2013/11/05, 12:25 AM
من يه آدم صبور و قوي نسيتم كه بتونم از يه آدمي كه مشكل داره مراقبت كنه و بشم تكيه گاهش من ان قدر زود نجم كه آگر يه اتفاق كوچيك بيفته احساس ميكنم زندگيم تمامه.منطق من ميگه آگر با مردي ازدواج ميكردم كه ام آس داشت ولي من نداشتم ، بدبخت ميشد، البته الان بر عكسه، من ام آس دارم
یه غبار یخی یه ستاره سرد / یه شب از همه چی به خدا گله کرد/ یک دفعه به خودش همه چی رو سپرد /دیگه گریه نکرد فقط حوصله کرد