[earth]

پس به اون که میلو توضیح داده می گن دوبینی من فکر می کردم دوبینی اونه که من بعضی وقتها تعمدن دارم. من عینکی هستم البته به غیر از کار با کامپیوتر و مطالعه اونم اگه خط کتاب ریز باشه و درست خوندنش مهم باشه عینک نمی زنم. می دونید وقتی بی دقت به یه خط نگاه می کنم یعنی فکر کنید وقتی پلکها بیحال می شن چطوریه خطوط یه هاله دارند البته نه اینکه فکر کنید همیشه اینطوریه یعنی تعمدن این کار رو که می کنم اینطوری می بینم و خودم به راحتی می تونم چشمام رو کامل باز کنم و بادقت نگاه کنم و خطوط هم عادی هستند.

[فرناز]

سعیده جان دوبینی من داشتم 50 روز طول کشیدهمه چیز2تا بود یادمه مثلا ساعت رو دیوار2تابغل هم بودبخاطر همین تعادلم سخت میشد ومن اکثر اوقات 1چشمم وبسته بودم

[earth]

نه من نه اینکه چشمم آستیکماته می بایست عینک بزنم. ولی نمی زنم فقط مواقع اجبار یعنی کار با کامپیوتر و خوندن خطهای ریز. نه اینکه فکر کنید غیر از اون مواقع لازم ندارم. لازمه ولی من نمی زنم. لازم نیست همه چیز رو مشخص ببینم. ممنون اینکه هی می گفتند دو بینی دوبینی من الان تازه فهمیدم دوبینی یعنی چی اون که تو تصور من بود همین ضعیفی جشممه احتمالن اونا که آستیکمات هستند حرفم رو بهتر متوجه می شن. من چشمم آستیکماته آستیکماتش هم بالاست.

[فرناز]

بله سعیده جان من چشمم مثل چشم شماهست مثلا عینک که ندارم از دور نوشته های ریز تلوزیون را با سایه میبینمولی زمین تا هوا با دوبینی فرق داره

[alip]

آیا وقتی از یه سوراخ نگاه میکنید، سایه ها گرفته میشه؟مثلا با انگشتتون یه سوراخ درست کنید و از داخل اون نگاه کنید و ببینید سایه ها گرفته میشه و تصویر واضح میشه؟

[earth]

راستش متوجه نمی شم یعنی منظورتون اینه که وقتی از سوراخ نگاه می کنم باید یکی از چشمهام رو ببندم؟بعد نگاه کنم یا دوتا باید باز باشه. البته فکر کنم من معنی دو بینی رو نمی دونم.

[فرناز]

آیا وقتی از یه سوراخ نگاه میکنید، سایه ها گرفته میشه؟مثلا با انگشتتون یه سوراخ درست کنید و از داخل اون نگاه کنید و ببینید سایه ها گرفته میشه و تصویر واضح میشه؟

دقیقا اگر مشکل بینایی باشه آرهولی دوبینی ربطی نداره