(( راههاي شاد زيستن )) 
زندگي موهبتي است که به ما ارزاني شده است وتا وقتي اميد است،زندگي است.
ما قدرت آنرا داريم که نوميدي را به اميد، شکست را به پيروزي واشک را به خنده مبدل سازيم بشرطي که به زندگي و شگفتي هاي آن، به لذت ها ، نا اميدي ها،رنج ها و دردها«بله» بگوئيم.
اگر بکوشيم کلماتي از قبيل «بله»،«امکاندارد»،«هميشه»،«اميدوارم»و«ميتوانم»رادر فرهنگ لغات خود و اعضاء خانواده وارد کنيم آنگاه شاهد تجلي شادي ها خواهيم بود.
اگر تصميم بگيريم از اين لحظه با عشق و غوطه ور در عشق زندگي کنيم معني و مفهوم حيات و شاد زيستنرا بهتر درک خواهيم کرد واز آنلذت خواهيم برد.
بقول نازک انديشي:
(زندگي رياضيات است، پس بيائيم اعتماد را در زاويه چشمانمان جاي دهيم،شادي را به توان برسانيم، غم و اندوه را تفريق کنيم، کينه و نفرت را جذر بگيريم وهمدلي و دوستي راضرب بگيريم و محيط و مساحت محبت را در دايره قلب ديگران بدست آوريم))
انسان موجودي شادي خواه و لذت طلب است. هرگز داشتن مال و اموال، نشانه خوشبختي و بينوايي و فقر نشانه بدبختي نيست. اگر چنين بود ثروتمندان شادترين و فقراء بدبخت ترين افراد بودند در حالي که هميشه چنين نيست.
� بهشت در زندگي ماست ولي فقط براي کساني متجلي ميشود که دلشان ناب و بي غش باشد. اين افراد دلير و اميدوار زندگي مي کنند تا هميشه شاد و بانشاط باشند و از زندگي بهره مند شوند ، درست است که گفته اند:
«زندگي به يک شب تار مي ماند، بايدچراغ خود را با دست خود بيفروزيم و زندگي خود را روشن کنيم.»
آيادقت کرده ايد وقتي که احساس خوبي در مورد خود داريد، ديگران هم بهتر از هميشه به نظر مي رسند؟
جهان بازتاب عکس العمل خود ماست رفتار خود ماست، تمام دنيادر نظرمان دوست داشتني است.
شايسته خود بدانيم. باخود ملايم باشيم و خانواده خود را بپذيريم.
دوست بداريم و بدانيم که يکي از را کليدهاي شادي و خرسندي تمرکز ذهن بر لحظه حال است. اين لحظه تنها زماني است که در اختيار داريم و از لحظه بهتر چيزي سازيم که آن شادي است.
آبراهام لينتن گفته:
اغلب مردم تقريبا به همان اندازه شاد هستن که انتظارش را دارند.
شاد بودن مي تواند يکي از بزرگترين مبارزات ما در زندگي باشد. براي شاد بودن بايد بر افکار شاد متمرکز کنيم.
لازمه ي شاد بودن ، جستجوي زيبائيها و خوبي هاست.همه چيز در دست ماست.
به گفته کازانتراکس:
قلم و کاغذ و رنگ در اختيار شماست. بهشت را نقاشي کنيد، بعد وارد آن شويد.
در ميان ما ايراني ها جمله «اين نيز بگذرد» رايج است. ما هرگز نمي دانيم که در آينده چه شادي ها، ثروت ها و نعمت هايي در انتظارمان است. پس لحظه حال را غنيمت بدانيم و نهايت استفاده را از آن ببريم.
[b]1) هرگز از پرسش کردن باز نمانيم:
[/b]
هرگاه از انجام کاري دلزده وخسته شديم از خودمان بپرسيم چگونه مي توان کارهايمان را بهتر، سريعتر، ساده تر، آسانترو سرگرم کننده تر انجام دهيم تا به هدف نهايي برسيم!
2) احساس نااميدي را از خودمان دور کنيم:
اگر مسير زندگي خود را از دست داديم مايوس نشويم و هرگز فکر نکنيم راهي را که پيش گرفته ايم، بدترين راه است.
3) ضعف هاي خودمان را بپذيريم:
واقعيت اين است هر کس ضعف هايي دارد به جاي ماندن در ضعف هاي خود و گرفتار شدن در دام ياس و نااميدي بکوشيم انتقاد پذير باشيم و بر ضعف هايمان غلبه کنيم و به دنبال راهکار باشيم.
4) نقاط قوت خود را تقويت کنيم:
انسان مجموعه از استعداد گوناگون است که ميتواند با شايسته مي تواند آن را به کمال برساند با رشد و پرورش و شناسايي آن. با کشف توانايي هاي خودمان وپرداختن به کارهاي مثبتي که علاقه داريم، بيشترين لذت را از زندگيمان ببريم.
5) از مطلق گرايي دوري کنيم:
ما در گسترهاي از نسبيت ها زندگي مي کنيم تلاش کنيم از هر چيزي به نسبتي که ميمي توانيم بهره گيريم. هيچکس براي هميشه نمي تواند قهرمان شود. پس ما بيش ترين تلاش را انجام دهيم و از نتيجه بدست آمده خرسند باشيم، خواه پيروز شويم يا نشويم.
6) با خودمان صادق وروراست باشيم:
صادق نبودن با خود، آسيب رسان تر از احترام نگذاشتن به خود است. مواردي را که با خود مان روراست نبوده ايم بنويسيم و را صادق بودن را با بررسي خطا خود بيابيم تابلويي از صداقت باشيم و درس صادق بودن را به فرزندانمان بياموزيم.
7) بيشتر به زندگي برسيم:
گلي را در باغچه يا گلدان بکاريم و آن را به زندگيمان تشبيه کنيم. همان طور که شاد ماندن گل به رسيدگي و پرورش نياز دارد، زندگي خود و خانواده مان هم به مراقبت، تقويت، پرورش و ..... نياز است.
8) در گذشته زندگي نکنيم:
اجازه بدهيم غبار گذشته از شانه هايمان فرو بريزد، هر اندازه در تيرگي گذشته گام برداريم از روشنايي آينده دور خواهيم شد. فرو ماندن در گذشته، فرو ماندن در سياهي است. بايد گذشته را به پرسش کشيد، ناپاکي هايش را گرفت وز نگارهايش را ز دود و از آن به مثابه عنصري براي پي ريختن آينده و شادمانه زيستن در حال بهره گرفت.
9) در حال شنا کنيم:
در گذشته زندگي کردن و افسوس خوردن، دردي را دوا نمي کند، بلکه بايد از گذشته و ناکامي هاي آن درس گرفت و بناي موفقيت را در زمان حال برنامه ريزي کرد تا آينده اي روشن پيش روي داشته باشيم. در آينده نيز زندگي نکنيم زيرا ممکن است ما را به روياهاي که شايد به وقوع نپيوندد، دلخوش کند و از واقعيت دور کند. زندگي در زمان حال باعث مي شود که علاوه بر واقع بيني از موفقيت هايي که داريم بيشترين و بهترين لذت را ببريم.
هرگاه در حال زندگي کنيم ترس را از ذهن خود دور مي سازيم. چون ترس مقبله ايست مربوط به حوادث آينده. تجربه ثابت کرده است کساني که در زمان حال زندگي مي کنند، مشکلات گذشته آنها را خموده و منفعل نمي سازد.
10) روي مواردي که کنترل داريم متمرکز شويم:
وقتمان را روي مسايلي که در حد کنترل ما نيست سپري نکنيم. بر آنچه مي توانيم کنترل کنيم مانند کمک کردن، سپاسگذاري کردن ، کار کردن، خواندن، خنديدن، و اينها متمرکز شويم.
11) همچون کوه استوار باشيم:
به حقوق فردي و اجتماعي خود آگاهي پيدا کنيم و براي دست يابي به آنها کوشا باشيم. تلاش ما ميزان دستيابي به حقوقمان را مشخص مي کند. در ناملايمات زندگي ، خود را نبازيم، از آنها درس بگيريم. بدانيم که شکست مقدمه ي پيروزي است، مشروط بر اينکه علت جويي کنيم.
12) يادگيري را فراموش نکنيم:
مغز ماهيچه اي مانند ساير ماهيچه هاست. اگر مغزمان را با يادگيري و انديشيدن ورز ندهيم، ورزيده نمي شود. براي پرورش مغز بهتر است آن را با فعال کردن از طريق يادگيري، درگير نمائيم.
