2011/12/14, 03:55 PM
(2011/12/14, 01:34 PM)شفا یافته نوشته است: اونروز کلی با احساس حرف زده بودم الان دیگه نمیتونم برم تو حس، فقط خلاصه مطلبی که مطرح کردم این بود که عزیزان ام اسی از این فیلم انقدر دلخور نشید. میدونید مشکل شما در این مرحله اینه که از دیدن چنین صحنه هایی دگرگون میشید (خودم هم این مشکل را داشتم) و حاضر نیستید واقعیت این بیماری را بپذیرید (واقعیتی که براحتی میشه پیشگیری کرد)یه چیزیبه ذهنم اومد نسبتا بی ربط
باز هم تحمل شما زیاده که به تماشای فیلم نشستید. همونطور که قبلا گفتم من با دیدن فیلم کمدی مهران مدیری که اشاره کوچیکی به ام اس و عصا داشت کلی گریه کرده بودم و تا چند روز بهم ریخته بودم..
در حال حاضر که دیگه حساسیتی روی موضوع ام اس ندارم، به نظرم این فیلم خیلی هم آموزنده بود. فیلم در مورد معضل اجتماعی سست شدن عنصر خانواده و سستی تعهد ازدواج داشت و خانواده های زیادی هستند که این فیلم دقیقا موضوع زندگی اونهاست. هرچند که خانواده های خوب زیادی هستند که از همسرشون بخوبی حمایت و مراقبت میکنند.
در پایان یک خبر خوب براتون دارم.
من با خانم رخشان بنی اعتماد در مورد مراحل درمان و بهبودیم صحبت کردم و قرار شده که در موردم یک فیلم بسازه.
مریم جان از فیلم مهران مدیری گفتی برام سوال شد که چرا باید از ام اس حرف بزنه و یاد این افتادم که خود امیر مهدی ژوله ام اس داره.
و شاید انقدر این موضوع براش عادی بوده که این طور به نقدش نشسته.
معمولا بچه های خودمون هم راحت راجب ام اس شوخی می کنن گاهی دردهای ناشی از عوارضش را مسخره می کنن! و خود ام اس دلیلی میشه برای مزاح کردن و جوک گفتن و این برای من و مایی که درگیرش نیستیم مستقیم و نزدیکانمون دچارش هستن همیشه تعجب آور بوده!
اما نگاه ها حساس میشه زمانیکه منی که ام اس ندارم راجب این مسئله حرفی برنم...به نظرم این جای فکر داره
آغاز به مردن می کنی
اگرهمیشه از یک راه تکراری بروی...
اگرهمیشه از یک راه تکراری بروی...