چند مدت پیش سوار اتوبوس شدم....بغل دستیم وقتی شنید من راجع به ام اس دارم با یکی دیگه صحبت میکنم ومنم ام اس دارم ازجاش بلند شدو خودشو طوری چمع وجور کرد و از کنارم رد شد طوریکه بامن حتی یه سایش کوچیک نداشته باشه........بنده خدا تا آخر خط سرپا ایستاد و چپ چپ نگام میکرد.........
خوب وقتی که توی یه کتاب مث این میخونه که ام اس مسریه وحتی لحظه ای به شباهت توصیفات این کتاب از بیماری دقت نمیکنه و درک نمیکنه که این کتاب داره اریون رو توصیف میکنه و فکرمیکنه که اریون وmsبیماری شبیه هم هستند....چه انتظاری دارید.........احتمال اینکه بچش اریون بگیره وبگه بعدشم حتماms میگیره ......
وقتی بخش فرهنگی ما اطلاع رسانی ضعیف و اشتباه داشته باشن... از عموم چه انتظار دارید
خوب وقتی که توی یه کتاب مث این میخونه که ام اس مسریه وحتی لحظه ای به شباهت توصیفات این کتاب از بیماری دقت نمیکنه و درک نمیکنه که این کتاب داره اریون رو توصیف میکنه و فکرمیکنه که اریون وmsبیماری شبیه هم هستند....چه انتظاری دارید.........احتمال اینکه بچش اریون بگیره وبگه بعدشم حتماms میگیره ......
وقتی بخش فرهنگی ما اطلاع رسانی ضعیف و اشتباه داشته باشن... از عموم چه انتظار دارید
صبر کن سهراب! آری… تو راست می گویی آسمان مال من است پنجره،فکر،هوا،عشق،زمین،مالِ من است!
اما سهراب تو قضاوت کن، بر دل سنگ زمین جای من است؟! من نمی دانم که چرا این مردم، دانه های دلشان پیدا نیست…
صبر کن سهراب! قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم
اما سهراب تو قضاوت کن، بر دل سنگ زمین جای من است؟! من نمی دانم که چرا این مردم، دانه های دلشان پیدا نیست…
صبر کن سهراب! قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم