[بی تـــا]

بچه ها خیلی خسته نباشین
میدونین دیگه چیزی نمونده
دارین میرسین به مقصده نهایی
آخره هفته ی خوبو لذت بخشی در انتظارتونه
ضمنه اینکه کــــــــــلی چشم انتظار در انتظارتونن
اینجوری این آخریا با لذت پا میزنین
مواظبه خودتون باشینو همش استراحت کنینو خوش باشینو خوش بگذرونین

[baran1390]

براتون آرزوی سلامت و سعادت دارم
مواظب خودتون باشین
به امید خدا فردا هم بسلامتی تموم میشه
خوشبحال دوستان تهرانی که خیلی زود شما ها رو زیارت میکنن

[بهــار]

کی این داستان رو نوشته! ها ها!
ما داریم میخوابیم که فردا بیایم ورامین بخوابیم.
همه از خستگی دارن می میرن.

سلامت باشین همیشه
و نویسنده ی این داستان کوتاه کسی نیست جز.....!

[Saina]

. . .

بچه ها واقعا خدا قوت

تا مقصد راهی نیست

درسته این چند روزه زیاد تو سایت نمیام ولی آوای امید همش تو ذهنمه و بهش افتخار میکنم

پزتونو به همه میدم حتی استادام که ادعای ورزشکاری دارن

بی صبرانه منتظر پنج شنبه هستیم

حضور هیچ كس در زندگی ما اتفاقی نیست ،

خدا در حضور هر كسی رازی نهفته است . . .

خوش آن روزی كه دریابیم راز این حضور را . . .

[midwife66]

خسته نباشییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین دوستای عزیزمبی صبرانه منتظر لحظه ورودتونم.شما به من و همه دوستای ام اسی انرژی میدین.دنیای تشکر هم ازتون بکنم بازم کمه.من پیش هر کی میشینم از شما و این حرکت بزرگتون صحبت میکنم و همه شما رو تحسین میکنن.شما حرف ندارین خیلی دوستتون دارم

[anaram]

قول میدم وقتی برسید کلی غذای خوشمزه ی خونگیه غیر کوبیده و تختخواب نرم و راحت خوتون واسه تا لنگه ظهر خوابیدنتون روش انتظارتونه میکشن
دقیقا همونظور که دوستاتون و خونواده اتون برای دیدن چهاره های آفتاب سوخته و لبخندهای پرانرژی و حضور گرمتون لحظه شماری میکنن
اجازه بدید این لحظه های انتظار هم به آرامی و کندیه خودشون سپری باشن تا طعم لذیذ وصال رو به خوبی زیر زبونتون حس کنید

[هاجی]

امروز ترکوندین ها
دمتون گرم
ایشالا ب سلامت برسین تهران
زبان برای تشکر از زحماتتون قاصره

[atefe]

چه روز سخت و خسته کننده ای داشتین
خدا قوت

[Mahdieh]

خسته نباشید آقایون مارکوکوبیده (بجای پلو ) امیدوارم که همیشه همون جوری بشه که شما می خواهید
خدا قوت

[Mehdi Marjani]

القصه ...............
یاران جملگی براه افتادند تا منزلی دیگر برگزینندی از این رو سیاهی به پیش افتاد و دیگر همراهان در پی او میرکابیدندی ، دیگر تا مقصد که همان مبدا میبود فاصله ای نبودندی و ایشان اندک اندک جمع مستان میرسند در زیر لب زم زمه میکردندی
لا لا لا لا لااااااااااا لا لا لا لا لااااااااااااااااااااا لا لا لا لا لاااااااااااااااااا لا لا لا لا لا لاااااااااااااااااا...............
هنوز نخوابیدید بگیرید بخوابید دیگه پدرم در اومد برای شما قصه گفتم عجب گرفتار شدیم با این همه بچه زبون .....
جون مادرتون بگیرید بخوابید منم کار و زندگی دارم باید صبح خبرم برم سر کار یه لقمه نون در بیارم بریزم تو حلقوم وا موندتون دیگه کم کم دارید اون روی سگ منو بالا میارید
قصه مصه دیگه تموم شد دیگه ادامه مدامه هم نداره
هیسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس صدا نشنوم لال کپه مرگتونو بزارید بخوابید بچه چیه بلای جون