من فقط همسرم میدونه و خواهرم . به پدر و مادرم نگفتم چون بیچاره ها سنشون بالاست و جز غصه براشون چیز دیگه ای نداره . همسرم دوست نداره به کسی بگم . اون حتی به منم میگه تو ام اس نداری ! هیچیت نیست . هیچ وقت هم چیزیت نمیشه که بخوای کسی بفهمه .
3 روز پیش رفتم پیش متخصص داخلی برای عفونت گلوم . میخواست دارو بنویسه گفتم من سینووکس میزنم . یه وقت تداخل دارویی نداشته باشه . گفت سینووکس برای چیه ؟! گفتم ام اس . همینطوری که سرش روی دفترچم بود یهو سرشو آورد بالا و با تعجب گفت ام اس ؟! پس چرا مشکل حرکتی نداری ؟!!! آخی ایشاالله خوب میشی .
وقتی از مطب اومدیم بیرون همسرم گفت ببین حتی سطح دانش و اطلاعات دکترها هم نسبت به این بیماری کمه . برای همین هر چقدر افراد کمتری بدونن راحت تر هستم .
3 روز پیش رفتم پیش متخصص داخلی برای عفونت گلوم . میخواست دارو بنویسه گفتم من سینووکس میزنم . یه وقت تداخل دارویی نداشته باشه . گفت سینووکس برای چیه ؟! گفتم ام اس . همینطوری که سرش روی دفترچم بود یهو سرشو آورد بالا و با تعجب گفت ام اس ؟! پس چرا مشکل حرکتی نداری ؟!!! آخی ایشاالله خوب میشی .
وقتی از مطب اومدیم بیرون همسرم گفت ببین حتی سطح دانش و اطلاعات دکترها هم نسبت به این بیماری کمه . برای همین هر چقدر افراد کمتری بدونن راحت تر هستم .
نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی
تا در میکده شادان و غزل خوان بروم
تا در میکده شادان و غزل خوان بروم