و خورنده گانی که از هیچ کاری کم نزاشتن و سعی کردن که خاطره ای خوش برامون باقی بزارن .
البته یه متنی هم آماده کرده بودم که یک گوشه ای از خاطرات سفر و دلمشغولیها و نگرانیهای مدیران سایت چه کج و چه راست رو به تصویر می کشید ولی چون یه خورده طنزه و شاید کسانی از دوستان تاب زهر طنزش رو نیارن تو این قسمت نزاشتم . البته اگه دوستان بخوان می زارم اینجا ولی حتما به صورت تصویری و نوشتاری در فیسبوک به خدمت دوستان می رسم .

به هر حال خوش گذشت هر چند دو تا کوچولومون رو به دلایلی نیاوردیم ولی اینقدر خوب بود که بشه تحمل کرد .
ممنون از همه مخصوصا سجاد و فربود و حمید و حمید بغیر از hamid (به دلیلی که نمیگم ولی تو مطلب طنز حتما به اجمال بهش میپردازم ) و دامون و سایر دوستان . یه تشکر ویژه هم از کاوه که با صبری که اصلا من ندارم این دو روز رو تاب آورد (مخصوصا کیسه کشی ساعت 5 صبح ) و همه دوستانی که بودن یا دوست داشتن باشن .

علی آقا هم که مخلصشیم و دیگه جایی برای تعریف نداره .

مخلص همه ی شما دوستان ، مجتبی در ایران .

---

در ضمن یه سوالی هم که درگیرشم اینه که اون قارچهای سیخ کرده که کنار آتیش بود چی شد ؟ سیب زمینیهای فویل کشیده رو دیدیم که حمید برگردوند ولی هیچگونه خبر و اثری از اون قارچها تا کنون به دست ما نرسیده . از کسایی که اطلاع دارن خواهش می کنم بگن که هم چند نفر که داغ شکم کشیدن رو از نگرانی در بیارن و هم دستهای پلیدی که در کار بود و نمی دونم از آستین کدوم مستکبری در اومد تا نزاره این منبع سرشار از پروتئین به سایر دوستان برسه رو یه کم افشاء و در سفرهای بعدی بایکوت نماییم .

[afsaneh]

بچه ها شماها بی نظیریدعاشقتونم
خیـــــــــــــــــــلی بهم خوش گزشت ممنون از همتون
هیچ چیز به اندازه این سفر نمیتونست بهم انرژی بده
ممنون از دوستانی که زحمت کشیدن
ممنون از حمیــــــــــــد
وممنون از گروه تفریحات وسرگرمی ام اس سنتردر میدل باس ,خیلی خودشونُ به زحمت انداختنهرچند که من دو تا از خانماشون رو نشناختم
خیـــــــــــــــــــــــــــلی دوستون دارم

[nazaninamiri70]

بسه دیگه پز گذاری
چقدر کلاس میذارید
حالا من به کنار فکر دل یه دو تا بچه امتحان دار رو کنید خو آخه
حمیــــــــــد رسیدگی کن لدفــــــــــــن

[mojtaba2iran]

چی میگی نازنین خانوم . حمید اگر مدیر بود اینجوری نبود hamid . یه جور دیگه بود

[nazaninamiri70]

حمید تحت حمایت منه
اینو کل سایت میدونن که از نظر من و بچه هام حمیــــــد مدیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــره خعـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی مدیره

بار آخرتون باشه

[mojtaba2iran]

حالا بزارین داستان رو که گذاشتم می فهمید .

[mahdiye1989]

دیروز به اتفاق گروهی از دوستان یک دره به شیب 85 تا 87 درجه رو رفتیم پایین
قبلش حمید گفت که به زانوت فشار میاد و اذیت میشی و ... خلاصه اینکه نیا
ولی من از اونجایی که خیلی دلم میخواست و اگه نمیرفتم کلی غصه میخوردم رفتمخیلیم خوب رفتمازهمه امجلوتر بودم
البته 2بار پام پیچ خورد وبین زمین و آسمون معلق شدم که بسیار هیجان انگیز بود اصلنشم پام درد نگرفت وهمچنان حمید بود ومن بودم
برگشتنه که من داشتم به کمک گروه کثیری از دوستان از شیب 89 درجه ( برگشتنه بیشتر شد ) میومدم بالا دیدم حمید دست به کمر اون بالا وایساده منم اصن به روی خودم نیاوردم وبسیار راضی از تصمیم خودم
ولی امروز مردمممممممممممممممممممممممممممممممممممم از پا درد
البته اونم ربطی به دیروز نداره فک کنم سرما خوردم