2013/05/14, 09:38 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/05/14, 09:54 PM، توسط pesareshoja_ir71.)
سلام سلام صدتا سلام من اومدم چرا از بیه زودتر اومدم
تازه نیم ساعت پیشم رسیدم شاید چون من سریع اومدم تا به مترو برسم زیادی حول بودم بقیه بچه ها موندن با عوامل سازنده دیدار کنند
احساس میکنم حول بازی در اوردم اشتباه کردم
مهم تز ین اشتباهم این بود یادم رفت از خیلی از دوستام خداحافظی کنم اصلا اعصابم کلا داغون بود برای این
همین جا معذرت میخوام از امین جان ها
وامـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا تعریف کنم دلتون آب بشه
جاتون خالی رفتیم اونجا من که اول سروش دیدم بعد کم کم بقیه رو هم دیدم بعدددد فربود اومدبعد یهو نارنجی پوش شد بععععد یکی از دوستان اومد رمان نارنجی داد منم بستم دور مچم
بعد یهو یکی اومد کت و شلوار پوش تریپ با کلاس بعد دیدیم نه بابا همین حمید جان خودمون از سر کار بکوب اومده سینما
دلش رمان میخواست ولی فکر نکنم گیرش اومد
بعععععععععععععد کم کم همه جمع شدیم رفتیم تو سالن
راستشو بخواید من که فیلم باز نیستم ولی فکر میکردم فیلمش از این فیلمای تو مایه های قدیمی باشه ولی نه در مورد جنگ بود جاتون خالی اسم همه خمپاره ها رو یاد گرفتم
خلاصه فیلم یه نقد اساسی باید بشه
ولی در کل فیلم قشنگی بود
وای انقدر دلم برای امجد سوخت الکی الکی مرد بدبخت
حمیددددددددددددددددددددددددددد جان شما که تو سایتی بیا تعریف کن بگو عوامل فیلم اومدن یا نه[align=right][b]
راستی اینو نگفتمممممم لامپا که روشن شد یهوییییی دیدم علیرضا با بهار خانم اومدن انگزه خوشحال شدم از دیدنش چند وقت بود ازش خبر نداشتم
و اما در پایان یه تشــــــــــــــــــــــــــــــکر خیلی بزرگ باید انجام بدم از فربود جان و حمید جان و تمام دوستانی که زحمت کشیدن برای این برنامه و صد البته از عوامل فیلم که با دعوت ما باعث خوشحالیمون شدن
فعلا بای بای
تازه نیم ساعت پیشم رسیدم شاید چون من سریع اومدم تا به مترو برسم زیادی حول بودم بقیه بچه ها موندن با عوامل سازنده دیدار کنند
احساس میکنم حول بازی در اوردم اشتباه کردم
مهم تز ین اشتباهم این بود یادم رفت از خیلی از دوستام خداحافظی کنم اصلا اعصابم کلا داغون بود برای این
همین جا معذرت میخوام از امین جان ها
وامـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا تعریف کنم دلتون آب بشه
جاتون خالی رفتیم اونجا من که اول سروش دیدم بعد کم کم بقیه رو هم دیدم بعدددد فربود اومدبعد یهو نارنجی پوش شد بععععد یکی از دوستان اومد رمان نارنجی داد منم بستم دور مچم
بعد یهو یکی اومد کت و شلوار پوش تریپ با کلاس بعد دیدیم نه بابا همین حمید جان خودمون از سر کار بکوب اومده سینما
دلش رمان میخواست ولی فکر نکنم گیرش اومد
بعععععععععععععد کم کم همه جمع شدیم رفتیم تو سالن
راستشو بخواید من که فیلم باز نیستم ولی فکر میکردم فیلمش از این فیلمای تو مایه های قدیمی باشه ولی نه در مورد جنگ بود جاتون خالی اسم همه خمپاره ها رو یاد گرفتم
خلاصه فیلم یه نقد اساسی باید بشه
ولی در کل فیلم قشنگی بود
وای انقدر دلم برای امجد سوخت الکی الکی مرد بدبخت
حمیددددددددددددددددددددددددددد جان شما که تو سایتی بیا تعریف کن بگو عوامل فیلم اومدن یا نه[align=right][b]
راستی اینو نگفتمممممم لامپا که روشن شد یهوییییی دیدم علیرضا با بهار خانم اومدن انگزه خوشحال شدم از دیدنش چند وقت بود ازش خبر نداشتم
و اما در پایان یه تشــــــــــــــــــــــــــــــکر خیلی بزرگ باید انجام بدم از فربود جان و حمید جان و تمام دوستانی که زحمت کشیدن برای این برنامه و صد البته از عوامل فیلم که با دعوت ما باعث خوشحالیمون شدن
فعلا بای بای
اللهم عجل لولیک الفرج
به حق خانم زینب کبری سلام الله