میدونی یاد چی افتادم ؟
از سال اول دبیرستان بی حسی پاهام خیلی اذیتم میکرد
از خدا بیخبرا (معلم هامو میگم، البته بعضیاشون ) بدجوری حالمو میگرفتن و نیش و کنایه میزدن
ولی الان که فکر میکنم زیاد اونا رو مقصر نمیدونم از ام اس خیلی دلگیرم:36
از سال اول دبیرستان بی حسی پاهام خیلی اذیتم میکرد
از خدا بیخبرا (معلم هامو میگم، البته بعضیاشون ) بدجوری حالمو میگرفتن و نیش و کنایه میزدن
ولی الان که فکر میکنم زیاد اونا رو مقصر نمیدونم از ام اس خیلی دلگیرم:36
"یک راند دیگر مبارزه کن"
وقتی پاهایت چنان خسته اند که بزور راه میروی...
وقتی پاهایت چنان خسته اند که بزور راه میروی...