امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات : 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اگرپزشک مغزواعصاب بودید ...
#11
درموردنوع بیماری وشدت وضعفش باهاش حرف میزدم
خیلی ام خوش برخورد ومهربون بودم نه نه مث بعضی دکترا که بعدمریضم مجبورشه دکترشوعوض کنه.........
وقتشه جونم قدم بزاری توخونم
قهوموباعشق بریزی توی فنجونم******
 تشکر شده توسط : tinookhe , برگ 7 , سمیرا67
#12
(2014/06/21, 04:10 PM)راز(Reihane) نوشته است: درموردنوع بیماری وشدت وضعفش باهاش حرف میزدم
خیلی ام خوش برخورد ومهربون بودم نه نه مث بعضی دکترا که بعدمریضم مجبورشه دکترشوعوض کنه.........
لایکککککککککککwink2
 تشکر شده توسط : سمیرا67
#13
بهش میگفتم چیزه، شما خیلی خوشگلیا agreement2
شما خعلی باکلاسیا agreement2
نه شما اصن نازی رو میشناسی؟ تو انجمن ام اس؟
برو یه سر بزن انجمن فردا بیا بهت بگم بیماریت چیه
بعد فردا دیگه نمیومد چون خودش فهمیده بود کلیم خوشحال بود که با من آشنا شده laughing3 agreement2
 تشکر شده توسط : tinookhe , سمیرا67
#14
حداقل سعی نمیکردم طرف مقابلم رو احمق فرض کنم
خیلی از واقعیتهای زندگی ما آدما تلخه ولی باید قبولش کنیم و باهاش زندگی کنیم
این مسئله را هم حتما باید مد نظرم باشم که ما داریم تو عصر اینترنت و ارتباطات زندگی میکنیم
زندگی باوری میخواهد از جنس امید که اگر سختی راه به تو یک سیلی زد , آن امید از ته دل به تو گوید که خدا هست هنوز ...... Heart
 تشکر شده توسط : سمیرا67 , tinookhe
#15
اینکه چطوری به مریض بگی تشخیص بیماریش چیه خیلی مهمه. دکتر من خیلی راحت بهم گفت ام اس دارم. انگار که سرما خوردم. بعدش هم یک کتاب بهم داد که درمورد یک ام اسی خیلی خیلی بدحال بود و نوشته بود که چطوری با مشکلات زندگی مبارزه مبکنه!! sad همون چند صفحه اول رو که خوندم افسردگی گرفتم و کتاب رو انداختم تو سطل آشغال.
اگه من دکتر باشم به مریضم امید میدم و در مورد آدمهایی که با این مریضی با موفقیت دست و پنجه نرم میکنند صحبت میکنم. در باره امید به آینده و احتمال درمان قطعی این مریضی حرف میزنم. بعد هم کتاب :غلبه بر مولتیپل اسکلروسیس" رو بهش میدم بخو نه.
 تشکر شده توسط : سمیرا67 , tinookhe , FBF , رامنا
  




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان