نظرسنجی: آیا شما بیماریتان(ام اس) را از دیگران پنهان می کنید؟چرا؟
خیر.دلیلی برای پنهان کردن ندارم.
16.26%
47 16.26%
خیر.دوست دارم همه دنیا بدونند.
3.81%
11 3.81%
تا جایی که لازم نباشه نمیگویم.
35.64%
103 35.64%
بله.از دید نادرست دیگران و ترحم متنفرم.
30.45%
88 30.45%
بله.به دلایل شخصی.
13.84%
40 13.84%
در کل 289 رأی 100%
*شما به این گزینه رأی داده اید. [نمایش نتایج]

  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16(current)
  • 17
  • 18
  • ...
  • 25
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 5 رأی - میانگین امیتازات : 4.2
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آیا شما بیماریتان را از دیگران(دوستان و فامیل) پنهان می کنید؟علت آ
به اندازهی 10 سال پیر شدن مامان بابام و فقط گریه کردنsad
بیا و همیشه کنارم بمان.کنارم که باشی
یعنی<رسما تعطیلی تمام دردها>
 تشکر شده توسط : FBF , Amir , hania
مامان وبابام که اصلاداغون شدن
سفید شدن موهای سرشونrolleyesrolleyes مامان بابام
محسوس بود بیچاره ها...
وقتشه جونم قدم بزاری توخونم
قهوموباعشق بریزی توی فنجونم******
 تشکر شده توسط : FBF , hyd69hyd , hania
آره پنهان می کنم. چون حوصله ی برخوردهای لوس رو ندارمangry2 فقط خانوادم خبر دارند. از فامیل ها هم هیچ کس نمی دونه. چون یکی از فامیل ها قبل از من ام اس داشت و دلسوزی های عجیب غریب و حرف هایی که پشت سرش می زدند و رفتارهایی که باهاش داشتند رو دیدم. به دوست و آشنا هم نگفتم چون دلیلی نداشته اگر هم بفهمند هم مهم نیست.
آخرین دانه کبریتم را می کشم در این باد
هرچه بادا باد!
 تشکر شده توسط : ayda.m , OMG! , همسر یک قهرمان , مریم۷۲ , ساسان , برگ 7 , hania
بله، اگه دوست باشن نگران و ناراحت میشن اگه دشمن هم باشن شاد میشندSmile (16)

"حبابها همیشه قربانی هوای درون خودشان هستند!"
 تشکر شده توسط : Amir , همسر یک قهرمان , hyd69hyd , hania
دوراز جون بعضی از اطرافیان خیلی بیشعورن :/ واصلا هیچ آگاهی از این بیماری ندارند و بیخود اظهار نظر می کنن
من به بعضی از نزدیکانم هم که گفتم الان پشیمونم angry2 دیگه سعی میکنم تا جایی که لازم نباشه نگم به کسی...
آنچه مرا نکشد، نیرومندترم میسازد.
این را در مدرسه ی جنگِ زندگی آموخته ام...
 تشکر شده توسط : Amir , hania
برام مهم نیست کسی بفهمه
اصل خودمم که رو به کسی نمیدم که بخواد حرف بزنه درمورد مریضیم
برام دل بسوزونه یا ترحم کنه
الانم سالومه رو یه فرد منطقی و روپا میشناسن
پس هیچی مهم نیستconfused2confused2
میبینی مادر..؟
دیگر سیگار هم غم هایم را تسکین نمیدهد ...
سلطان غم بگو مسکنت چیست ..؟
فرزندت از پای درآمده ...
 تشکر شده توسط : ساسان , برگ 7 , hania
من تا همین چن هفته پیش به هیشکی نگفته بودم(مامان و بابا و خواهرم که از اول میدونن) تا اینکه به یه دوست قدیمیم گفتم، برخوردش خیلی خوب بود ولی اولش اصلا باورش نمیشد بنده خدا
خدای درهای باز، خدای درهای بسته، ما را از این آستانه بگذران.
 تشکر شده توسط : hania
من با داییم رفته بودم دکتر.. زنش که فهمید یعنی همه ی فامیل در کمتر از 24 ساعت فهمیدن.. angry3
تودانشگاه به دوستام و هم اتاقیا میگفتم
میخوام که ذهنیت مردم عوض بشه.. حتی چند نفر...

ولی خانواده شوهرم نمیدوننConfused شوهرم خودش اینطور میخواد confused2

.
با تو این تن شکسته داره کم کم جون میگیره..
 تشکر شده توسط : ساناز66 , سمیرا , hania , Kamyar
اره پنهان میکنم چون اصلا جنبه ندارن
فکر میکنن من جزام دارن هی احساس ترحم می کنند
خونواده ی خودم شوهرم با یکی از دوستای قدیمیم می دونند
بیا و همیشه کنارم بمان.کنارم که باشی
یعنی<رسما تعطیلی تمام دردها>
 تشکر شده توسط : hania
من چند ماهیه که به دوستام کم کم دارم میگم..چون باید بفهمن ام اس چیه..اونا منو خیلی موفق میدونن!! مخصوصا تو درس...تو زندگی! یه آدم همیشه خندون و بی غم! کسی که به همه انرژی میده! ولی خدارو شکر که الان دارم میگم.چون اگه از اول میدونستن،شاید با ترحم اشتباه میگرفتم احساسشون رو! الان مطمئنم که دید خیلیا رو عوض کردم به ام اس..دید رئیسمو! چون اولش که فهمید ام اس دارم ترحم داشت نسبت بمن..ولی وقتی دید سر ساختمون از دیوار گرفتم، دارم میرم بالا پیش کارگرا،خودش گفت که راجع به ام اس چیز دیگه فکر میکرده و نظرش کلا عوض شد!
به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد..
 تشکر شده توسط : ساناز66 , hania , Kamyar , ساسان , سیما جون
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16(current)
  • 17
  • 18
  • ...
  • 25
  • بعدی 




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
5 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست