2009/12/26, 01:37 AM
تست رورشاخ و چالش ویکیپدیاییاش
یک بازی جالب که بسیاری از ما، در روزهای کودکی انجام دادهایم، این بود که به تکه ابری در اسمان نگاه میکردیم و بعد، آن لکه ابر را به چیزی تشبیه میکردیم. مثلا میگفتیم آن تکه ابر شبیه پسری است است که در حال دویدن است یا شبیه یک پیرمرد لمداده روی زمین با ریش انبوه است. خیلی وقتها هم دوستمان تفسیر ذهنی دیگری از لکه ابر میکرد. ما با این بازی سعی میکردیم به نوعی قدرت تخیل خود را به رخ بکشیم.
اما شاید برایتان جالب باشد که بدانید که در روانشناسی، تستی به نام «رورشاخ» وجود دارد که از همین بازی ساده الهام گرفته است.
تست رورشاخ Rorschach یا تست لکه رورشاخ، یک تست روانشناسی که در آن افراد مورد معاینه، تلقی خودشان را از لکههای عجیب و غریب جوهر میگویند و بر اساس این تفسیر و تلقی، روانشناس، نوع شخصیت یا عملکرد احساسی فرد یا حتی اختلالات ذهنیاش را تشخیص میدهد.
ایده اینکه تفسیر یک شخص از اشکال مبهم، مبنایی برای ارزیابی شخصیت او قرار بگیرد، اصلا چیز جدیدی نیست. «لئوناردو داوینچی» و «بوتیچیلی» هم قرنها قبل، آن را پیشنهاد کرده بودند. در قرن نوزدهم، یک بازی بر همین اساس، همهگیر شده بود. اما این، «هرمان رورشاخ» -رواشناس سوئیسی- بود که این تست را به صورت سیستماتیک در دانش روانشناسی مورد استفاده قرار داد.
الهامبخش رورشاخ برای ابداع این تست روانشناسی، یک پزشک آلمانی به نام «جوستینوس کرنر» بود که در سال ۱۸۵۷ کتاب محبوبی از اشعارش را چاپ کرده بود. هر شعر او در این کتاب، از یک لکه تصادفی جوهر، الهام گرفته بود! البته آلفرد بینه -روانشناس مشهور فرانسوی- هم از لکههای جوهر به عنوان آزمایشی برای ارزیابی میزان خلاقیت استفاده کرده بود.
در سال ۱۹۲۱، رورشاخ بعد از بررسی ۳۰۰ بیمار دچار بیماری روانی و ۱۰۰ شخص سالم به عنوان شاهدهای کنترل، کتابی نوشت که در آن تست لکه جوهر را توضیح داده بود. متأسفانه عمر او کفاف نداد و سال بعد از انتشار کتاب، رورشاخ درگذشت. کتاب او هم در چاپ اول، توجه چندانی در بر نداشت. اما با گذشت چند سال و تجدید چاپ کتاب، ایده او مورد استقبال قرار گرفت و تست لکه جوهر با اصلاحاتی، مورد استفاده قرار گرفت.
در این تست ۱۰ کارت که روی آنها لکههای متقارن نامنظمی چاپ شده به فرد مورد معاینه نشان داده میشود. ۵ تا از لکهها سیاه و سفید هستند، ۲ تا سیاه و قرمز و ۳ تا هم رنگی. از فرد مورد معاینه خواسته میشود که بگوید تلقی و تفسیرش از هر کارت چیست و لکه جوهر را میتواند به چه چیزی تشبیه کند.
هدف اصلی این تست این است که اطلاعاتی درباره جنبههای شناختی و شخصیتی فرد پیدا شود و متغیرهایی مانند انگیزش، تمایلات پاسخدهی، حالت عاطفی و ادراک در او کشف شوند.
منطق این تست هم بر این توجیه استوار است که هر شخص بر اساس نوع خاص ادراک، نیازمندیها و انگیزهها و چالشهایش، تفسیرهایی خاصی از محرکهای بیرونی خود میکند.
اما چیزی که باعث شد، این پست را در مورد این تست روشاخ بنویسم، چالشی است که اخیرا بر سر قرار دادن ۱۰ لکه مشهور تست در دانشنامه ویکیپدیا، ایجاد شده است.
مدتی پیش دکتر جیمز هیلمن، یک پزشک بخش اورژانس، هر ۱۰ کارت را در ویکیپدیا قرار داد، البته به همراه پاسخ معمولی که افراد مورد معاینه هنگام دیدن کارتها میدهند.
با گذشت ۹۰ سال از زمان انتشار، این لکههای دیگر محدودیتی برای انتشار از لحاظ کپیرایت ندارند، شکایت روانشناسان این است که این کار صحت این تست قدیمی معروف را مخدوش کرده است و در صورتی که شخصی قبل از تست این کارتها را همراه با پاسخ معمول ببیند، دیگر آزمایش رورشاخ برای او معتبر نخواهد بود.
یک بازی جالب که بسیاری از ما، در روزهای کودکی انجام دادهایم، این بود که به تکه ابری در اسمان نگاه میکردیم و بعد، آن لکه ابر را به چیزی تشبیه میکردیم. مثلا میگفتیم آن تکه ابر شبیه پسری است است که در حال دویدن است یا شبیه یک پیرمرد لمداده روی زمین با ریش انبوه است. خیلی وقتها هم دوستمان تفسیر ذهنی دیگری از لکه ابر میکرد. ما با این بازی سعی میکردیم به نوعی قدرت تخیل خود را به رخ بکشیم.
اما شاید برایتان جالب باشد که بدانید که در روانشناسی، تستی به نام «رورشاخ» وجود دارد که از همین بازی ساده الهام گرفته است.
تست رورشاخ Rorschach یا تست لکه رورشاخ، یک تست روانشناسی که در آن افراد مورد معاینه، تلقی خودشان را از لکههای عجیب و غریب جوهر میگویند و بر اساس این تفسیر و تلقی، روانشناس، نوع شخصیت یا عملکرد احساسی فرد یا حتی اختلالات ذهنیاش را تشخیص میدهد.
ایده اینکه تفسیر یک شخص از اشکال مبهم، مبنایی برای ارزیابی شخصیت او قرار بگیرد، اصلا چیز جدیدی نیست. «لئوناردو داوینچی» و «بوتیچیلی» هم قرنها قبل، آن را پیشنهاد کرده بودند. در قرن نوزدهم، یک بازی بر همین اساس، همهگیر شده بود. اما این، «هرمان رورشاخ» -رواشناس سوئیسی- بود که این تست را به صورت سیستماتیک در دانش روانشناسی مورد استفاده قرار داد.
الهامبخش رورشاخ برای ابداع این تست روانشناسی، یک پزشک آلمانی به نام «جوستینوس کرنر» بود که در سال ۱۸۵۷ کتاب محبوبی از اشعارش را چاپ کرده بود. هر شعر او در این کتاب، از یک لکه تصادفی جوهر، الهام گرفته بود! البته آلفرد بینه -روانشناس مشهور فرانسوی- هم از لکههای جوهر به عنوان آزمایشی برای ارزیابی میزان خلاقیت استفاده کرده بود.
در سال ۱۹۲۱، رورشاخ بعد از بررسی ۳۰۰ بیمار دچار بیماری روانی و ۱۰۰ شخص سالم به عنوان شاهدهای کنترل، کتابی نوشت که در آن تست لکه جوهر را توضیح داده بود. متأسفانه عمر او کفاف نداد و سال بعد از انتشار کتاب، رورشاخ درگذشت. کتاب او هم در چاپ اول، توجه چندانی در بر نداشت. اما با گذشت چند سال و تجدید چاپ کتاب، ایده او مورد استقبال قرار گرفت و تست لکه جوهر با اصلاحاتی، مورد استفاده قرار گرفت.
در این تست ۱۰ کارت که روی آنها لکههای متقارن نامنظمی چاپ شده به فرد مورد معاینه نشان داده میشود. ۵ تا از لکهها سیاه و سفید هستند، ۲ تا سیاه و قرمز و ۳ تا هم رنگی. از فرد مورد معاینه خواسته میشود که بگوید تلقی و تفسیرش از هر کارت چیست و لکه جوهر را میتواند به چه چیزی تشبیه کند.
هدف اصلی این تست این است که اطلاعاتی درباره جنبههای شناختی و شخصیتی فرد پیدا شود و متغیرهایی مانند انگیزش، تمایلات پاسخدهی، حالت عاطفی و ادراک در او کشف شوند.
منطق این تست هم بر این توجیه استوار است که هر شخص بر اساس نوع خاص ادراک، نیازمندیها و انگیزهها و چالشهایش، تفسیرهایی خاصی از محرکهای بیرونی خود میکند.
اما چیزی که باعث شد، این پست را در مورد این تست روشاخ بنویسم، چالشی است که اخیرا بر سر قرار دادن ۱۰ لکه مشهور تست در دانشنامه ویکیپدیا، ایجاد شده است.
مدتی پیش دکتر جیمز هیلمن، یک پزشک بخش اورژانس، هر ۱۰ کارت را در ویکیپدیا قرار داد، البته به همراه پاسخ معمولی که افراد مورد معاینه هنگام دیدن کارتها میدهند.
با گذشت ۹۰ سال از زمان انتشار، این لکههای دیگر محدودیتی برای انتشار از لحاظ کپیرایت ندارند، شکایت روانشناسان این است که این کار صحت این تست قدیمی معروف را مخدوش کرده است و در صورتی که شخصی قبل از تست این کارتها را همراه با پاسخ معمول ببیند، دیگر آزمایش رورشاخ برای او معتبر نخواهد بود.