ارسالها: 1,185
موضوعها: 55
تاریخ عضویت: Jun 2009
تشکر های اهدا شده: 2761
تشکر های دریافت شده :7724 بار در 1749 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر صحرائیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
سلام زهرا جون ..... یعنی چی خیلی چیزه ؟؟؟؟
بچه ها شاید بشناسین ولی من دوباره معرفی میکنم زهرا دوست شادی .... همون دختر بانمکه که باهاش اومده بود
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2
ارسالها: 1,072
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: Oct 2009
تشکر های اهدا شده: 5014
تشکر های دریافت شده :5558 بار در 2066 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : دکتر نسترن مجدي نسب
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ور - اکتوورکو
محل سکونت : اهواز
ارسالها: 789
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Dec 2009
تشکر های اهدا شده: 5858
تشکر های دریافت شده :14982 بار در 3330 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : همون طوفانیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
سلام گـــــــــــــــــــــــــــــل گــــــــــــــــــــــــــلاب جات پيش ما خالي نباشه. خوبي؟ تو سرما نخوردي؟ دلم برات تنگ شده آنا خيلي عزيزي. به اميــــــــــــــــــــد ديـــــــــــــــــدار مجدد.
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش
ارسالها: 11
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2010
تشکر های اهدا شده: 6
تشکر های دریافت شده :33 بار در 22 پست
سال تشخيص بيماري :
دكتر معالج :
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
سینا چون تبریک نگفتی پس خیلی چیزی
اون شکلکه که من دوست دارم کجاس پس
هي فلاني!زندگي شايد همين باشد...يک فريب ساده و کوچک آن هم از دست عزيزي که تو دنيا را جز براي او و جز با او نمي خواهي...من به گمانم زندگي بايد همين باشد
ارسالها: 1,185
موضوعها: 55
تاریخ عضویت: Jun 2009
تشکر های اهدا شده: 2761
تشکر های دریافت شده :7724 بار در 1749 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر صحرائیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
زهرا جون اتفاقا اولین کسی که ورودت رو بهت تبریک گفت من بودم
فکر کنم تو انجمن گفتگوی اعضا بود
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2
ارسالها: 34
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Feb 2010
تشکر های اهدا شده: 122
تشکر های دریافت شده :66 بار در 31 پست
سال تشخيص بيماري : 88
دكتر معالج : دکتر ترمه چی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : رشت
من دیر فهمیدم...............
الان گریه می کنم. هر چند که من این ماه نمیتونستم بیام تهران
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سالها مذهبی ماندم بی آنکه خدایی داشته باشم...:55:
ارسالها: 1,072
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: Oct 2009
تشکر های اهدا شده: 5014
تشکر های دریافت شده :5558 بار در 2066 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : دکتر نسترن مجدي نسب
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ور - اکتوورکو
محل سکونت : اهواز
2010/02/10, 11:22 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2010/02/10, 12:53 PM، توسط anaram.)
(2010/02/09, 08:41 PM)earth نوشته است: سلام گـــــــــــــــــــــــــــــل گــــــــــــــــــــــــــلاب جات پيش ما خالي نباشه. خوبي؟ تو سرما نخوردي؟ دلم برات تنگ شده آنا خيلي عزيزي. به اميــــــــــــــــــــد ديـــــــــــــــــدار مجدد.
قربونت برم
نه عزيزم . من سرما نخورده ام . ولي چرا همه سرما خورده ان
حتي بابام هم كه از تهران برگشته سرما خورده
بهرحال من خوبم . دلم واستون خيلي تنگ شده . همتون
زهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا. خوش اومدي . انشالله من ديگه از جمع آدمايه چيز خارج شدم . نه؟
:35:
سينا . هنوز جواب منو نداديا! كدوم خاطره رو ميگي؟
آنارام باشید
ارسالها: 1,185
موضوعها: 55
تاریخ عضویت: Jun 2009
تشکر های اهدا شده: 2761
تشکر های دریافت شده :7724 بار در 1749 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر صحرائیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
(2010/02/10, 11:22 AM)anaram نوشته است: سينا . هنوز جواب منو نداديا! كدوم خاطره رو ميگي؟
همون یارو که طفلی بچه رو از پنجره داشت میداد تو
یه لحظه نمیدونم چه طوری شد این و تو راه تصور کردم .... بعد یه هو خندم گرفت ... بعد به هو همه نگام کردن .
منم اینجوری نگاشون کردم
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2
ارسالها: 530
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: Jan 2010
تشکر های اهدا شده: 2409
تشکر های دریافت شده :2925 بار در 1018 پست
سال تشخيص بيماري : مهر1388بیمار شد
دكتر معالج : دکتر بانکی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
شخصيت منو با برخوردم اشتباه نگير!
شخصيت من چيزيه كه "من" هستم اما برخوردِ من بستگي به اين داره كه "تو" كي هستي...!
ارسالها: 1,072
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: Oct 2009
تشکر های اهدا شده: 5014
تشکر های دریافت شده :5558 بار در 2066 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : دکتر نسترن مجدي نسب
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ور - اکتوورکو
محل سکونت : اهواز
(2010/02/10, 01:40 PM)سینا نوشته است: همون یارو که طفلی بچه رو از پنجره داشت میداد تو
یه لحظه نمیدونم چه طوری شد این و تو راه تصور کردم .... بعد یه هو خندم گرفت ... بعد به هو همه نگام کردن .
منم اینجوری نگاشون کردم
واي سينا عينه خودم . اصن ميدوني چيه؟ من گاهي كه نه هميشه دارم با خودم خاطراتم رو ( اون خنده داراشو ) نشخوار ميكنم
واي خيلي باحاله وقتي از زوايايه مختلف به ماجرا نگاه ميكني . تو تويه عالمه خودتي ، بعد از يه مدت ميبيني نيشت تا بنا گوش وازه و داري كر كر ميخندي . حتي گاهي تويه خواب اين اتفاق ميوفته و بعد اسمت بعنوان يه آدمه خوش خنده در ميره . در حاليكه تو اصلن عمدي نداري
آنارام باشید