2017/07/28, 12:44 PM
(2012/12/12, 11:06 PM)Hasty نوشته است:صبا سلام خدمت همه دوستان خوب ونازنینم
در مورد سالهایی که با ام اس زندگی می کنم باید بگم از 20 سال میگذره
باورتون نمی شه اون زمان که دکترم به من گفت ام اس دارم اصلا ناراحت نشدم وصاف رفتم واول به همسرم بعد به مادرم گفتم تازه گفتم که بیماری سختیه شاید تا 6 ماه دیگه بمیرم
همه رو حسابی بهم ریختم حقیقتش از توجهی خاصی که به من میشد خیلی احساس خوبی داشتم
بعدا یک دکتر توی بیمارستان دی تشخیص قطعی دارد که نمی دونم 2 یا 3 سال از مورد اول گذشته بود من اون موقع فقط قرص می خوردم که این وسط متاسفانه حین بارداری دچار نابینایی 100% چشم چپم شدم که خیلی منو ترسوندا
بعد 3 دکتر همزمان با هم تشخیص دادند که چون داخل 5 ماه بودم ایرادی نداره قرص کورتون بخورم.....خوردم و خدارو شکر فورا خوب شد ودر این سالها حین عود بیماری تار شد اما فورا خوب شد وخدارو شکر تا این لحظه هیچ مشکلی ندارم
دختر گلم بدنیا اومد وهمین هفته گذشته تولد 20 سالگیش بود که خدارو شکر اونم مشکلی نداره
به نظر من که همه جور تزریق ودارو رو امتحان کردم وحالم خوبه باید به هیچ موردی جز سلامت خودمون فکر کنیم......من که اینجوری خیلی راحتم
اصلا اهمیتی نمی دم وقتی احساس نیاز می کنم کسی که کمکم می کنه ترحم می کنه یا احترام می ذاره آخه چه اهمیتی داره
مهم اینکه من کارم انجام بشه
ومن سختی نکشم........خدارو شکر همسر وفرزندان خیلی دانا ومهربونی درام که خیلی رعایت حالم رو می کنند ومن در آرامش کامل به کارهام میرسم
از من به همه نصیحت باید فقط به خودتون وسلامتیتون فکر کنید شک نکنید یک بیمار نمی تونه همسر یا مارد یا فرزند خوبی باشه پس خوب باشید که بتونید به همه کارها به وقت وجای خودش برسید
سلام. منم از سال68. بهيكباره. دچار تاري شديد درچشم چپ شدم
بهترين دكتر چشم رفتم پس از معاينه دقيق گفت چيزي نيست
شايدهم فكر كرد دارم تمارض ميكنم اين مساله بعد از چند روزبرطرف شد بعد ها چند بار ديگه تكرار شد تا بالأخره يه دكتر چشم از را
رفتنم متوجه شدم.
هر اتفاقي هم كه بيفتد ،بايد حواس مان باشد كه دو طناب أصلي زندگي
رها نكنيم
إيمان و اميد
انگه كه توانستم بشد دانستم نشد
چون كه دانستم بشد توانستم نشد
چون كه دانستم بشد توانستم نشد