امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات : 3.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
با خشونت هرگز
#1
[تصویر:  1319335362.jpg]



سخت آشفته و غمگین بودم …
به خودم می گفتم:
بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم میگیرند
درس ومشق خود را …
باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم
و نخندم اصلا
تا بترسند از من
و حسابی ببرند …

خط کشی آوردم،
در هوا چرخاندم!
چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید
مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید!

اولی کامل بود،
دومی بدخط بود
بر سرش داد زدم ...
سومی می لرزید ...
خوب، گیر آوردم !!!
صید در دام افتاد
و به چنگ آمد زود ...
دفتر مشق حسن گم شده بود
این طرف، آنطرف، نیمکتش را می گشت
تو کجایی بچه؟؟؟
بله آقا، اینجا
همچنان می لرزید ...
"پاک تنبل شده ای بچه بد"
"به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند"
"ما نوشتیم آقا"

بازکن دستت را ...
خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم
او تقلا می کرد
چون نگاهش کردم
ناله ی سختی کرد ...
گوشه ی صورت او قرمز شد
هق هقی کرد و سپس ساکت شد ...
همچنان می گریید ...
مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله
ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد
زیر یک میز، کنار دیوار،
دفتری پیدا کرد ...

گفت : آقا ایناهاش،
دفتر مشق حسن !

چون نگاهش کردم، عالی و خوش خط بود
غرق در شرم و خجالت گشتم
جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود
سرخی گونه او، به کبودی گروید ...

صبح فردا دیدم
که حسن با پدرش و یکی مرد دگر
سوی من می آیند ...

خجل و دل نگران،
منتظر ماندم من
تا که حرفی بزنند
شکوه ای یا گله ای، یا که دعوا شاید

سخت در اندیشه ی آنان بودم
پدرش بعدِ سلام،
گفت : لطفی بکنید،
و حسن را بسپارید به ما

گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟
گفت : این خنگ خدا
وقتی از مدرسه برمی گشته
به زمین افتاده
بچه ی سر به هوا،
یا که دعوا کرده
قصه ای ساخته است
زیر ابرو و کنار چشمش،
متورم شده است
درد سختی دارد،
می بریمش دکتر
با اجازه آقا ...

چشمم افتاد به چشم کودک ...
غرق اندوه و تاثر گشتم
منِ شرمنده معلم بودم
لیک آن کودک خرد وکوچک
این چنین درس بزرگی می داد
بی کتاب ودفتر …

من چه کوچک بودم
او چه اندازه بزرگ
به پدر نیز نگفت
آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم

عیب کار از خود من بود و نمیدانستم
من از آن روز معلم شده ام …
او به من یاد بداد درس زیبایی را ...
که به هنگامه ی خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری
نه کنم تنبیهی

یا چرا اصلا من عصبانی باشم
با محبت شاید، گرهی بگشایم
با خشونت هــرگــز ...
هــرگــز.



تا حالا تجربه کردید تنبیه معلمتونو؟من فقط یادمه یکی دو بار جریمه شدم !!!
وقتی نیستی،همه نیستن
نه که نیستن،هستن
مثل تو نیستن
 تشکر شده توسط : yummy , مریم 58 , MFhealth , najva , هانیه , hamid t , شهرزاد , kiana , maedeh , آرزو , O#!!!
#2
شهرزاد جون خیلی جالب بود عزیزمicon_question
دور نرو...
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که می نویسم
نوازش هم بلدم...
 تشکر شده توسط : shahrzad
#3
من نددم کاری با خشونت انجام بشه چون هرچی بیشتر داد بزنید و پرخاش کنید متقابلا ادم ها هم گارد میگیرن

مگه نه؟wink2
فعلا سکوت را برگزیدیم ............
 تشکر شده توسط : shahrzad
#4
میدونی یاد چی افتادم ؟
از سال اول دبیرستان بی حسی پاهام خیلی اذیتم میکرد
از خدا بیخبرا (معلم هامو میگم، البته بعضیاشون ) بدجوری حالمو میگرفتن و نیش و کنایه میزدن
ولی الان که فکر میکنم زیاد اونا رو مقصر نمیدونم از ام اس خیلی دلگیرم:36
"یک راند دیگر مبارزه کن"
وقتی پاهایت چنان خسته اند که بزور راه میروی...
 تشکر شده توسط : shahrzad
#5
جسارت نشه به کسی اما بالای سر ایرانی جماعت اگه زور نباشه کاریو درست انجام نمیدن حتی کارایی که به نفعشونه مثل بستن کمربند تا جریمه نباشه کسی اهمیت نمیده
زندگی نبرد است جرات حضور در آن را داشته باشید


[تصویر:  28018023802572124662.jpg]


 تشکر شده توسط : آرزو , O#!!!
#6
(2011/11/06, 07:35 PM)maedeh نوشته است: جسارت نشه به کسی اما بالای سر ایرانی جماعت اگه زور نباشه کاریو درست انجام نمیدن حتی کارایی که به نفعشونه مثل بستن کمربند تا جریمه نباشه کسی اهمیت نمیده

خب این برمیگرده به طرز تربیت افراد
شرایط و طرز برخوردی که در کودکی باهاشون شده
اینو منم قبول دارم یه سری از افراد هستن که یه جورایی میشه گفت نفهمن
ولی حتی اگه اکثریت جامعه رو همچین ادمایی تشکیل بدن فکر نمیکنم یه آدم نوعی اجازه داشته باشه کل یه جامعه (ایرانی ها) رو زیر سوال ببره!

اگه یه گربه رو نازش کنی برمیگرده دستتو میلیسه
اما اگه دمشو بکشی مطمئن باش برمیگرده چنگت میزنه

حتی حیوانات هم معنی عطوفت و مهربونی رو میدونن
لطف و محبت همیشه کار خودشو میکنه
"یک راند دیگر مبارزه کن"
وقتی پاهایت چنان خسته اند که بزور راه میروی...
 تشکر شده توسط : maedeh
#7
علت خشونت در خانواده



تحقيقات نشان داده است كه در جوامع بدوي يا در جوامعي كه قوانين عرفي آن حول محور " زور" مستقر شده و منطق در آن كاربرد كمتري دارد ، تنبيه سخت‌ترين و كم هزينه‌ترين و در عين حال هم بدترين واكنش موجود است
"خشونت" و "تنبيه" در خانواده گاهي تبلور ترس و دلهره است زيرا فرزنداني كه از كودكي فقط آموخته‌اند كه به همه درخواستهاي موجود پاسخ "آري" بدهند و اگر "نه" بگويند در معرض تنبيه قرار مي‌گيرند، در بزرگسالي احتمال آنكه هرگاه "نه" مي‌شنوند ،از ابزار خشونت استفاده كنند بيشتر است ، همانطور كه فرزندان خانواده‌هاي پدرسالار، غالبا يا خشونتگرا هستند و يا از افسردگي رنج مي‌برند



اگر مي‌خواهيم جهاني صلح آميز داشته باشيم بايد در قدم نخست، با روش هاي خشونت آميز در خانواده مبارزه كنيم ، زيرا امروزه متداولترين خشونت موجود در سطح جوامع انساني ، خشونت در خانواده است



پديده خشونت خانگي در كشور ما در قياس با پاره‌اي از كشورها كمتر رخ مي دهد اما به هر حال واقعيت تلخي است كه وجود دارد و عواملي نظير بي پناهي اعضاي آزار ديده ، ترس و شرم اعضاي خانواده در بيان آزار، كاستي هاي قانوني ، بي‌توجهي نهادهاي حمايتي و هزاران عامل ديگر در گسترش اين امر دخيل است.

