2012/05/08, 08:27 AM
من وقتی متوجه ام اسم شدم پسرم 7 سالش بود وکلاس اول .خیلی ناراحت شدم حتی قبلش می خواستم دومین بچم را به دنیا بیارم که بعد از بیماریم پشیمان شدم...خوب من هم مثل خیلی از مادرها نگرانشم که بی مادر نشه ولی به این فکر میکنم که کیفیت در کنارش بودنم را بالا ببرم با توجه به اینکه شاغل هم هستم!!! و همه چیز ها رو به خدا سپردم چاره ای ندارم جز این کار وسعی میکنم که پسرم را مستقل یار بیارم که بتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشه چه با من چه بی من.....الان 8 سالش است ومن عاشقشم ولی خدا خودش بزرگه ایشااله که سایه همه پدر ومادرها رو بالای سر بچه ها نگه میداره

سرنوشت را کی توان از سر نوشت......