[nazaninamiri70]

من درباره مردمی میساختم که هیچ وقت هیچ کس صداشونو نشنید...

[نازی ی]

نارنین می خواستی کدوم صدای این مردم رو بشنون می خوام ریزترش رو بدونم

[afsaneh]

من يه مستند شاد ميساختم در مورد يه زندكي عادي مثل زندكي خيلي از افرادي كه اطرافمون ميبينيم

فقط اخرش نشون مي دادم كه اين مستند مربوط به زندكي يك فرد مبتلا به ام اس بوده

[همسر یک قهرمان]

من زندگی خودمو و همسرم رو میساختم، به قول دوستان و خانواده ام کل زندگی ما یک داستان عاشقانه مثل فیلمهاست گاهی خنده گاهی گریه ولی همیشه باهم بودن، هیشکی حق نداره بگه ما باهم نباشیم حتی ام اس
سختیهایی که خانواده ها و گاهی جامعه به ما تحمیل کردند روزهایی که من تجربه کردم و نذاشتم همسرم بفهمه، 6 ماه مقاومت در برابر همه بعد از تشخیص بیماریش که برام جهنمی بود جهنم
جای همه شخصیتها هم خودم میتونم بازی کنم آخه هر روز تمرین داشتیم

[spring]

یه مستند میساختم که شرایط زندگی توی ایران رو با کشورهای دیگه مقایسه کنم

[دربند]

قربانتون نمی خواد مستند بسازین، شرایط به اندازه کافی برامون سخت هست، هرکی اومد ابروشو درست کنه زد چششو کور کرد