اين امر ضروري به نظر مي‌رسد كه با يك عزم ملي ، علل گرايش به خشونت توسط كارشناسان بررسي شده و روشهاي درماني متناسب با آن به افكار عمومي ارائه شود





در اين خصوص يك فوق تخصص روانكاوي با بررسي علل روانشناختي گرايش به خشونت اظهار داشت: گاهي خشونت توسط فرهنگ ، تاييد و يا تشويق مي‌شود و حتي توسط خانواده به رسميت شناخته شده و يك رفتار نرمال تلقي مي‌شود



دكتر"تورج مرادي" افزود: روانكاوان معتقدند هنگامي كه نمي‌توانيم حرفمان را به كرسي بنشانيم توسط خشونت آن را اعمال مي‌كنيم و اين به معناي آن است كه كسي كه اقتدار دروني‌اش از بين رفته يا كم رنگ شده است ناچار است توسط خشونت خواسته‌اش را محقق كند



اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: وقتي احترام به‌خود را ياد نگرفته‌ايم و از كودكي با احساس تحقير زندگي كرده‌ايم به ديگران نيز طبعا احترام نمي گذاريم و اين بي‌احترامي را بر فردي كه از خودمان ضعيف تر است مثل كودكمان اعمال مي‌كنيم.

وي ادامه داد: اين بي‌احترامي مثل يك عقده سركوفته‌ي حل نشده در درون فرد باقي مي‌ماند و هنگامي كه فرد توسط عوامل بيروني تحريك مي‌شود آن را به شكل پرخاشگري و خشونت بيرون مي‌ريزد



اين محقق با اشاره به اين كه وقتي انسان قادر نباشد بر محيط كنترل داشته باشد اين عدم كنترل را دليل ضعف و ناتواني خود تلقي مي‌كند گفت: در چنين شرايطي فرد بيمار فكر مي‌كند كه دوست داشتني نيست و غيرقابل احترام است و در چنين حالتي حتي احساس شرم نهفته در درون آدمي افزايش مي‌يابد



وي ادامه داد: در چنين شرايطي است كه تخليه كردن احساس شرم بوسيله كتك زدن و تحقير كردن كسي كه ما را خشمگين كرده‌است ،فوق‌العاده ارضاكننده و تخليه‌كننده است لذا اين تجربه به كرات تكرار مي‌شود



مرادي تصريح كرد: هنگامي كه كودك كتك مي‌خورد به تنها چيزي كه نمي انديشد كار اشتباهي است كه انجام داده است و اصلا به دليلي كه پدر و مادر به خاطر آن وي را كتك زده‌اند فكر نمي‌كند بلكه تنها چيزي كه كودك در آن شرايط به آن مي‌انديشد آن است كه مورد توهين و تحقير قرار گرفته‌است



وي خشونت اعمال شده توسط والدين را مهمترين عامل از بين رفتن اعتماد و صميميت در خانواده عنوان كرد

اين متخصص، اضطراب ، ترس از جدايي ، شب ادراري و وجود علائم روان تني را از جمله تاثيرات كوتاه مدت خشونت نسبت به كودكان دانست



وي تاكيد كرد:آن چه اهميت بيشتري دارد اثرات درازمدت خشونت بر كودك است ،اعتماد بنفس پايين و احساس شرم از مهمترين اين تاثيرات است و چنين كودكي در بزرگسالي تبديل به يك والد مهاجم، خشن و آزاردهنده شده و كودك خود را مورد آسيب قرار مي‌دهد



در همين راستا دكتر"علي نجفي توانا" متخصص جرم شناسي گفت: خشونت يك نوع پاسخ اعتراض‌آميز است كه فرد نسبت به فشارهاي دروني و بيروني كه به وي تحميل شده‌است ، مي‌دهد



وي افزود: فرد بوسيله اعمال خشونت ، واكنش قهرآميز خود را به عوامل ناخوشايندي كه وي را تحت فشار قرار داده‌اند، ارائه مي‌كند



اين استاد دانشگاه تصريح كرد: قربانيان خشونت نيز خودشان در اعمال خشونت نقش مهمي را ايفاء مي‌كنند زيرا سكوت بزه‌ديدگان در مقابل خشونت موجب بروز مجدد آن خواهد شد



وي افزود: اگر در خانواده، گفتمان منطق حاكم باشد مي‌توان بحرانهاي گوناگون را مديريت كرد اما هر جا كه ما روشهاي آموزشي، تربيتي ، علمي و ساز و كارهاي منطقي براي مهار اختلافات خانوادگي نداشته باشيم خشونت تنها راه چاره تلقي مي‌شود



نجفي‌توانا در خصوص شناخت علل اعمال خشونت در خانواده گفت: علل اجتماعي ، فرهنگي و رواني از جمله مهمترين علل ايجاد خشونت است ، مشاهده فيلمهاي سراسر خشونت به كودكانمان مي‌آموزد كه مي‌توان از طريق اعمال اين رفتار هاي خشونت‌آميز به مقصود رسيد.



وي بيان داشت: گاهي خشونت مي‌تواند علل رواني داشته باشد و نشانگر ترس و دلهره فرد از يك عامل بيروني باشد زيرا بسياري مواقع شخص به علت ترس و دلهره از يك عامل ديگر دست به خشونت مي‌زند



اين جرم شناس ، استرس ، دلواپسي ، نگراني و افسردگي را از نتايج اعمال خشونت عنوان كرد و افزود: هر چه درجه جامعه پذير شدن افراد بيشتر باشد به همان نسبت نيز نظم ، قانون پذيري و خشونت گريزي بيشتر مي‌شود.

وي يادآور شد: خشونت معمولا وقتي ميان افراد ابراز مي‌شود كه فرد تهديدي را احساس مي‌كند و در پاسخ به آن احساس تهديد ، رفتار پرخاشگرانه از خود بروز مي‌دهد





وي درپاسخ به‌اين سوال كه"چه خانواده‌هايي مستعد بروز رفتار پرخاشگرانه در كودك هستند؟" گفت: شيوع تعارض خانوادگي ، عدم صميميت مابين پدر و مادر ، زد و خورد ، خانواده از هم گسيخته ، طلاق و فرزنداني كه توسط تك والد نگهداري مي‌شوند ، مي‌توانند فضا را براي پرخاشگري كودكان فراهم كنند.

وي همچنين وجود پدر و مادراني كه دچار بيماري بوده و يا به‌مصرف مواد مخدر يا الكل مبتلا هستند و يا مشكلات شخصيتي دارند را از جمله عوامل ايجاد رفتار پرخاشگرانه در كودك عنوان كرد



نجفي توانا به اين نكته اشاره كرد كه كودك بيشترين آموزه‌هاي خود را نه از طريق توصيه‌هاي كلامي بلكه از طريق مشاهداتش بدست مي‌آورد و الگو مي گيرد

اين جرم شناس افزود: كودك از والدينش مي‌آموزد كه چگونه رفتار كند، پدر و مادري كه خودشان درگير پرخاشگري كلامي هستند به كودكشان اين پيام را منتقل مي‌كنند كه" اگر كسي كاري انجام داد كه خوشايند تو نبود مي‌تواني بر سر او داد زده يا به او ضربه بزني !"

وي در پايان يادآور شد: ما معمولا كودكمان را وقتي تنبيه مي‌كنيم كه كاري مخالف ميل ما انجام داده است ، ما از كار او خوشحال نيستيم و به او اين پيام را مي‌دهيم كه اگر از كسي خوشحال نبودي مي‌تواني او را بزني و كودك پيام ما را دريافت كرده و تقليد مي‌كند

فعلا سکوت را برگزیدیم ............
 تشکر شده توسط : amirfarhag
  




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان