امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امیتازات : 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ام اس چيست ؟
#21

نامگذاری بیماری ام اس
ساعت ٤:٥٦ ‎ب.ظ روز ۱۳٩٠/۱۱/٢۳


تعداد اندکی از پزشکان در خارج از کشور فرانسه به نوشته های دکتر کروویلیه دسترسی پیدا نمودند و بنابراین پزشکان معدودی می توانستند این مجموعه علایم بیماری را تحت عنوان یک بیماری خاص که امروزه به نام بیماری ام اس معروف می باشد شناسایی نمایند. این بیماری تا سال ۱۸۶۸ میلادی که دکتر ژان مارتین شارکو (Jean Martin Charcot) از بیمارستان سالپتریر پاریس، نام رسمی "اسکلروز آن پلاک"(Sclerose en Plaques) را به آن داد، هیچگونه نام رسمی نداشت. این نام که هنوز هم در کشورهای فرانسوی زبان مورد استفاده قرار می گیرد به معنی لکه ها یا پلاکهای سفت شده می باشد که دکتر ژان مارتین شارکو بعد از فوت این بیماران و کالبد شکافی آنها، چنین یافته هایی را پیدا نمود.دکتر شارکو که امروزه بعنوان پدر عصب شناسی (نورولوژی) شناخته می شود، همچنین توصیفات دقیقی از آسیبهایی که در سیستم عصبی این بیماران ایجاد می گردد بیان نمود. مقالاتی که دکتر شارکو در مورد این بیماری ارائه داد باعث شد که علاقه پزشکان در سراسر جهان به این بیماری جلب شود و در نتیجه آن را بعنوان یک بیماری مستقل همانند بیماری صرع یا فلج مغزی طبقه بندی نمایند.


هنگامی که پزشکان در سراسر دنیا با این بیماری آشنا شدند، نامهای دیگری به غیر از نامی که فرانسوی ها به این بیماری داده بودند انتخاب کردند. دکتر ویلیام هاموند، عصب شناس آمریکایی نام مالتیپل سربرال اسکلروز (Multiple Cerebral Sclerose) را برای این بیماری برگزید که بعدها این نام، کوتاهتر شد و به مالتیپل اسکلروز تغییر یافت که هنوز هم این نام در کشورهای انگلیسی زبان به کار می رود. معنی مالتیپل اسکلروز (ام اس) عبارتست از سخت شدگی یا تصلب متعدد.
تصلب در سیستم عصبی
پزشکان امروزی دارای اطلاعات خیلی بیشتری از تصلب بافتهای عصبی که در بیماری ام اس دیده می شود هستند اما با این وجود، هنوز هم توصیفاتی که دکتر شارکو در مورد این بیماری بیان نموده است، دقیق بوده و در کتب پزشکی از آن استفاده می شود.
هنگامی که پزشکان با وسایل و تکنولوژی پیشرفته قادر به مشاهده سلولهای کوچکی که باعث تصلب بافتهای عصبی می شوند شدند، فهمیدند که آنها از لنفوسیتهای تی T، بی B و پلاسماسل ها و اولیگودندروسیتها تشکیل شده اند. لنفوسیتهای تی T و بی B و پلاسماسلها از انواع گلبولهای سفید خون هستند. همانند تمام انواع گلبولهای سفید خون، آنها نیز برای سیستم ایمنی و دفاعی بدن از اهمیت زیادی برخوردارند. اولیگودند روسیتها برای تغذیه و حفاظت از سلولهای عصبی (نورونها) که در سرتاسر بدن منتشر هستند مورد استفاده قرار می گیرند.
نورون یا سلول عصبی عبارتست از یک بدنه سلول که حاوی تمام چیزهایی که برای حفظ و بقای یک سلول بدن لازم است می باشد. همچنین دارای یک شاخه بلند به نام آکسون (Axon) و یک یا چند شاخه نازکتر به نام دندریت (Dedrites) می باشد. گروههایی از بدنه های سلولهای عصبی بصورت دستجاتی به رنگ خاکستری در مغز وجود دارند که اصطلاحاً به آنها "ماده خاکستری مغز" گفته می شود. گروهها یا دستجات رشته های آکسون یا دندریتها توسط یک محافظه چربی سفید رنگ پوشانده می شوند که آنها را اصطلاحاً "ماده سفید مغز" می نامند.
تمام این مواد محافظ سفید رنگ توسط اولیگودندروسیتها (Oligodendrocyte) ساخته شده و در اطراف رشته های آکسون و دندریت بصورت پوشش یا غافی قرار می گیرند. این غلاف را اصطلاحاً "غلاف میلین" (Myelin) می نامند. صدمه دیدن این غلاف باعث بوجود آمدن علایم ویژه بیماری ام اس می گردد. التهاب مکرر غلاف میلین منجر به تخریب آن می گردد که اصطلاحاً به آن "دمیلیناسیون" (Demyelination) گفته می شود. به همین دلیل، ام اس را جزو بیماریهای دمیلینه طبقه بندی می کنند.
از بین رفتن غلاف میلین در هر کجایی که اتفاق بیفتد باعث بروز منطقه ای آسیب دیده می شود که به آن منطقه اصطلاحاً "پلاک" گفته می شود. رنگ این پلاک ها همانگونه که دکتر کروویلیه و دکتر شارکو سالها قبل عنوان نموده اند، خاکستری می باشد
پیغامهای مغشوش و نامفهوم
غلاف میلین بطور طبیعی همچون عایقی در اطراف یک سیم برق عمل می کند. وظیفه این غلاف، محافظت از پیامهای الکتریکی سلولهای عصبی می باشد که در سرتاسر بدن حرکت می کنند. بطور طبیعی این پیامهای عصبی با سرعت ۲۲۵ مایل در ساعت در سلولهای عصبی حرکت می کنند وقتی که غلاف میلین آسیب می بیند و از بین می رود، بافت آسیب دیده ای که باقی می ماند، سرعت انتقال پیامهای عصبی را به ۱۱۰ مایل در ساعت کاهش می دهد. بنابراین سرعت پیامهای عصبی در مغز و در سراسر بدن به نصف کاهش می یابد و باعث می گردد که این پیامهای عصبی، یا مغشوش و نامفهوم شوند و یا اینکه توسط سایر سلولهای عصبی نادیده گرفته شوند.
سلولهای عصبی به غیر از تکانه های الکتریکی، از مواد شیمیایی نیز برای انتقال پیامهای عصبی به سایر سلولهای عصبی استفاده می کنند. هنگامی که یک سلول عصبی در پاسخ به بعضی از انواع محرکها، شروع به ایجاد تکانه های الکتریکی می کند، این تکانه های الکتریکی در طول رشته آکسون حرکت کرده و باعث می شود که ماده شیمیایی به نام نوروترانسمیتر (Neurotransmitter) از آن آزاد شود. این ماده شیمیایی سپس از فضای کوچکی که بین دو سلول عصبی وجود دارد و به آن اصطلاحاً "سیناپس" (Synapse) گفته می شود عبور کرده و توسط گیرنده های (رسپتورهای) دندریت های عصبی سلول بعدی گرفته می شوند.
هرسلول عصبی ممکن است صدها یا حتی هزاران دنریت داشته باشد که بتوانند انواع نوروترانسمیترهایی که از سایر سلولهای عصبی آزاد می شوند را دریافت نمایند. بعضی از نوروترانسمیترها باعث تحریک و برانگیختن سلول عصبی می شوند و بعضی دیگر موجب جلوگیری از آن می گردند. هنگامی که مجموع مقادیر برانگیختگی ها به سطح مشخص برسد، خود سلول عصبی شروع به تولید تکانه های الکتریکی خواهد نمود که آن هم به نوبه خود باعث ترشح نوروترانسمیتر شده و موجب انتقال پیام عصبی به سلول عصبی بعدی خواهد شد.
حدود صد میلیارد سلول عصبی در مغز انسان وجود دارد و متخصصین تخمین می زنند که تعداد ارتباطهای عصبی در هر انسان حدود ۵۰۰ تریلیون می باشد. هریک از این ۵۰۰ تریلیون ارتباط عصبی می تواند پیامهای شیمیایی را در هرثانیه بین صد تا هزار بفرستد. با وجود این حجم زیاد فعالیتهایی که در مغز وجود دارد، هرگونه اختلالی که در سرعت یا نظم انتقال پیامهای عصبی ایجاد می شود، می تواندباعث بروز عواقب شدیدی گردد.




اے دنیا کے مسافر منزل تیری قبرھیں اے کر رھا ھیں جو تو دو دن کا یہ سفرھیں موت ھیں تیرا ان دیکھا ساتھی آچانگ تجھے نگل لے گا:ای مسافر دنیا خونه ی توقبر است ای که هرکاری میکنی سفر دو روزه هست مرگ رفیق ندیده ی تو است یکهو نفست رو می گیره
#22

معرفی بیماری ام اس ( MS )
کارشناس: داکتر سعید رضا شهامی

قبل از اینکه درباره بیماری ( MS ) صحبت کنیم ، لازم است که راجع به آناتومی سلولهای مغزی مختصری توضیح داشته باشیم . سلول های مغزی دقیقا از چند جزء ساخته شده اند که یک جز آن میلین است که عین یک غلاف یا روکش دور تا دور آکسون و سلول های عصبی را احاطه می کند .

اما آکسون چیست ؟

آکسون یک قسمت از سلول عصبی است که پیام هایی که از سلول عصبی صادر می شود را به سایر سلول های عصبی منتقل می کند ، در نهایت این پیامها به عضلات ارسال می شود و مغز فرمان می دهد پیامی صادر می شود و پیام از طریق آکسون به عضلات منتقل می شود و برنامه ای در بدن اجرا می شود . میلین درواقع نقش این غلاف را دارد .

در بیماری ( MS ) این غلاف یا روکش از بین می رود و سلول عصبی برهنه باقی می ماند ، در نهایت پیام عصبی که از جسم سلول عصبی صادر می شود بدرستی منتقل نمی شود . وقتی که پیام سلول عصبی نتواند منتقل شود ، اختلالات عصبی تظاهر پیدا می کند و باعث طیفی از علائم متنوع خواهد خواهد شد ، بنابراین بیماری ( MS ) اختلاف در میلین سلول های عصبی یا غلاف سلول های عصبی است .
بیماری ام اس بیماری نادری نیست بطوریکه در حال حاضر این بیماری میلیونها نفر را در سراسر جهان مبتلا کرده است . این بیماری در زمان جوانی ظاهر می شود . شایع ترین سن ابتلا هم 24 سالگی است ولی معمولا در بین سنین 15 تا 50 سالگی هم مشاهده می شود . کمترین سنی که تا به حال این بیماری دیده شده 24 ماهگی یا دو سالگی بوده است ، بیشترین سنی هم که گزارش کرده اند در سن 67 سالگی بوده است .
در ده درصد موراد سن بروز بیماری بیش از 50 سال است و در کمتر از سه دهم درصد کمتر از ده سال است . زنان تقریبا دو برابر مردان به این بیماری مبتلا می شوند و شیوع ان در نژاد های گوناگون فرق می کند . بطوریکه این بیماری تمایل دارد بیشتر در سفید پوستان دیده شود و در سیاهپوستان تقریبا نصف شیوع سفید پوستان را دارد .

علت بروز بیماری ام اس دقیقا مشخص نیست . دانشمندان مواردی را حدس می زنند اما هیچکدام از آنها صد در صد نیست و کسی نمی تواند قسم بخورد که تنها این عامل باعث بروز بیماری خواهد شد . حالا مواردی که در بروز این بیماری مورد ظن هستند عبارتند از : یکی این است که در اثر تکامل سیستم اعصاب ، سلول های سفید سرکوبگری که داخل بدن هستند ، دچار خودزنی می شوند ، یعنی سلول های سفید خون بدن بر علیه میلین موادی می سازند که این مواد باعث از بین رفتن میلین می شوند ، سلول عصبی فاقد میلین می شود و در نتیجه بیماری ام اس ایجاد می شود یا به عبارت دیگر سلول های سفید یا گلبول های سفید یا سلول های دفاعی بدن میلین را با یک عامل خارجی اشتباه می گیرند و بعنوان یک عامل بیگانه مثل یک باکتری یا ویروس به آن نگاه می کنند ، بر علیه آن موادی ساخته می شود که منجر به تخریب میلین و در نهایت ایجاد ام اس می شود .

اما چه چیزهایی باعث می شود که این اشتباه اتفاق بیفتد ؟

بعضی ها می گویند عفونتها یا ضربه های مغزی می توانند این پروسه را مستعد کنند . یکی از علل احتمال بیماری ام اس وجود انواع عفونت هاست . بطوریکه مشاهده می شود که عفونت های مکرر و گذرا ، سرماخوردگی های پشت سر هم و یا عفونت های دائمی می تواند شخصی را مستعد و آماده اختلالات سیستم میلین و یا ام اس کند . در میان انواع عفونت هایی که ما داریم رابطه بین عفونتهای ویروسی و ام اس شناخته شده تر است . دلایل موجود حاکی از آن است که در بعضی از بیماران ام اس تیتر آنتی بادی سرخکان و ویروس عامل تبخال را بالاتر می بینیم . شاید اینکه بیماری ویروس سرخکان یا خود عامل ویروس تبخال بتواند باعث شروع ام اس شود که البته این مساله مورد ظن است و احتمال دارد که این دو ویروس بیشتر از سایر ویروس ها ، فرد را مستعد ام اس کنند .

البته مطالعات جدید ذکر می کنند که ممکن است ویروسی که در خراسان خیلی شیوع دارد که به اشتباه آنرا ایدز خراسان هم می شناسند در بروز این بیماری موثر باشد . بد نیست بدانیم که عفونت ها می توانند در بروز بیماری ام اس نقش داشته باشند .

عامل یا فاکتور بعدی ارث است . ما نمونه های زیادی داریم که ام اس را در خیلی از خانواده ها به وفور می بینیم یعنی اینکه ارث و ژنتیک می تواند نقش مهمی داشته باشد در ابتلای فرد به این بیماری . 20 فیصد بیماران ام اس یکی از اعضای خانواده شان هم همزمان به این بیماری مبتلا هستند . این بیماری در فامیل مبتلایان به ام اس ، 20 تا 40 برابر نسبت به افراد معمولی بیشتر است .

اما آیا عوامل محیطی در بروز این بیماری نقش دارند ؟

بله یک عامل محیطی که باعث بیماری شود ، هر چند ناشناخته است اما می تواند موثر باشد . این عوامل محیطی می تواند شامل محیط زندگی باشد ، هوای سرد ، تماس با بعضی از حیوانات باشد ، مصرف گوشت و مواد لبنی باشد و ... که البته این موارد فقط ذکر شده اند و ثابت شده نیستند . ضربه های مغزی یا هر نوع ضربه می تواند بعنوان یک عامل مستعد کننده یا شروع کننده بیماری ام اس محسوب شوند . البته این مورد هم بعنوان یک ظن و شک مطرح است . معمولا علامت بارز و مشخص بیماران ام اسی وجود پلاکهای متعددی است که در قسمتی از مغز ( در ماده سفید مغز ) تظاهر پیدا می کند . این پلاک ها درواقع ناشی از تخریب میلین بافت مغزی تلقی می شوند که اندازه آنها متفاوت است . از چند میلی متر تا یک الی دو سانتی متر هم می توانند تغییر کنند . در تمام ماده سفید مغز پخش هستند و می توانند در مناطقی چون عصب بینایی یا اطراف بطن های مغزی یا اطراف ساقه مغز و نخاع هم دیده شوند .

اے دنیا کے مسافر منزل تیری قبرھیں اے کر رھا ھیں جو تو دو دن کا یہ سفرھیں موت ھیں تیرا ان دیکھا ساتھی آچانگ تجھے نگل لے گا:ای مسافر دنیا خونه ی توقبر است ای که هرکاری میکنی سفر دو روزه هست مرگ رفیق ندیده ی تو است یکهو نفست رو می گیره
#23
از افراد عادی بپرسید ام اس چیه براتون راحت و خلاصه توضیح میدن این همه چیز نمیخواد که


نظر من در مورد ام اس اینکه با تمام توضیحاتیکه مردم عادی میدن که اصلا هم مهم نیست ام اس چیزهای زیادی رو بهت یاد میده از اینکه تو خیلی قوی هستی خیلی صبور هستی خیلی خاص هستی خیلی مهربونی خیلی خدا دوست داشته و......
ام اس دوستیکه بدون هیچ منتی باهات تا اخر دنیا رفیقه و باهاش باید راه بیای و اگه وسط راه اذیت کرد بهش بگی بلند شو رفیق کم اوردی icon_biggrin


راز زندگی آرام اینست امروز را در کنار خدا گام بردار و فردا را به او بسپار baybay
 تشکر شده توسط : rahaei , آنا , ayda.m
#24
بجای این توضیحات ابتدایی یه نگاهی به این تاپیک مهم بکنین که جواب سوالات زیادیو میده . لطفاً حوصله کنین و مصاحبه را کامل بخونین
http://mscenter.ir/Thread-%D8%A7%D9%85%E...9%85%DB%8C
گاهی چه زود دیر میشود.angry2angry2
#25
دوستان یه سوال

شکل پایین مربوط میشه به نوع "عود كننده_ فروكش كننده"
[تصویر:  7.jpg]

از طرفی طبق تعریف این نوع

عود کننده فروکش کننده: علائم طی حملات بوجود و سپس بطور کامل از بین می روند. این رایج ترین شکل بیماری است. (حدود 95% افراد)

با توجه به تعریف بالا ، چرا تو شکل مربوط به این نوع، با گذشت زمان نمودار حالت صعودی داره ، قاعدتا طبق تعریف نمودار باید به صورت سینوسی باشه ، منظور این که طبق تعریف این نوع از ام اس لزوما به مرور زمان پیشرفت نمیکنه ولی طبق شکل با مرور زمان پیشرفت میکنه ؟
[تصویر:  setare1.gif]
 تشکر شده توسط : parastoo joon , paeeze , FBF , mari
#26
(2013/08/08, 04:00 PM)chipchip نوشته است: دوستان یه سوال

شکل پایین مربوط میشه به نوع "عود كننده_ فروكش كننده"
[تصویر:  7.jpg]

از طرفی طبق تعریف این نوع

عود کننده فروکش کننده: علائم طی حملات بوجود و سپس بطور کامل از بین می روند. این رایج ترین شکل بیماری است. (حدود 95% افراد)

با توجه به تعریف بالا ، چرا تو شکل مربوط به این نوع، با گذشت زمان نمودار حالت صعودی داره ، قاعدتا طبق تعریف نمودار باید به صورت سینوسی باشه ، منظور این که طبق تعریف این نوع از ام اس لزوما به مرور زمان پیشرفت نمیکنه ولی طبق شکل با مرور زمان پیشرفت میکنه ؟

به خاطر اینکه یه سری از علائم- تو نوع عود فروکش- به صورت خیلی جزئی تا مدتهای زیاد باقی بمونه و فرد 100 درصد به حالت اولیه برنمیگرده

مثلا خستگی به مرور زمان بیشتر از جالت قبل میشه ولی در عین حال طرف کاملا سالمه
یا برای بعضی ها ذو بینی و تاری دید یه مقدار جالت مانا پیدا میکنه
با اینکه عود فروکش هستند

و مثال های امثال اینا


به خود آی,خود تو جان جهانــــــی...













 تشکر شده توسط : chipchip , FBF , mari , آنا
#27
پس این نمودار صد در صد برا همه صدق نمیکنه ، یعنی هم امکان داره یه سری از علائم به صورت خیلی جزئی باقی بمونه هم اینکه کل علائم از بین بره.
[تصویر:  setare1.gif]
 تشکر شده توسط : paeeze , FBF , mari
#28
(2013/08/08, 04:11 PM)chipchip نوشته است: پس این نمودار صد در صد برا همه صدق نمیکنه ؟ یعنی هم امکان داره یه سری از علائم به صورت خیلی جزئی باقی بمونه هم اینکه کل علائم از بین بره ؟

بله درسته

هیچ دو بیمار ام اس یکسان در جهان یافت نمیشوند - قانون دوم پاییزه

ببینید مثلا میگیم علائم باقی میمونن....یعنی اینکه طرف مثلا یه بیحسی همیشگی داره و انقدر که مدت زیادی باهاش سر کرده که عادی شده و اقریبا قبل از اون رو یادش نمیاد و همچنان در گروه عود و فروکش دسته بندی میشه چون حال عمومیش کاملا خوبه .منظور از موندن علائم میتونه این باشه
مثلا من هیچ وقت همچین چیزی رو خودم تجربه نکردم ولی میدونم که این مدل هم هست


به خود آی,خود تو جان جهانــــــی...













 تشکر شده توسط : chipchip , FBF
#29
در نوع عود کننده-فروکش کننده حملات ممکنه از چند روز تا چند ماه باقی بمونه و به دنبالش بهبودی نسبی و یا کامل حاصل میشه.به دلیل اینکه "همیشه" بهبودی کامل و 100% رخ نمیده,بیماران این گروه معمولا به مرور زمان دچار اختلالاتی میشن.
سحر اضافه کن به فهم آسمانم
 تشکر شده توسط : mari , paeeze , ayda.m
  


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  پلاك ام اس چيست؟ shahrzad 1 40,711 2013/01/12, 03:17 PM
آخرین ارسال: sargol



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست