امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امیتازات : 3.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تاميا و زندگي با عارضه ام اس
#1
tamia
برای افردی که با ام اس زندگی می کنند شنیدن داستان موفقیت افراد دیگر به خصوص افراد مشهور جامعه بسیار الهام بخش است.
یکی از این موارد داستان زندگی تامیا است. این داستان یکی از داستانهای امید بخش برای مردمی است که حس می کنند در جنگ دائمی و تمام نشدنی با بیماری شان هستند.
داستان های الهام بخش نظیر این می تواند به مردم کمک کند که احساس کنند تنها نيستند. می تواند این افراد را تشویق به تلاش برای دستیابی به اهداف زندگی شان کند در حالیکه هنوز هم یک بیماری مزمن دارند.
بیماری ام اس تامیا در حالیکه فقط 28 ساله بود در سال 2003 تشخیص داده شد. در آن زمان تامیا چیزی در مورد این بیماری نمی دانست بنابراین ام اس بسیار رنجش داد.

[تصویر:  fye88a71uu6lonhkeae2.jpg]

تاميا براي اولين بار زماني متوجه علائم بيماري خود شد كه همسرش گرانت را به علت آسيب به زانويش با عجله به بيمارستان رساند.
زماني كه گرانت دوران نقاهت را سپري مي كرد، تاميا احساس خستگي بيش از اندازه اي داشت.
او هم چنين احساس بي حسي در پاها و ديگر قسمت هاي بدن را تجربه مي كرد.
ابتدا تاميا از گرانت به خاطر آسيب زانويش مراقبت مي كرد و هم اكنون گرانت از تاميا مراقبت مي كند. ناگهان همه چيز برعكس شد ولي گرانت هيچ ديد منفي به اين موضوع نداشت. بلكه او مي دانست كه اين مسئله آن دو را به هم نزديك تر مي كند.

[تصویر:  ebxlovhha8s1ura378q6.jpg]

پزشك ابتدا تصور كرد كه بي حسي مربوط به يكي از عصب هاي اوست و شل كننده عضلاني تجويز كرد. شرايط جسمي او بعد از چند هفته بهتر نشد و دوباره به بيمارستان رفت. اين دفعه پزشكان نتوانستند تشخيص دهند كه بيماري او چيست. زماني كه تاميا و گرانت براي جشن گرفتن سالگرد ازدواجشان به خارج از كشور رفته بودند، او قادر به راه رفتن نبود. حتي نمي توانست چيزي بنويسد.
او اين بار يك هفته در بيمارستان ماند و پس از آزمايشات متعدد بيماري ام اس او تشخيص داده شد.
ابتدا بسيار ترسيده بود. تاميا نمي دانست ام اس چيست و اين بيماري باعث تخريب روحيه ي او شده بود.با اين حال پزشكان به او گفتند كه بيماري اش قابل كنترل است. تاميا نمي خواست فقط دراز بكشد و استراحت كند. او مي خواست همراه دخترش باشد.
تاميا هر روز تزريق خود را انجام مي دهد و بيماري اش تحت كنترل است.همسرش گرانت بهترين حامي اوست. گرانت و در كنارش ديگر اعضاي خانواده. تاميا در سال 2007 دومين فرزند خود را به دنيا آورد.در آن زمان بيماري او تشخيص داده شده بود.

[تصویر:  hxkg8mdhaf9j3l1pv6sw.jpeg]

مواردي كه در زندگي تاميا براي هميشه هستند و شامل خانواده، ايمان و اعتقاد او و موسيقي مي شوند، به او كمك مي كنند تا روزهاي خود را زندگي كند. تاميا مي داند هنوز درمان قطعي براي بيماري اش نيست اما به رغم داشتن ام اس او زندگي مي كند و زندگي اش را متوقف نكرده است.
.او تلاش می کرد موفقیت شغلی خود را حفظ کند و این در کنار علائم و حملات ام اس كمي سخت به نظر می رسید ولي امكان پذير بود.
برای مدتی این بیماری را مخفی نگه داشت.تاميا نمي دانست طرفدارانش بعد از شنيدن اين كه او ام اس دارد چه واكنشي نشان خواهند داد زيرا مي دانست كه آن ها بسيار كم در مورد ام اس مي دانند و آگاهند.
ولی بعد از مدتی به طرفداران و حتی عموم مردم در مورد بیماری خود گفت.
او به یک حامی قوی و محکم برای افراد مبتلا به این بیماری تبدیل شد . تاميا به مردم مبتلا به ام اس می گوید که چگونه با این بیماری زندگی کنند و آگاهی لازم را در مورد بيماري شان داشته باشند.
مبارزه ی تامیا با ام اس
زمانی که تامیا برای اولین بار متوجه علائمی در بدن خود شد به پزشکان مختلفی مراجعه کرد که هر کدام تشخیص متفاوتی در مورد بیماری او داشتند ولی در نهایت پزشکی به درستی تشخیص داد که او ام اس دارد.
این موضوع بسیار نا امید کننده بود اما متاسفانه بیماران مبتلا به ام اس این مورد را تجربه کرده اند و خیلی غیر معمول نیست.
زمانی که او در نهایت متوجه شد که ام اس دارد مطمئن نبود احساس واقعی اش چیست.
تامیا در ابتدا چیز زیادی از این بیماری نمی دانست بنابراین تصمیم گرفت آن را از مردم حتی از طرفدارانش مخفی نگه دارد.این یک مبارزه ی شخصی فقط برای او و خانواده اش بود.
مدت زمانی طول کشید تا این که پذیرفت ام اس یک بیماری مزمن است ولی به این معنی نبود که زندگی او موقف شده است. بعد از گذشت مدت زمانی او توانست بیماری خود را علنی کند.
تاميا خيلي خوب بيماري خود را كنترل مي كند و هم اكنون نيز در حرفه ي خود بسيار موفق است واجراي كنسرت و برنامه هاي تلويزيوني خود را ادامه مي دهد.

زمانی که بیماری تامیا تشخیص داده شد او و شوهرش یک دختر داشتند .
تامیا سعی می کند هر روز به بهترین نحو زندگی کند. زندگی تمام و کمال.
تاميا مي گويد: مردم به ما نگاه مي كنند و مي گويند زندگي شما فوق العاده است. شما بهترين هستيد. اما آنها فراموش كرده اند كه ما در زندگي خود چند بار با سختي روبرو شديم. عمل جراحي گرانت و ام اس من اين موارد هستند ولي اگر اين ها نبودند ما هم اكنون انقدر قوي نبوديم. ما بسيار خوشبختيم. با همديگر ازدواج كرديم. دخترمان را داريم و همه ي اين ها خوشبختي است.
تاميا مي گويد او و گرانت بسيار به هم كمك مي كنند و اين ديگر يك مبارزه ي شخصي با بيماري شان نيست كه بايد به تنهايي انجام دهند.او پسر فوق العاده اي است. بهترين فردي كه تا به حال در زندگي خود با او ملاقات كرده ام. براي هر دوي ما اتفاق ناخوشايندي رخ داد ولي اين باعث نشد فراموش كنيم كه خوشبخت هستيم و دختري داريم كه بايد همراه او باشيم.حتي در ميان همه اتفاقات ناخوشايند هم چنان در پايان هر روز مي گوييم خدايا سپاس و اين مسئله اي است كه در طول زندگي خود روي آن متمركز هستيم.

با وجود مشكلات سلامتي كه براي تاميا و همسرش گرانت رخ داد، او و گرانت هم چنان خدا را به خاطر زيبايي هاي زندگي شان كه به آنها اعطا كرده است، عاشقانه پرستش مي كنند.
اين زوج، قدرت و آرامش زندگي خود را مديون اعتقادشان به خدا هستند كه به آنها توان ادامه دادن مسير را مي بخشد.
تاميا مي گويد: وقتي كه شما در مورد تمام اين ها فكر مي كنيد، آسيب به پاي همسر من و بيماري كه من با آن مبارزه مي كنم متوجه مي شويد قدرت مبارزه بدون باور به خدا اصلا وجود نخواهد داشت. زندگي هيچ معني نخواهد داشت. اين كه شما يك روز مسافت زيادي پياده روي كنيد و يك روز قادر نباشيد حتي از تخت خود بلند شويد. اين كه همسر من براي مدتي برترين ورزشكار باشد و براي مدت 4 سال هم مجبور به راه رفتن با عصا باشد. اين اتفاقات هيچ تفاوتي با هم نخواهند داشت و شما توان ادامه ي مسير زندگي را نخواهيد داشت اگر به خدا باور نداشته باشيد و اين يك حقيقت است.
و من اين را هم بايد به شما بگويم كه زماني كه در بيمارستان بودم ابتدا فقط و فقط از عيسي مسيح كمك خواستم. پدرم، مادرم و شركت ضبط موسيقي بعد از او بودند. آنها به من كمكي كه عيسي مسيح مي كرد را در توان نداشتند كه انجام دهند. او به من كمك كرد. به خانواده ام كمك كرد. بدون اين كمك ما توان مبارزه نخواهيم داشت. بدون كمك خدا ما نقطه اي توخالي خواهيم بود.


از زماني كه بيماري او تشخيص داده شد، سعي كرده است یک حامی برای مبتلایان به این بیماری باشد. او برای آنها در مورد این که چگونه با این بیماری زندگی کنند می گويد. .تامیا سعی می کند حتی در سخت ترین شرایط قوی و محکم باشد. حتی هنگام عود بیماری . به خاطر شهرت تامیا، او توانسته است با بسیاری از مردم ارتباط برقرار کند و آگاهی آنها را در مورد ام اس افزایش دهد.
او مي گويد تشخيص زود هنگام كليد درمان اين بيماري است. شما بدن خود را خوب مي شناسيد و مي دانيد چه زماني اوضاع روبراه نيست. در اين هنگام به پزشك مراجعه كنيد.
او مي گويد اگر من هم اكنون توانستم سلامتي ام را دوباره به دست آورم به خاطر تشخيص زودهنگام اين بيماري ست. اگر پزشكتان شما را به خانه فرستاد دوباره بازگرديد تا درنهايت پاسخي براي علت علائم ايجاد شده در بدنتان بيابيد. اين كاري است كه من انجام دادم.
من مواردي را در زندگي ام تغيير دادم ويكي از آن ها روش تغذيه ام بود. من مطمئن بودم كه مي توانم مراقب سلامتي خود باشم.
او مي خواهد مردم بدانند كه اين بيماري نشانه اي از ضعف و ناتواني نيست و اين كه بدانند در زندگي هر كس روزهاي خوب و بد وجود دارد.

منابع:
http://www.drgarysmultiplesclerosiscure....ia-ms.html
http://findarticles.com/p/articles/mi_m1...n10300900/
من صبورتر از هر لحظه ای چشم به راه روزهای آینده ی نیامده ام!
 تشکر شده توسط : سـاناز , مینا ح , najva , fireboud , sooorooosh , مهوش , zohrevand , Prime , yummy , parisa2011 , baran , hamid , shokolat , toktam* , mehrangiz , MFhealth , spring , نگار1353 , سها , برگ 7
  




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان