و اما گزارش دیدار از نازی ی ریپورتر :
عرضم به حضورتون که در ابتدای ورود من با 1 آدم آشنا ولی بر خلاف همیشه بدون سیبیل بدون ریش بدون رعب و وحشت خیلی آروم و شیک و مجلسی دم درب ورود مواجه شدم ( خودتون حدس بزنید کی بود !!!!!!!!!!!) بعد از اومدن مریم عزیزم وارد سالن شدیم و من بنا به توافق قبلیم با مه سا کنار دیوار 1 دست و 1 پام رو بالا گرفتم و مه سا با سنگدلی تمام از دیدن اون صحنه لذت می برد!!!!! بعدشم دیدن دوستایی که خیلی وقتا واقعا دلم براشون تنگ می شد و بعد هم 1 مخیتو ( البته به نظرم لیموناد نعنا دار بود) که بسیار به من چسبید ، و بعد هم 1 میز عصرونه عالی که پر از فینگر فودای خوشمزه وای اون که رول بادنجون بودعالی بود گرچه ناگفته نماند70 درصد غذا ها رو سروش خورد حتی جلوی دوستای من هم که بار اولشون بود میومدن آبرو داری نکرد و از تو بشقاب اون ها هم غذاشون رو برداشت و خورد!!! و بعد هم حمید عزیز راجع به 1 سفر صحبت کرد و آقای روانشناس عزیز لطف کرد قالمون گذاشت و بعد هم سعید با کلی ناز و افاده و اصرار و انکار و رایزنی ما با سبز و نارنجی ها رفت برامون آواز بخونه و حالا ما رو می گی!!!!!!!!!!!!!خودتون دیگه حدس بزنین دیگه ایرج بنده خدا چه بر سر آهنگ پرندش اومد!!!! و سپس نوبت معرفی حضار توسط هیلدای نازنین و با تقلب رسانی فربد نارنجی بود وبعد هم مشکلات ایستادن و نشستن و کادر بندی برای عکس دسته جمعی و البته این وسط ها شیرین کاری های سروش هم خالی از لطف نبود !!!!!
و در پایان ممنونم از زحمات مدیران و حضور همه دوستامون پایدار باشین هم قطاران!!!!!!!!!!!!
عرضم به حضورتون که در ابتدای ورود من با 1 آدم آشنا ولی بر خلاف همیشه بدون سیبیل بدون ریش بدون رعب و وحشت خیلی آروم و شیک و مجلسی دم درب ورود مواجه شدم ( خودتون حدس بزنید کی بود !!!!!!!!!!!) بعد از اومدن مریم عزیزم وارد سالن شدیم و من بنا به توافق قبلیم با مه سا کنار دیوار 1 دست و 1 پام رو بالا گرفتم و مه سا با سنگدلی تمام از دیدن اون صحنه لذت می برد!!!!! بعدشم دیدن دوستایی که خیلی وقتا واقعا دلم براشون تنگ می شد و بعد هم 1 مخیتو ( البته به نظرم لیموناد نعنا دار بود) که بسیار به من چسبید ، و بعد هم 1 میز عصرونه عالی که پر از فینگر فودای خوشمزه وای اون که رول بادنجون بودعالی بود گرچه ناگفته نماند70 درصد غذا ها رو سروش خورد حتی جلوی دوستای من هم که بار اولشون بود میومدن آبرو داری نکرد و از تو بشقاب اون ها هم غذاشون رو برداشت و خورد!!! و بعد هم حمید عزیز راجع به 1 سفر صحبت کرد و آقای روانشناس عزیز لطف کرد قالمون گذاشت و بعد هم سعید با کلی ناز و افاده و اصرار و انکار و رایزنی ما با سبز و نارنجی ها رفت برامون آواز بخونه و حالا ما رو می گی!!!!!!!!!!!!!خودتون دیگه حدس بزنین دیگه ایرج بنده خدا چه بر سر آهنگ پرندش اومد!!!! و سپس نوبت معرفی حضار توسط هیلدای نازنین و با تقلب رسانی فربد نارنجی بود وبعد هم مشکلات ایستادن و نشستن و کادر بندی برای عکس دسته جمعی و البته این وسط ها شیرین کاری های سروش هم خالی از لطف نبود !!!!!
و در پایان ممنونم از زحمات مدیران و حضور همه دوستامون پایدار باشین هم قطاران!!!!!!!!!!!!
برف ببارد یا باران برای باور "پاییز" همین "جای نبودنت" کافیست !!