2011/07/09, 11:16 PM
دوستان عزيز
خوب و بد گذشت
مطمئنم كسي قصد توهين و بي ادبي و جسارت به ديگران رو نداشت!
فقط براي اينكه جو يكنواخت و رسمي نباشه، شوخي مي كرديم!
بچه هايي كه يكبار با من برخورد داشتن، احتمالا مي دونن منو با يك من عسل هم نميشه خورد! يه جورايي آدم خشك و رسمي هستم و با هر كسي نمي جوشم! اما پنجشنبه فوق العاده راحت بودم و مي خنديدم و شوخي و شيطنت مي كردم!
تو هيچ جمعي نميشه با افتخار بگيم ام اس داريم و بعد شروع به شوخي و خنده و بچه بازي كنيم! كافيه كمي پرانرژي باشيم و زياد بخنديم، اونوقت همه ميگن: نازي، طفلك ام اس داره و اوضاعش خيلي بي ريخته! حسابي قاطي كرده! رفتارش نرمال نيست و ....!
يادتون باشه ما اعضاي انجمن ام اس سنتر هستيم! همون اعضايي كه گاهي دچار وضعيتي مي شيم كه افراد سالم جامعه نگاه ترحم آميز و بعضا تنفرآميز نسبت بهمون دارن! كساني هستيم كه دلتنگيم! در مقايسه با افرادي كه دچار بيماري ام اس نيستن، شكننده تر، حساس تر و نگران تر به آينده هستيم!
قدر لحظاتي كه با هم بوديم رو بدونيم! و از هم دلخور نشيم!
هدف ما از ديدار، سپري كردن لحظات خوش بود! يكدلي و يكرنگي بود! با وجود همه ي مشكلات و برچسبهايي كه جامعه به ما زده و گاها بيماري ما رو لاعلاج و انتهاي زندگي ما رو نشستن روي صندلي چرخدار مي دونن، با هم بوديم، شاد بوديم، روحيه ي خوبي داشتيم! و خيليهامون براي اين ديدار لحظه شماري مي كرديم!
خوبه كه قدر همديگرو بدونيم! باور كنيد اگر اين سايت نبود و تصميم داشتيد دوستاتون رو براي تازه كردن ديدارها دعوت كنيد، همگي اونقدر گرفتار بودن يا اداي آدمهاي پرمشغله رو درمياوردن كه نميومدن!
اما همونطور كه خودتون شاهد بوديد جند نفر از راه دور، جند نفر از محل كار، چند نفر با حال و روز نه چندان خوب و ... تو جمع حضور پيدا كرده بودن!
ديگه انتقاد و بدگويي بسه!
من عاشق اينم كه تبعيدم كنن، انگشت تو چشمم كنن! لباسهامو خيس كنن! و ....! همه اش قشنگ و دوست داشتنيه! همه ي اينا ميشه خاطره! خاطره هاي خنده دار!
حالا بياييد با هم بخنديم، نه اينكه به هم بخنديم!
سعيد جان، عزيز خواهر، باور كن كسي قصد بد رفتاري با شما رو نداشت! شما نمك مجلس بودي! اولين بار بود، ميديدمت! اگه نبودي خوش نمي گذشت!
هانيه جان، عزيزم، از من دلخور نباش! من و تو از ساعت يك بيرون بوديم! تو گرما، از اين سر شهر به اون سر شهر رفتيم و خريد كرديم! هردومون خسته و بي حوصله بوديم! به هرحال بين همه آدما پيش مياد ديگه! من و تو همديگرو با همه ي رفتارهاي بد و خوبمون قبول كرديم! هيچكدوممون هم كامل نيستيم!
مديران محترم سايت ببخشيد كه بدون هماهنگي از جمع دور شديم
همه ي اعضاي محترمي كه پنجشنبه در پارك ملت تشريف داشتيد ببخشيد كه بنده پر حرفي كردم ! دوست داشتم دوستان از علايق و سرگرميهاشون بگن! دنبال اشتراكات بودم! گاهي فعاليتها، شغل، رشته تحصيلي مشترك، افراد رو بهم نزديكتر ميكنه!
دوستان عزيز ببخشيد سرتونو درد آوردم! خوشحالم از اينكه همه تون خود واقعيتون بوديد و نقابي به چهره نداشتيد!
شاد و سلامت در پناه حق باشيد
دوستتون دارم هوارتا!
خوب و بد گذشت
مطمئنم كسي قصد توهين و بي ادبي و جسارت به ديگران رو نداشت!
فقط براي اينكه جو يكنواخت و رسمي نباشه، شوخي مي كرديم!
بچه هايي كه يكبار با من برخورد داشتن، احتمالا مي دونن منو با يك من عسل هم نميشه خورد! يه جورايي آدم خشك و رسمي هستم و با هر كسي نمي جوشم! اما پنجشنبه فوق العاده راحت بودم و مي خنديدم و شوخي و شيطنت مي كردم!
تو هيچ جمعي نميشه با افتخار بگيم ام اس داريم و بعد شروع به شوخي و خنده و بچه بازي كنيم! كافيه كمي پرانرژي باشيم و زياد بخنديم، اونوقت همه ميگن: نازي، طفلك ام اس داره و اوضاعش خيلي بي ريخته! حسابي قاطي كرده! رفتارش نرمال نيست و ....!
يادتون باشه ما اعضاي انجمن ام اس سنتر هستيم! همون اعضايي كه گاهي دچار وضعيتي مي شيم كه افراد سالم جامعه نگاه ترحم آميز و بعضا تنفرآميز نسبت بهمون دارن! كساني هستيم كه دلتنگيم! در مقايسه با افرادي كه دچار بيماري ام اس نيستن، شكننده تر، حساس تر و نگران تر به آينده هستيم!
قدر لحظاتي كه با هم بوديم رو بدونيم! و از هم دلخور نشيم!
هدف ما از ديدار، سپري كردن لحظات خوش بود! يكدلي و يكرنگي بود! با وجود همه ي مشكلات و برچسبهايي كه جامعه به ما زده و گاها بيماري ما رو لاعلاج و انتهاي زندگي ما رو نشستن روي صندلي چرخدار مي دونن، با هم بوديم، شاد بوديم، روحيه ي خوبي داشتيم! و خيليهامون براي اين ديدار لحظه شماري مي كرديم!
خوبه كه قدر همديگرو بدونيم! باور كنيد اگر اين سايت نبود و تصميم داشتيد دوستاتون رو براي تازه كردن ديدارها دعوت كنيد، همگي اونقدر گرفتار بودن يا اداي آدمهاي پرمشغله رو درمياوردن كه نميومدن!
اما همونطور كه خودتون شاهد بوديد جند نفر از راه دور، جند نفر از محل كار، چند نفر با حال و روز نه چندان خوب و ... تو جمع حضور پيدا كرده بودن!
ديگه انتقاد و بدگويي بسه!
من عاشق اينم كه تبعيدم كنن، انگشت تو چشمم كنن! لباسهامو خيس كنن! و ....! همه اش قشنگ و دوست داشتنيه! همه ي اينا ميشه خاطره! خاطره هاي خنده دار!
حالا بياييد با هم بخنديم، نه اينكه به هم بخنديم!
سعيد جان، عزيز خواهر، باور كن كسي قصد بد رفتاري با شما رو نداشت! شما نمك مجلس بودي! اولين بار بود، ميديدمت! اگه نبودي خوش نمي گذشت!
هانيه جان، عزيزم، از من دلخور نباش! من و تو از ساعت يك بيرون بوديم! تو گرما، از اين سر شهر به اون سر شهر رفتيم و خريد كرديم! هردومون خسته و بي حوصله بوديم! به هرحال بين همه آدما پيش مياد ديگه! من و تو همديگرو با همه ي رفتارهاي بد و خوبمون قبول كرديم! هيچكدوممون هم كامل نيستيم!
مديران محترم سايت ببخشيد كه بدون هماهنگي از جمع دور شديم
همه ي اعضاي محترمي كه پنجشنبه در پارك ملت تشريف داشتيد ببخشيد كه بنده پر حرفي كردم ! دوست داشتم دوستان از علايق و سرگرميهاشون بگن! دنبال اشتراكات بودم! گاهي فعاليتها، شغل، رشته تحصيلي مشترك، افراد رو بهم نزديكتر ميكنه!
دوستان عزيز ببخشيد سرتونو درد آوردم! خوشحالم از اينكه همه تون خود واقعيتون بوديد و نقابي به چهره نداشتيد!
شاد و سلامت در پناه حق باشيد
دوستتون دارم هوارتا!