2011/12/04, 04:24 PM
دورهاي بحراني در زندگي آقايان !
دورهاي بحراني در زندگي آقايان !
مي توان گفت يائسگي مردانه يك وضعيت جسمي است كه جنبههاي رواني ، فردي ، اجتماعي و روحي متفاوتي دارد. مردان در اين دوره شروع به افزايش وزن مي كنند ، توده عضلاني شان كاهش مييابد، احساس افسردگي و اضطراب ميكنند، دچار مشكلات خواب مي شوند، احساس ضعف ميكنند و بارزتر از همه دچار ناتواني جنسي مي شوند. از ديگر علائم يائسگي در مردان ميتوان به خستگي و بي حوصلگي ، افزايش تحريك پذيري، گرگرفتگي، كاهش حافظه و سطح كارايي، تكرر ادرار بخصوص در شب، يبوست، ريزش مو و وجود دردهاي استخواني اشاره كرد. يائسگي مردانه كه گاهي براي توصيف كاهش ميزان تستوسترون با افزايش سن رخ مي دهد با يائسگي زنانه كاملا متفاوت است. يائسگي زنانه معمولا در 45 تا 55 سالگي رخ ميدهد، ولي در مردان از سن حتي 30 سالگي به بعد يائسگي در هر زماني رخ خواهد داد. آغاز آن بسيار تدريجيتر از يائسگي در زنان است، اما عوارض طولانيمدت آنها شديدتر است. تفاوت عمده در نوع حوادث مربوط به يائسگي مردانه و زنانه در نحوه گذار مردان و زنان از اين مرحله است. هنگامي كه زنان مرحله يائسگي را طي ميكنند، همه آنها توانايي باروري را از دست ميدهند، در حالي كه مردان يائسه هنوز اين توانايي را دارند. در مورد يائسگي مردانه ميتوان گفت براي آن دسته از مرداني كه تلاش ميكنند جوان بمانند اين دوره از زندگي به صورت بحران ظاهر ميشود، در حالي كه براي كساني كه متوجه اين نكته شدهاند تغييرات جسمي، هيجاني و روحي ناشي از اين مرحله جهت آمادهسازي آنها براي مرحله دوم زندگي مفيد است. اين دوره از زندگي به هيچ عنوان بحران محسوب نميشود.
--------------------------------------------------------------------------------
تغييرات رواني در يائسگي مردان
دگرگونيهاي حافظه : همانگونه كه با افزايش سن در نيروي فيزيكي مردان كاهش طبيعي ايجاد ميشود، افتي در عملكردهاي ذهني نيز به وجود ميآيد. اين حقيقت كه فرآيندهاي ذهني، اغلب در حال افت هستند هنگامي آشكار ميشود كه مردان متوجه ميشوند، تصميمگيريهايشان به زمان بيشتري نياز دارد.
احساس دلتنگي و نارضايتي: پزشكان به اين حالت هيجاني، ملال ميگويند و آن را با عناويني چون تشويش، رنج، ناآرامي، بيقراري و رخوت توصيف ميكنند. اكثر مرداني كه اين احساسات را تجربه ميكنند، هرگز در جستجوي كمك نيستند و حتي متوجه نميشوند دلتنگند.
اضطراب و بي خوابي: شايد در زندگي يك مرد اضطراب و ساير نشانههاي آن مانند سردرد، مشكلات معده و تشويش وجود داشته باشد، اما او ممكن است آن را دستكم بگيرد يا انكار كند. معمولا افراد زماني كه مضطرب ميشوند، اغلب در خوابيدن دچار مشكل ميشوند. اغلب مرداني كه در دهه 40 و 50 سالگي سالم هستند، ولي در خواب رفتن مشكل دارند يا در طول شب بيدار ميشوند و قادر به خوابيدن دوباره نيستند، احتمالا از يائسگي مردانه در رنج هستند.
ترس و دلهره: هنگامي كه مردان به ميانسالي ميرسند، ترس از مرگ به افكارشان راه مييابد. آنها ممكن است نگران مرگ والدين، همسر، فرزندان يا خودشان باشند.
بيكفايتي: صرفنظر از ميزان موفقيت مردان، اغلب آنها در اين مرحله از زندگي، احساس يك بازنده را دارند. آنان اغلب احساس ميكنند در تمامي جنبههاي زندگيشان شكست خوردهاند. امور جنسي و توان فيزيكي در حال افت، هسته مركزي مردانگيشان را تضعيف ميكند.
در اين مرحله برخي مردان احساس ميكنند بايد شغل خود را رها كنند يا سرسختانه تصميم ميگيرند كه تا اوج بروند. بعضي مردان احساس ميكنند بايد به سوي جزيره روياها بروند تا در آنجا هميشه جوان بمانند و تا ابد شاد زندگي كنند. دسته ديگر نيز سعي ميكنند خود را با زحمت به بالاي نردبان ترقي بكشانند. تحقيقات بيشتر، رابطه بين تغييرات روان شناختي و هورموني تاثيرگذار بر مردان در دوره يائسگي را نمايان ميكند. به عنوان مثال مشخص شده است سطوح تستوسترون در مرد افسرده افت ميكند و انگيزه جنسي او كاهش مييابد و برعكس هنگام كاهش سطوح تستوسترون كه با پير شدن در مردان اتفاق ميافتد، آنها را دچار افسردگي كرده و تمايل جنسيشان را كم ميكند. طبق تحقيقات مشخص شده است مرداني كه موقعيت اجتماعي بالايي دارند به نسبت مردان با سطوح پايينتر تستوسترون، سطح بالاتري از تستوسترون در خون و تجربيات جنسي بيشتري دارند. همچنين مشخص شده است در مسابقات فوتبال، سطح تستوسترون طرفداران تيم برنده از تستوسترون طرفداران تيم بازنده بالاتر است. به نظر ميرسد مقام و موقعيت بالا و موفقيت باعث افزايش تستوسترون ميگردد و خلاف آن نيز صادق است. اگر سطوح تستوسترون در مردان حتي مصنوعي بالا برده شود، آنها قاطعتر ميشوند و در جذب شريك جنسي موفقتر هستند.
--------------------------------------------------------------------------------
نشانهها
ـ ترميم زخمها و بيماريها در مدت طولانيتر
ـ توانايي كمتر براي فعاليتهاي شديد جسمي مانند دويدن، بلند كردن اشياي سنگين، عدم توانايي در پيادهروي بيش از يك كيلومتر، ناتواني در خم شدن
ـ احساس چاقي يا اضافه وزن
ـ مشكل در خواندن نوشتههاي ريز و كوچك
نكته : مردان اغلب به افسردگي به عنوان يك بيماري زنانه نگريسته و حتي در مواردي كه ميدانند مبتلا به اين بيماري هستند، به دنبال درمان آن نيستند. همچنين بيشتر مردان از افسردگيشان آگاه نبوده، بنابراين هرگز شانس درمان را نخواهند داشت
ـ فراموشكاري يا از دست دادن حافظه
ـ از دست دادن يا نازك شدن موها
ـ بيقراري، افسردگي، اضطراب و ترس
ـ عدم توانايي تصميمگيري
ـ از دست دادن اعتماد به نفس و حس لذت
ـ احساس تنهايي، عدم جذابيت و دوست داشتني بودن
ـ كاهش علاقه به فعاليت جنسي
ـ افزايش مشكلات ارتباطي و دعوا بر سر مسائل جنسي
ـ افزايش اضطراب و ترس در مورد تغييرات جنسي
برخي نشانههاي شايع يائسگي مردانه نيز شامل موارد ذيل است:
بروز خستگي: مرداني كه اين دوره را تجـــربه كردهاند به خاطر از دست دادن انرژي رنج ميبرند.
بروز افسردگي: يكي از سختترين مواردي است كه مرد و خانوادهاش با آن درگير ميشوند.
كاهش ميل جنسي: همزمان با كاهش تدريجي تستوسترون رخ ميدهد و بر بسياري از جنبههاي زندگي جنسي مردان تاثير ميگذارد.
پيري زودرس: كاهش تستوسترون ميتواند منجربه افزايش خطر بروز مشكلات قلبي شود. پژوهشها نشان داده است كاهش تستوسترون يا افزايش استروژن در برخي موارد ميتواند به عنوان يك نشانگر بيماريهاي قلبي تلقي شود. كاهش سطوح تستوسترون كه بر جريان خون اثر ميگذارد، ميتواند منجر به سردي دست و پاها در تعدادي از مردان يا گرگرفتگي در برخي ديگر شود. بعلاوه احساس از دست دادن توان و انعطافپذيري به صورت سفتي عضلات و دردهاي منتشره، از نشانههاي پيري زودرس است.
--------------------------------------------------------------------------------
مشكلات مربوط به اين دوران
اغلب مردان اين مشكل را انكار ميكنند، دربارهاش با كسي صحبت نميكنند، همسر يا خودشان را سرزنش ميكنند، كنارهگيري ميكنند، اعتماد به نفسشان از بين ميرود و روابطشان خراب ميشود. آنچه اغلب وضع را بدتر ميكند، شرمي است كه بسياري از مردان احساس ميكنند. آنها تصور ميكنند تنها فردي هستند كه دچار اين حالت شدهاند و يقين دارند همراه با اين اختلال (جنسي) مردانگيشان از دست ميرود. در واقع مشكلترين مرحله براي اين دسته از مردان، تشخيص مشكل، صحبت كردن با يك فرد قابل اعتماد و طلب كمك هنگام ادامه مشكل است.
اين حالت ترسها و تعارضهايي را در مردان به وجود ميآورد، چراكه در بسياري از مردان اين تمايل، تنها مورد باثبات در زندگيشان است. آنها ازدواج ميكنند، بچهدار ميشوند، چاق ميشوند، دوباره ازدواج ميكنند و... زندگيشان ممكن است دائم در حال تغيير باشد، ولي ميل جنسي و عملكرد آن همراه دائمي و بخشي از وجودشان است. زماني كه اين دوست مورد اعتماد نيز آنها را ترك ميكند، احساس فنا شدن ميكنند. در واقع افسردگي از شايعترين شكايات يائسگي مردان بوده و ارتباط نزديكي با كاهش ميل و عملكرد جنسي آنان دارد. بيشتر مردان حتي با وجود بروز علائم اصلي افسردگي درونشان هنوز نميتوانند خودشان را به عنوان فردي افسرده تلقي كنند. علائم افسردگي در اين دوران شامل مواردي چون غمگيني، انديشيدن در مورد مرگ، كاهش تمركز، احساس بيارزشي، كاهش انرژي، از دست دادن حس لذت در زندگي و افزايش وزن است. از نكات مهمي كه ميتوان در مورد افسردگي مردان متذكر شد اين است كه مردان اغلب به افسردگي به عنوان يك بيماري زنانه نگريسته و حتي در مواردي كه ميدانند مبتلا به اين بيماري هستند، به دنبال درمان آن نيستند. همچنين بيشتر مردان از افسردگيشان آگاه نبوده، بنابراين هرگز شانس درمان را نخواهند داشت. از ديگر نكات مهم در مورد افسردگي مردان اين است كه اين افسردگي اغلب تشخيص داده نميشود، زيرا اين بيـماري به صورت عصبانيت مزمن، بيقراري و احساس خصومت خود را نشان ميدهد. همچنين در مردان افسردگي با سرزنش ديگران، همسر، روسا و مسائل اقتصادي بروز ميكند. به طور كلي احساساتي كه مردان در اين دوران دارند، اغلب درهم و برهم و آشفته است و در فهم تمايلاتشان دچار اشكال هستند. آنها در اين دوره اگر فرزندان نوجوان داشته باشند، تغييرات خودشان، تنشهاي معمول بين والدين و فرزندان را وخيمتر ميكند، بخصوص اگر مانند بسياري از مردان در حالت انكار اين تغييرات باشند.
اگر مردان قادر به رويارويي مستقيم با ترسهاي ميانسالي خود نباشند، ممكن است احساسات خود را روي پسران و دخترانشان فرافكني كنند.
دورهاي بحراني در زندگي آقايان !
مي توان گفت يائسگي مردانه يك وضعيت جسمي است كه جنبههاي رواني ، فردي ، اجتماعي و روحي متفاوتي دارد. مردان در اين دوره شروع به افزايش وزن مي كنند ، توده عضلاني شان كاهش مييابد، احساس افسردگي و اضطراب ميكنند، دچار مشكلات خواب مي شوند، احساس ضعف ميكنند و بارزتر از همه دچار ناتواني جنسي مي شوند. از ديگر علائم يائسگي در مردان ميتوان به خستگي و بي حوصلگي ، افزايش تحريك پذيري، گرگرفتگي، كاهش حافظه و سطح كارايي، تكرر ادرار بخصوص در شب، يبوست، ريزش مو و وجود دردهاي استخواني اشاره كرد. يائسگي مردانه كه گاهي براي توصيف كاهش ميزان تستوسترون با افزايش سن رخ مي دهد با يائسگي زنانه كاملا متفاوت است. يائسگي زنانه معمولا در 45 تا 55 سالگي رخ ميدهد، ولي در مردان از سن حتي 30 سالگي به بعد يائسگي در هر زماني رخ خواهد داد. آغاز آن بسيار تدريجيتر از يائسگي در زنان است، اما عوارض طولانيمدت آنها شديدتر است. تفاوت عمده در نوع حوادث مربوط به يائسگي مردانه و زنانه در نحوه گذار مردان و زنان از اين مرحله است. هنگامي كه زنان مرحله يائسگي را طي ميكنند، همه آنها توانايي باروري را از دست ميدهند، در حالي كه مردان يائسه هنوز اين توانايي را دارند. در مورد يائسگي مردانه ميتوان گفت براي آن دسته از مرداني كه تلاش ميكنند جوان بمانند اين دوره از زندگي به صورت بحران ظاهر ميشود، در حالي كه براي كساني كه متوجه اين نكته شدهاند تغييرات جسمي، هيجاني و روحي ناشي از اين مرحله جهت آمادهسازي آنها براي مرحله دوم زندگي مفيد است. اين دوره از زندگي به هيچ عنوان بحران محسوب نميشود.
--------------------------------------------------------------------------------
تغييرات رواني در يائسگي مردان
دگرگونيهاي حافظه : همانگونه كه با افزايش سن در نيروي فيزيكي مردان كاهش طبيعي ايجاد ميشود، افتي در عملكردهاي ذهني نيز به وجود ميآيد. اين حقيقت كه فرآيندهاي ذهني، اغلب در حال افت هستند هنگامي آشكار ميشود كه مردان متوجه ميشوند، تصميمگيريهايشان به زمان بيشتري نياز دارد.
احساس دلتنگي و نارضايتي: پزشكان به اين حالت هيجاني، ملال ميگويند و آن را با عناويني چون تشويش، رنج، ناآرامي، بيقراري و رخوت توصيف ميكنند. اكثر مرداني كه اين احساسات را تجربه ميكنند، هرگز در جستجوي كمك نيستند و حتي متوجه نميشوند دلتنگند.
اضطراب و بي خوابي: شايد در زندگي يك مرد اضطراب و ساير نشانههاي آن مانند سردرد، مشكلات معده و تشويش وجود داشته باشد، اما او ممكن است آن را دستكم بگيرد يا انكار كند. معمولا افراد زماني كه مضطرب ميشوند، اغلب در خوابيدن دچار مشكل ميشوند. اغلب مرداني كه در دهه 40 و 50 سالگي سالم هستند، ولي در خواب رفتن مشكل دارند يا در طول شب بيدار ميشوند و قادر به خوابيدن دوباره نيستند، احتمالا از يائسگي مردانه در رنج هستند.
ترس و دلهره: هنگامي كه مردان به ميانسالي ميرسند، ترس از مرگ به افكارشان راه مييابد. آنها ممكن است نگران مرگ والدين، همسر، فرزندان يا خودشان باشند.
بيكفايتي: صرفنظر از ميزان موفقيت مردان، اغلب آنها در اين مرحله از زندگي، احساس يك بازنده را دارند. آنان اغلب احساس ميكنند در تمامي جنبههاي زندگيشان شكست خوردهاند. امور جنسي و توان فيزيكي در حال افت، هسته مركزي مردانگيشان را تضعيف ميكند.
در اين مرحله برخي مردان احساس ميكنند بايد شغل خود را رها كنند يا سرسختانه تصميم ميگيرند كه تا اوج بروند. بعضي مردان احساس ميكنند بايد به سوي جزيره روياها بروند تا در آنجا هميشه جوان بمانند و تا ابد شاد زندگي كنند. دسته ديگر نيز سعي ميكنند خود را با زحمت به بالاي نردبان ترقي بكشانند. تحقيقات بيشتر، رابطه بين تغييرات روان شناختي و هورموني تاثيرگذار بر مردان در دوره يائسگي را نمايان ميكند. به عنوان مثال مشخص شده است سطوح تستوسترون در مرد افسرده افت ميكند و انگيزه جنسي او كاهش مييابد و برعكس هنگام كاهش سطوح تستوسترون كه با پير شدن در مردان اتفاق ميافتد، آنها را دچار افسردگي كرده و تمايل جنسيشان را كم ميكند. طبق تحقيقات مشخص شده است مرداني كه موقعيت اجتماعي بالايي دارند به نسبت مردان با سطوح پايينتر تستوسترون، سطح بالاتري از تستوسترون در خون و تجربيات جنسي بيشتري دارند. همچنين مشخص شده است در مسابقات فوتبال، سطح تستوسترون طرفداران تيم برنده از تستوسترون طرفداران تيم بازنده بالاتر است. به نظر ميرسد مقام و موقعيت بالا و موفقيت باعث افزايش تستوسترون ميگردد و خلاف آن نيز صادق است. اگر سطوح تستوسترون در مردان حتي مصنوعي بالا برده شود، آنها قاطعتر ميشوند و در جذب شريك جنسي موفقتر هستند.
--------------------------------------------------------------------------------
نشانهها
ـ ترميم زخمها و بيماريها در مدت طولانيتر
ـ توانايي كمتر براي فعاليتهاي شديد جسمي مانند دويدن، بلند كردن اشياي سنگين، عدم توانايي در پيادهروي بيش از يك كيلومتر، ناتواني در خم شدن
ـ احساس چاقي يا اضافه وزن
ـ مشكل در خواندن نوشتههاي ريز و كوچك
نكته : مردان اغلب به افسردگي به عنوان يك بيماري زنانه نگريسته و حتي در مواردي كه ميدانند مبتلا به اين بيماري هستند، به دنبال درمان آن نيستند. همچنين بيشتر مردان از افسردگيشان آگاه نبوده، بنابراين هرگز شانس درمان را نخواهند داشت
ـ فراموشكاري يا از دست دادن حافظه
ـ از دست دادن يا نازك شدن موها
ـ بيقراري، افسردگي، اضطراب و ترس
ـ عدم توانايي تصميمگيري
ـ از دست دادن اعتماد به نفس و حس لذت
ـ احساس تنهايي، عدم جذابيت و دوست داشتني بودن
ـ كاهش علاقه به فعاليت جنسي
ـ افزايش مشكلات ارتباطي و دعوا بر سر مسائل جنسي
ـ افزايش اضطراب و ترس در مورد تغييرات جنسي
برخي نشانههاي شايع يائسگي مردانه نيز شامل موارد ذيل است:
بروز خستگي: مرداني كه اين دوره را تجـــربه كردهاند به خاطر از دست دادن انرژي رنج ميبرند.
بروز افسردگي: يكي از سختترين مواردي است كه مرد و خانوادهاش با آن درگير ميشوند.
كاهش ميل جنسي: همزمان با كاهش تدريجي تستوسترون رخ ميدهد و بر بسياري از جنبههاي زندگي جنسي مردان تاثير ميگذارد.
پيري زودرس: كاهش تستوسترون ميتواند منجربه افزايش خطر بروز مشكلات قلبي شود. پژوهشها نشان داده است كاهش تستوسترون يا افزايش استروژن در برخي موارد ميتواند به عنوان يك نشانگر بيماريهاي قلبي تلقي شود. كاهش سطوح تستوسترون كه بر جريان خون اثر ميگذارد، ميتواند منجر به سردي دست و پاها در تعدادي از مردان يا گرگرفتگي در برخي ديگر شود. بعلاوه احساس از دست دادن توان و انعطافپذيري به صورت سفتي عضلات و دردهاي منتشره، از نشانههاي پيري زودرس است.
--------------------------------------------------------------------------------
مشكلات مربوط به اين دوران
اغلب مردان اين مشكل را انكار ميكنند، دربارهاش با كسي صحبت نميكنند، همسر يا خودشان را سرزنش ميكنند، كنارهگيري ميكنند، اعتماد به نفسشان از بين ميرود و روابطشان خراب ميشود. آنچه اغلب وضع را بدتر ميكند، شرمي است كه بسياري از مردان احساس ميكنند. آنها تصور ميكنند تنها فردي هستند كه دچار اين حالت شدهاند و يقين دارند همراه با اين اختلال (جنسي) مردانگيشان از دست ميرود. در واقع مشكلترين مرحله براي اين دسته از مردان، تشخيص مشكل، صحبت كردن با يك فرد قابل اعتماد و طلب كمك هنگام ادامه مشكل است.
اين حالت ترسها و تعارضهايي را در مردان به وجود ميآورد، چراكه در بسياري از مردان اين تمايل، تنها مورد باثبات در زندگيشان است. آنها ازدواج ميكنند، بچهدار ميشوند، چاق ميشوند، دوباره ازدواج ميكنند و... زندگيشان ممكن است دائم در حال تغيير باشد، ولي ميل جنسي و عملكرد آن همراه دائمي و بخشي از وجودشان است. زماني كه اين دوست مورد اعتماد نيز آنها را ترك ميكند، احساس فنا شدن ميكنند. در واقع افسردگي از شايعترين شكايات يائسگي مردان بوده و ارتباط نزديكي با كاهش ميل و عملكرد جنسي آنان دارد. بيشتر مردان حتي با وجود بروز علائم اصلي افسردگي درونشان هنوز نميتوانند خودشان را به عنوان فردي افسرده تلقي كنند. علائم افسردگي در اين دوران شامل مواردي چون غمگيني، انديشيدن در مورد مرگ، كاهش تمركز، احساس بيارزشي، كاهش انرژي، از دست دادن حس لذت در زندگي و افزايش وزن است. از نكات مهمي كه ميتوان در مورد افسردگي مردان متذكر شد اين است كه مردان اغلب به افسردگي به عنوان يك بيماري زنانه نگريسته و حتي در مواردي كه ميدانند مبتلا به اين بيماري هستند، به دنبال درمان آن نيستند. همچنين بيشتر مردان از افسردگيشان آگاه نبوده، بنابراين هرگز شانس درمان را نخواهند داشت. از ديگر نكات مهم در مورد افسردگي مردان اين است كه اين افسردگي اغلب تشخيص داده نميشود، زيرا اين بيـماري به صورت عصبانيت مزمن، بيقراري و احساس خصومت خود را نشان ميدهد. همچنين در مردان افسردگي با سرزنش ديگران، همسر، روسا و مسائل اقتصادي بروز ميكند. به طور كلي احساساتي كه مردان در اين دوران دارند، اغلب درهم و برهم و آشفته است و در فهم تمايلاتشان دچار اشكال هستند. آنها در اين دوره اگر فرزندان نوجوان داشته باشند، تغييرات خودشان، تنشهاي معمول بين والدين و فرزندان را وخيمتر ميكند، بخصوص اگر مانند بسياري از مردان در حالت انكار اين تغييرات باشند.
اگر مردان قادر به رويارويي مستقيم با ترسهاي ميانسالي خود نباشند، ممكن است احساسات خود را روي پسران و دخترانشان فرافكني كنند.