ارسالها: 866
موضوعها: 165
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 2909
تشکر های دریافت شده :4598 بار در 1336 پست
سال تشخيص بيماري : 1380
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : فینگولید - داروسازی اسوه
محل سکونت : پرند
2009/08/09, 09:46 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2009/08/09, 09:51 AM، توسط shahrzad.)
�میدونین با توجه به سئوال های زیادی که از بنده می شد و همه تون از من می پرسیدید تو چی کار میکنی که إنقدهههههههههههههههه عزیز هستی،لازم دونستم تا این راز رو فاش کنم،اونم چون فقط شمایین:
1) سلام دادن را تو آغاز کن زیرا سلام موجب اطمینان طرف مقابل می شود.
2) تبسم کن زیرا تبسم طرف مقابل را سحر می کند و قلبش را می نوازد.
3) به طرف مقابل خود اهمیت ده و از او تقدیر کن و با مردم آنگونه برخورد کن که دوست داری با تو برخود کنند.
4) در شادی های مردم شریک شو.
5) نیازهای مردم را برآورده کن زیرا بدین ترتیب به قلبشان راه می یابی .نفس ها با برآورده کردن نیازها پر می شود .
6) از لغزشها درگذر و در روح و روان خود تسامح نشان بده .
7) در جستجوی شگفتی ها باش ودر پی آنها باش که باعث کسب دوستی و جذب قلوب می شود .
8)در هدیه دادن بخیل نباش اگر چه قیمت آن کم باشد زیرا ارزش معنوی آن بیشتر از ارزش مادی است .
9) دوست داشتن را به طرف مقابل اظهار کن زیرا کلمات دوست داشتنی به قلب ها نفوذ می کند .
10) در پی نصیحت مردم باش بگونه ای که آبروی مخاطب نرود .
11) با دیگران در حد توجه شان صحبت کن زیرا افراد میل دارند که در مدار توجه شان کسی با آنها گفتگو کند.
12) خوشبین باش و بشارت را در دور و بر خود پخش کن .
13) اگر دیگران کار خوبی انجام دادند از آنها تعریف کن زیرا ستایش در نفس اثر می گذارد اما در تعریف زیاده روی نکن .
14) کلمات خود را برگزین تا جایگاه تو بالا رود زیرا کلمه ی نیکو بهترین وسیله برای نوازش قلبهاست .
15) با مردم متواضع باش زیرا انسانها از کسی که احساس برتری می کند متنفر هستند ..
16) در پی صید عیوب دیگران مباش بلکه به اصلاح عیوب خود مشغول باش .
17) هنرسکوت را بیاموز زیرا مردم کسی را که به آنها گوش می دهد دوست دارند .
18) دایره دانش خود را وسیع گردان و درهر روز دوست تازه ای بدست آور.
19) تلاش کن که تخصص و توجهات خود را متنوع تر سازی ،این کار موجب آن میشود که هم دائره علم تو افزایش یابد و هم تعداد دوستانت .
20) اگر کار خوبی برای شخصی انجام دادی منتظر عوض آن نباش .
وقتی نیستی،همه نیستن
نه که نیستن،هستن
مثل تو نیستن
ارسالها: 810
موضوعها: 79
تاریخ عضویت: Jul 2009
تشکر های اهدا شده: 6532
تشکر های دریافت شده :20468 بار در 4808 پست
سال تشخيص بيماري : 1378
دكتر معالج : دكتر ساره شاه محمدي
داروي مورد استفاده : دیفوزل - داروسازی دکتر عبیدی
محل سکونت : تهران
ارسالها: 234
موضوعها: 101
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 108
تشکر های دریافت شده :1005 بار در 271 پست
سال تشخيص بيماري : 1386
دكتر معالج : دکتر سیامک یزدانی
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ور - اکتوورکو
محل سکونت : مشهد
ممنون شهرزادجون كه طناب انداختي تا منم از اين كوه بيام بالا و به اون قله اي تو فتحش كردي برسم 8)
تشکر شده توسط : | |
|
ارسالها: 263
موضوعها: 26
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 5187
تشکر های دریافت شده :4311 بار در 1920 پست
سال تشخيص بيماري : 1385
دكتر معالج : دکتر محمود عابدینی (عاشقشم)
داروي مورد استفاده : بتافرون
محل سکونت : مازندران_قائمشهر
2011/10/21, 02:24 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/10/21, 02:32 PM، توسط maedeh.)
[/img]
مدت هاست بحث قانون جذب به عناوین و اشکال مختلف از گوشه و کنار دنیا شنیده می شود. برخی نیز به آن رنگ و بوی تبلیغاتی داده اند و از قانون جذب به عنوان تنها راز زندگی انسان ها یاد می کنند و با این کار عده ای را دور خود گرد آورده اند. اما سوال اینجاست که آیا افکار واقعا می توانند امواجی از خود منتشر کنند؟ جنس این امواج از چیست؟ …
آیا واقعا امواج این قدرت را دارند که امواج مشابه خود را جذب نمایند؟ چگونه می توان این امواج را تغییر داد و آنها را کنترل کرد؟ آیا واقعا این امواج هستند که آینده ما را تشکیل می دهند؟
اینها سوالاتی هستند که حداقل تا به امروز کسی نتوانسته به طور یقین از آنها پرده بردارد هرچند تحقیقات در این راه ادامه دارد و پیشرفت هایی نیز حاصل شده است.
هاله عبارت است از نوعی تشعشع مغناطیسی لطیف که از نیروهای اتریک و سایر میدان های انرژی ایجاد می شود. بهتر است این طور بگوییم که تمامی موجودات زنده در اطراف بدن خود دارای هاله ای از انرژی هستند که امواج حاصل از آن به طور دایمی در حال تشعشع هستند. این امواج را می توان شبیه امواج گرمایی دانست که یک روز داغ از سطح زمین بیرون می آیند.
هاله بین ها بر این باورند که کیفیت و اندازه هاله موجودات غیرزنده در غالب موارد یکسان بوده و کمتر تغییر می کند. اما این در مورد موجودات زنده صادق نیست چراکه فرایندهای حیاتی منجر به گسیل داشتن انواع امواج می شوند که هاله موجود را در زمان های مختلف تغییر می دهند. این موضوع البته در مورد انسان از پیچیدگی بسیار زیادی برخوردار است. چراکه قدرت تفکر، تصمیم گیری، تجسم، هیجانات متنوع و آمیخته، تفکرات انتزاعی و تخیل بسیار فعال و پویای انسان در هر زمان به تولید طول موج های بسیار متنوع امواج الکترومغناطیسی منجر می شود. آنها همچنین بر این باورند که می توانند با دیدن این امواج از صحت و سلامتی کارکرد بدن و روان فرد اطلاعاتی را به دست بیاورند.
برای ترسیم شکل این هاله آنها میدان های مغناطیسی دور آهنربا را نمونه خوب و البته بسیار ساده هاله می دانند.
● تاریخچه هاله
هاله در طول زمان توسط افراد مختلف دیده شده و نام های مختلفی گرفته است. مثلا در ادیان باستانی آن را آکاشا می نامیدند. زرتشتیان به آن آتش ذیروح یا آتش جاویدان می گفتند. در زبان سانسکریت نام آر به معنی پرده چرخ را برایش انتخاب کرده بودند چراکه این امواج شبیه چرخی از جسم به بیرون ساطع می شد. انگلیسی زبان ها لغت Aura به معنی هوا را مناسب نامگذاری هاله دانستند. اتریشی ها به آن اود به معنی خود می گویند. روس ها آن را انرژی بیوپلاسمیک و چک ها به آن سایکوترانیک لغب داده اند. در این میان بد نیست نامی هم از دکتر مسمر ببریم که حدود ۲۰۰ سال قبل به وجود این امواج پی برد و سعی کرد با به کارگیری آن بیمارانش را شفا دهد. او هاله را مغناطیس حیوانی دانست. سبک او در درمان امروزه به مسمریسم شهرت دارد. اولین بار «بارون ریخن باخ» و «کاردل دویرل» اتریشی در سال ۱۸۶۷ به کشف هاله ها علاقه مند شدند. تلاش های این دو بعدا توسط «سیمون کرکیـن» روسی پیگیری و در نهایت به اختراع دوربینی منجر شد که به میکروسکوپ های الکترونی مجهز بود. این دوربین ویژه قادر بود با سرعت ۷۵ تا ۲۰۰ هزار ارتعاش در ثانیه از میدان انرژی عکسبرداری کند و این آغازی بود برای ورو به دنیای اسرارآمیز انرژی.
[/img]
● شما هم هاله ها را دیده اید؟
هاله چیزی جدای از زندگی ما انسان ها نیست. شما هر روز عادت کرده اید با آن زندگی کنید. آن را لمس کنید. احساس کنید و حتی از آن استفاده کنید. بهتر است بگوییم تصور اینکه روزی پا در دنیایی بگذاریم که موجوداتش هاله ای نداشته باشند برای هرکسی دشوار است.
خیلی ها اتقاقات غیر مترقبه و عجیبی را که در محیط اطرافشان رخ می دهد احساس می کنند. خصوصا اگر این اتفاق دامن عزیزانشان را بگیرد. مثلا در تاکسی نشسته اید. هوا سرد است و باران می بارد و شما شیشه ها را بالا کشیده اید. تاکسی پشت ترافیک با سرعتی حدود ۱۰ کیلومتر در حال حرکت است و شما به مردی که رویش به شما نیست و در پیاده رو راه می رود خیره شده اید. به ناگهان متوجه می شوید او نگاه شما را درک کرده و سرش را به سمت شما برمی گرداند.
از داستان های کتاب ها و رمان ها که بگذریم، حتما اتفاق افتاده به یک مهمانی دعوت شوید و احساس خفگی کنید. بدون شک اگر بتوانید حتما در اولین فرصت آنجا را ترک خواهید کرد و گرنه دچار سنگینی نفس ، بیقراری اندام ها، سردرد، سرگیجه و علایم مختلفی می شوید که همگی از وجود چیزی غیر عادی خبر می دهند.
در بازار به دنبال یک مانتو مناسب برای سرکار رفتن می گردید که ناگهان کفشی ورزشی به چشم شما زیبا می آید، اگر با تجربه باشید به حرف دلتان گوش می کنید و آن را خریداری می کنید چون تجربه ثابت کرده این کفش مناسب شماست. به شرطی اینکه در خریداری کفش اهل هوسرانی نباشید.
از خیابانی رد می شوید و احساس می کنید آنجا را می شناسید. با خود می گویید لابد قبلا اینجا آمده ام یا اینجا را در خواب دیده ام. به طرز عجیبی علاقه مند می شوید از ماشین پیاده شوید و قدری در آنجا قدم بزنید. انگار هوای آنجا بویی آشنا می دهد.
به راستی عامل دیگری به جز میدان های نامریی انرژی می توانند این وقایع روزمره شما را توجیه کنند؟
تحقیقات دکتری به نام کیلز ثابت کرد که هاله اطراف بدن از سه باند مشخص تشکیل شده است:
۱) باند اول باند باریکی است که حدود نیم سانتی متر ضخامت دارد و درست روی پوست ما قرار گرفته است
۲) باند دوم حدود ۵ سانتی متر عرض دارد و از همه لایه های دیگر روشنتر است که هاله بین ها به آن اورای داخلی می گویند.
۳) لایه بعدی اورای خارجی است که حدود ۱۵ سانتی متر پهنا دارد و دارای زمینه مه آلود و خاکستری رنگ است. اورای خارجی دارای ۴ باند رنگی است که در بین آنها معمولا یک رنگ غلبه دارد.
او همچنین کشف کرد در بین امواجی که از سمت چپ خارج می شوند رنگ سبز غلبه دارد این درحالیست که امواج راست ما آبی را ترجیح می دهند. رنگ هاله فاکتوری متغیر است و هماهنگ با احساسات، هیجانات، تخیلات و افکار ما تغییر می کند و این تغییرات همان هایی هستند که همه قادر به درک آن هستند البته با شدت و ضعف. به طور کلی رنگ های روشن و ته رنگ های براق نشانگر انرژی مثبت یا خالص هستند. هرچه رنگ ها واضح تر و درخشان تر باشند شخص دارندة آنها دارای صفات مثبت تری است و هرچه این رنگ تیره تر شود معنایش این است که فرد در شرایط خوب روحی قرار ندارد و به قول معروف انرژی منفی صادر می کند.
● تاثیر هاله ها بر هم
[/img]
بهتر است دنیا را مملو از موجوداتی زنده و غیر زنده بدانیم که همگی قادرند دور خود یک حوزه انرژی درست کرده و به این ترتیب بر یکدیگر تاثیر بگذارند. این به این معناست که فقط شما نیستید که بر محیط خود تاثیر می گذارید، بلکه تک تک اجزاء محیط به نوعی بر شما موثرند و در نهایت این برایند انرژی است که مسیر حرکت یک موجود را مشخص می کند. در این سیستم شما به صورت فردی در درون سیستم پیچیده روابط در نظر گرفته می شوید. عجیب نیست که افکار، هیجانات و احساسات شما محیط را تغییر دهند و عناصر همخوان با خود را جذب نمایند. درست مثل فردی سرمایه دار و بازاری که تصمیم به ازدواج بگیرد. بی شک او یا دختری را پیدا می کند که بسیار اهل مال و منال دنیاست یا برعکس دختری فقیر. در واقع مهم نیست که همسر او پولدار است یا فقیر بلکه مهم اینست که هر دوی آنها به مقدار زیادی در مورد پول و ثروت فکر می کنند. اگر از آنها سوال کنید آدم ها را چگونه می بینند، بی شک یکی از معیارهای آنها در تقسیم بندی هایشان وضعیت مالی آنهاست.
● قانون جذب چه می گوید؟
یکی از رازهای زندگی ما قانون جذب است. قانون جذب بیان می کند هر چیزی مشابه خود را جذب می کند. بنابراین وقتی تو راجع به چیزی فکر می کنی، در همان زمان مشابه همان افکار را به سوی خودت جذب می کنی. گویی افکار از جنس آهنربای مغناطیسی هستند و موج می فرستند. بنابراین اگر فکری از ذهنت بگذرد، امواج آن به اطراف منتشر می شود. حال اگر این افکار را در ذهنت نگهداری و دایما به آن فکر کنی و به قول معروف آنها را پرورش بدهی، قدرت مغناطیسی آنها چند برابر شده و قادر خواهد بود تمام امواج مشابه و هم فرکانس خود را به سوی خود جذب نماید و اینجاست که قانون جذب شکل می گیرد.
گویی مغز ما به مانند یک دکل مخابراتی است که دایما امواجی به کائنات می فرستد. کائنات نیز به این امواج پاسخ می دهند. به این ترتیب هرکس با جذب امواج مشابه خود دنیای آینده خود را رقم می زند.
منبع: روزنامه سلامت
بر اساس قانون جذب ما چه کسانی را جذب میکنیم و یا چه کسانی جذب ما میشوند؟
[/img]
هر فردی در زندگی یک سری دوستان خاصی دارد که تقریبا همه آن دوستان، از خصوصیاتی نسبتا شبیه به هم برخوردارند و با به عبارتی دیگرمعمولا طیف دوستان و همنشینان هر شخص، افراد خاصی هستند که خصوصیات اخلاقی نسبتا شبیه هم دارند.
قانون جذب فقط منحصر به اشیا و خواستههای مادی و معنوی نیست بلکه در مورد افراد نیز صادق است. یعنی ما تا اندازهای میتوانیم تعیین کنیم که چه کسی را جذب خواهیم نمود.
طبق یافتههای دانشمندان، هر کسی دربردارندۀ هالهای از انرژی در اطراف خود است که این هالۀ انرژی به تفکرات فرد بستگی دارد؛ تفکرات مثبت هالههای انرژی مثبت و تفکرات منفی هالههای انرژی منفی را تولید میکنند. پس با توجه به اینکه هالههای انرژی در اطراف هر شخصی وجود دارد، مجاورت با افراد مثبتاندیش یا منفینگر باعث تاثیر در رفتار ما میشود. برای مثال با خود تصور کنید که چرا یک کودک در بغل مادر خود احساسی بسیار خوب دارد؟ یقینا به این دلیل است که مادر با عشق خالص و ناب خود به کودک، انرژی خود را به او منتقل نموده و با بغل کردن کودک، وی را در فضای انرژی مثبت خود قرار میدهد. همینطور در مورد هالههای انرژی افراد خوب، مثبت نگر و … . و نیز هالههای انرژی افراد منفی نیز همینطور است. حتما تابحال همنشینی با افرادی که تفکرات منفی دارند همنشین شدهاید. قطعا تا چند دقیقه یا ساعت دچار نوعی کاهش انرژی شده و حالت شادابی خود را از دست دادهاید.
قانون جذب میگوید :
هر انرژی تمایل به جذب انرژی همانند خود را (در شکل کاملتر) دارد.
به همین دلیل است که قانون جذب به ما میگوید شما بخواهید (به خواستۀ خود فکر کنید) سپس ما با تصور کردن و تلقین به نفس و در واقع با تابش انرژی به هستی، آن چیزی که به آن فکر میکردهایم را به شکل پرتراکم خود (یعنی جسم و تجسم یافته) به دست میآوریم. این اساس قانون جذب است. همچنین یک قانون در علوم پایه وجود دارد که میگوید :
همیشه شکل کم تراکم هر انرژی تمایل به جذب شکل پرتراکم و انبوه خود دارد.
در مورد جذب انسانها و اینکه ما چه کسانی را جذب میکنیم، نمیتوان افرادی را که حضورشان در زندگی ما به دست خودمان نبوده و ناچارا در زندگی ما وارد شدهاند را به حساب آورد، مانند پدر، مادر، برادر، معلم، همسایه و … . اما جذب دوستان و همسر مسئلهای است که تا اندازهای میتوان در آن به صورت اختیاری عمل نمود.
ما همیشه افرادی را جذب میکنیم که مانند ما اندیشیده و نیز رفتاری مانند خودمان دارند اما نه تنها دقیقا شبیه خودمان، بلکه بسیار بیشتر و شدیدتر از خودمان در آن رفتار و تفکرات زندگی خود را سپری میکنند. برای مثال اگر ما روزی ۵ بار غیبت کرده و دروغ میگوییم، فردی را جذب خواهیم کرد که روزی ۵۰ بار دروغ گفته و غیبت میکند. همچنین مثلا اگر ما تا اندازۀ ۲۰ نمره امیدوار به رحمت خدا هستیم، فردی را جذب میکنیم که به اندازۀ ۲۰۰ نمره به رحمت خدا اطمینان و یقین دارد.
پس در واقع افرادی را که ما ناخودآگاه جذب میکنیم، دقیقا همان بازگشت رفتار خودمان است که به صورت یک انسان در حضورمان ظاهر شده است. همان طور که بزرگان و مشاهیر جهان از قدیم گفتهاند، انسانها و دوستان در واقع آینۀ رفتار ما هستند و دوستان میآیند تا ما خود را بشناسیم و جملاتی از این قبیل.
از طرفی طبق ضرب المثل “موش داخل کاسۀ آدم وسواسی میرود”، همیشه حساسیت بیش از حد به یک مسئله یا امری مهم و یا حتی غیرمهم باعث کشاندن و جذب کردن آن مسئله به سمت خودمان است (به دلیل ترس از به وجود آمدن مسئله). برای مثال ما از مریضی میترسیم و همیشه اولین کسی که مریضی خاصی را میگیرد، خودمان هستیم و در مورد جذب انسانها، مثلا ما از افراد دروغگو خیلی بدمان میآید و همیشه به خود میگوییم “من از آدمهای دروغگو حالم بهم میخورد” و بالاخره دوستی مییابیم که الهۀ دروغگویی است و یا همیشه با خود میگوییم “من از انسانهای خسیس بدمان میآید” و در واقع این بد آمدن ناشی از ترسِ گرفتار شدن در دام آنهاست و نتیجتا یک انسان که اصلا شلوارش جیب ندارد (!) نصیب ما میشود. پس در قدم اول ما با تفکر منفی و ترس از گرفتارِ انسانهایی با اخلاق ناپسند شدن، در واقع به آنها فکر کرده و با قراردادن آن تفکرات در هالۀ انرژی خودمان، آنها را جذب مینماییم.
همچنین یکی دیگر از عواملی که بعضی افراد بد (یا به اصطلاح مریض روحی) جذب ما میشوند، سرزنشهای قبلی است که به دیگران کردهایم (طبق قانون کارما). برای مثال دوست ما همسری دارد که بسیار بداخلاق و خشن است. او را سرزنش کرده و مثلا به او میگوییم “توباید در انتخاب همسر بیشتر دقت میکردی، این چه همسری است که انتخاب کردهای” و با این کار بومرنگ خود را به سمتی پرتاب میکنیم که باعث ناراحتی و دلخوری فرد میشود و باید منتظر بازگشت بومرنگ خود باشیم (زندگی بازی بومرنگهاست). چه بسا افرادی که در امر انتخاب دوست و یا همسر بسیار بیشتر از ما دقت کردهاند اما باز هم گرفتار نوع مشکلدار آن شدهاند (در راستای امتحان الهی).
البته هیچ کس گناهکار و مسئلهدار به دنیا نیامده است و آن دوستان و اطرافیان ناجور بودهاند که وی را به راه خطا کشاندهاند، پس طبق گفتۀ لوییزهی، بهتر است فرد گناهکار را مریض بنامیم و بدانیم که یک مریض نیازمند درمان جسمی و روحی است.
چه کنیم تا آدمهای خوبتر را جذب کنیم؟
خیلی راحت است؛ خودمان خوب باشیم، همه را دوست داشته باشیم، به بدیهای افراد فکر نکنیم و اصلا از این نترسیم که نکند فردی با این اخلاق ناپسند نصیب ما شود و یا نکند دوستی با این مشخصات در زندگی ما قدم بگذارد. (همیشه بدانیم که ما آنقدر خوب هستیم که افرادی که شاید مریض باشند از همنشینی با ما درمان شوند. پس اصلا به همنشینی با افراد مریض فکر هم نکنیم) البته ناگفته نماند که خالق طبیعت به وسیلههای گوناگون گاهی افراد را امتحان میکند که این از دست ما خارج است.
منبع : سخنان استاد حورایی،
زندگی نبرد است جرات حضور در آن را داشته باشید
ارسالها: 96
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 1198
تشکر های دریافت شده :3099 بار در 1003 پست
سال تشخيص بيماري : -----
دكتر معالج : -----
داروي مورد استفاده : ام اس ندارم
محل سکونت : شاهی
2011/10/28, 08:40 PM
جذابیت چیزی سوای زیبای است. شخصی می تواند زیبا باشد ولی هرگز جذاب نباشد و همچنین می تواند جذاب باشد ولی زیبا نباشد طرز سلوک آدمی انتخاب لباسها , حالت های روانی و ….در این امر, مو است.اگر می خواهید فردی موفق و نافذ در قلب ها باشید و از موفقیت لذت ببرید, نخست باید با خودتان ارتباط صحیح برقرار کنید. زیرا معنی و مفهوم رویداد های زندگی را خودتان تایین می کنید. وقتی تمیز و مرتب باشید این هماهنگی شما را جذاب می کند. آن چه مهم است تمیز و مرتب بودن در عین سادگی است. افرادی که به آراستگی خود توجه ندارند از جذابیت و نفوذ خود بر دیگران می کاهند.بیشتر افراد برای آن که جذاب باشند شلوغ می کنند و مدام حرف می زنند و این بزرگترین اشتباه برای جذاب بودن است. دوستی حرف زیبایی می زد و می گفت:نگفتن صلاح است, کم گفتن طلا است , پر گفتن بلا است
سکوت تاثیر روانی فوق العاده ای دارد و شما را با شخصیت تر و عاقل تر و قابل اعتماد تر معرفی می کند که برای ایجاد صمیمیت و تداوم آن زمینه مساعدی است.ولی سکوت نباید ناشی از خجالت و عدم اعتماد به نفس باشد. در این صورت از جذابیت می کاهد. وقتی نرم و با لطافت و متانت صحبت کنید نخستین گام برای جذاب بودن را برداشته اید. داد و فریاد را نیندازید. ادم های عصبی و خشن برای صمیمیت, نا مناسب هستند و هرگز جذاب نخواهد بود.
مودب باشید, افراد بی ادب که ظاهری آراسته دارند هرگز مورد علاقه دیگران نخواهند بود.اگر صبح ناراحت و کسل از خواب بیدار شده اید به جای آرامی بروید و به آهستگی با خود تکرار کنید: من خوشحالم, می می خواهم شاد و جذاب باشم. یا در هنگام برخاستن از خواب به راز و نیاز با پروردگارتان بپردازید و در ادامه بگویید : امروز سلامتی , موفقیت شادی زیبایی جذابیت و صمیمیت به من تعلق دارد و آن گاه در طلب این خواسته ها گام بردارید.همیشه تبسم کنید ولی شوخی زیادی از جذابیت می کاهد. در تبسم , سنگینی و متانت است و جذابیت ولی در خنده و شوخی بی مورد سبکی و کاهش جذابیت.
قاطع باشید و هدفهای تان را مشخص کنید افراد مصمم و پر تلاش, چون همیشه دارای برنامه ریزی منظمی هستند, دارای جذابیت زیادی می باشند.آن ها با اعتماد به نفس به اینجاد روابط صمیمانه خود ادامه می دهند.هدیه دادن فوران و انفجار صمیمیت است. به ویژه اگر طرف مقابل انتظار این هدیه را نداشته باشد و هرگز اهمیتی ندارد که هدیه چه نوع یا جنسی باشد. مهم اهمیت دادن به طرف مقابل است.مواظب صحبت ها و افکارتان باشید زیرا ذهن نیمه هوشیارتان هر اعتقادی را که به زبان بیاورید, در خود حفظ می کند و آن را می پذیرد با صحبت های شیرین و دلچسب روحیه خود را تقویت و شاد کنید و از واژه های نمی توانم و نمی شود و ….. هرگز استفاده نکنید و به این فکر باشید که می خواهید روز خوبی را در کنار خانواده و دوستان با شادی بگذرانید
نامش را دنیای مجازی گذاشتند
اما حرفهایمان ، حقیقی تر از دنیای واقعیست
اینجا راست میگوییم
اطمینان پیدا میکنیم
همراز میشویم و درودل میکنیم
تشکر شده توسط : | Saina , نازلی , MFhealth , shahrzad , najva , مولتی ام اس , زهرا59 , رنگین کمان , فرناز , yummy , پویش , leili , warrior , Minoo-M , liliyam , بی تـــا , arezoo_azizi , رامين , edarzi , سحــــــــر , ساغر , AVID2000 , # پریسا # , ساحل |
|
ارسالها: 616
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Sep 2011
تشکر های اهدا شده: 7936
تشکر های دریافت شده :9655 بار در 3933 پست
سال تشخيص بيماري : 84
دكتر معالج : torabi
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
[ثبت احوال در شناسنامه ام همه چیز را ثبت کرده است جز احوالم را .. !![
ارسالها: 795
موضوعها: 31
تاریخ عضویت: Oct 2011
تشکر های اهدا شده: 14945
تشکر های دریافت شده :22374 بار در 6735 پست
سال تشخيص بيماري : 85-90
دكتر معالج : دكتر عظيمي
داروي مورد استفاده : سینووکس
محل سکونت : تهران
دور نرو...
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که می نویسم
نوازش هم بلدم...
ارسالها: 616
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Sep 2011
تشکر های اهدا شده: 7936
تشکر های دریافت شده :9655 بار در 3933 پست
سال تشخيص بيماري : 84
دكتر معالج : torabi
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
[ثبت احوال در شناسنامه ام همه چیز را ثبت کرده است جز احوالم را .. !![
ارسالها: 711
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 4789
تشکر های دریافت شده :11908 بار در 4627 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : -خدا
داروي مورد استفاده : سینوتک
محل سکونت : سرزمین خدا
برای همینه که گفته اند خداوند به انسانها یک زبان ودو گوش داده تا به حرفهای دیگران به خوبی گوش کنیم وبا همراهی وهمدلی با آنها به جذابیت وجلب رضایت دیگران نسبت به خودمان بیفزاییم بجای اینکه با سخنان بی جا وشوخی های بی مورد دل آنها را بدردآوریم.
دردوعالم جلال ما زهراست/رمزتغییرحال ما زهراست/عیدبافاطمیه می آیدذکرتحویل سال مازهراست
السلام علیک ایتهاالصدیقه الشهیده
ارسالها: 236
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Nov 2010
تشکر های اهدا شده: 1278
تشکر های دریافت شده :1396 بار در 446 پست
سال تشخيص بيماري : 87
دكتر معالج : دكتر عبدالناصر مقدسی
داروي مورد استفاده : بتافرون
محل سکونت : تهران
مطلب جالبي بود.سعي ميكنم رعايتش كنم مرسي
|