13) در کمک به ديگران پيش قدم باشيم:
کمک به همنوع يکي از وظايف مهم هر انساني است. کمک به ديگران اين احساس را در فرد به وجود مي آورد که او فرد با ارزشي است و مي تواند به زندگي ديگران معني ببخشد. همچنين وقتي مي بينيم که توانسته ايم گره اي از زندگي ديگران بکشائيم، در درون خود احساس شادماني و شعف مي کنيم.
14) گذشت داشته باشيم:
همان گونه که لطف و مهرباني خداوندشامل حال بندگانش مي شود چه خوب است ما نيز از خطاها و اشتباهات ديگران جشم پوشي کرده و راه استي را هموار سازيم، تا ضمن خوش حال کردن آنها خودمان با دور ريختن کينه ها به آرامش دروني دست پيدا کنيم.
هنگام روبرو شدن با وقايع ناگوار نيز با تسلط بر محيط تلاش نمائيم شادي از دست رفته را دوباره به محمل وجودمان دعوت نمائيم که توصيه هاي زير پيشنهاد مي شود:
فکرکردن غيراز غصه خوردن است، غصه خوردن هيچ دردي را دوا نمي کند و فايده اي ندارد. در حاليکه بر اثر فکر کردن راههايي براي رفع نگراني ها پيدا نمي شود.
هيچ مشکلي تا ابد باقي نمي ماند. پس براي رفع و فراموشي مشکل پيش قدم شويم.
زماني که ناراحت هستيم بد نيست محيط را ترک کرده و کمي پياده روي کنيم.
حرکت و ورزش اثر نشاط آوري دارد اگر زمان ناراحتي چند متر را با سرعت بدويم، خواهيم ديد که حالت ناراحتي کاهش مي يابد.
به نکات مثبت واقعه( پيشامد ناخوشايند ) نيز فکر کنيم.
غم و افسردگي مسري است وقتي قيافه ي ما اندوهناک است، ديگران هم افسرده و ناراحت مي شوند، همين طور وقتي شاد باشيم چهره ي ديگران هم شاد مي شود.
پس هنگام ناراحتي بهتر است جمع را ترک نموده و قدم بزنيم و اگر تنها هستیم به درون جمع برویم
گذشته هرکز مساوي آينده نيست، هر چند که با ناملايمات روبرو شده ايم، مي توانيم فکر کنيم دوران بدبختي به پايان رسيده و خوش بختي از فردا شروع مي شود.
راز شاد زيستن ، انجام دادن آنچه دوست داريم نيست . دوست داشتن آن چيزي است که انجام مي دهيم.
البته شاید من خودم زیاد امتحان نکردم نگار خانم و مریم خانم میدونن حقیقت باید گفته بشه اونم بخاطر اینکه اعتراف کنم
ولی به محض به جا آوردن شاد بودم شادِ شاد البته با لطف خدا
با آرزوی شاد زیستن و شادی آفرین بودن
علی عالی یارتون
:-*
زندگي موهبتي است که به ما ارزاني شده است وتا وقتي اميد است،زندگي است.
ما قدرت آنرا داريم که نوميدي را به اميد، شکست را به پيروزي واشک را به خنده مبدل سازيم بشرطي که به زندگي و شگفتي هاي آن، به لذت ها ، نا اميدي ها،رنج ها و دردها«بله» بگوئيم.
اگر بکوشيم کلماتي از قبيل «بله»،«امکاندارد»،«هميشه»،«اميدوارم»و«ميتوانم»رادر فرهنگ لغات خود و اعضاء خانواده وارد کنيم آنگاه شاهد تجلي شادي ها خواهيم بود.
اگر تصميم بگيريم از اين لحظه با عشق و غوطه ور در عشق زندگي کنيم معني و مفهوم حيات و شاد زيستنرا بهتر درک خواهيم کرد واز آنلذت خواهيم برد.
بقول نازک انديشي:
(زندگي رياضيات است، پس بيائيم اعتماد را در زاويه چشمانمان جاي دهيم،شادي را به توان برسانيم، غم و اندوه را تفريق کنيم، کينه و نفرت را جذر بگيريم وهمدلي و دوستي راضرب بگيريم و محيط و مساحت محبت را در دايره قلب ديگران بدست آوريم))
انسان موجودي شادي خواه و لذت طلب است. هرگز داشتن مال و اموال، نشانه خوشبختي و بينوايي و فقر نشانه بدبختي نيست. اگر چنين بود ثروتمندان شادترين و فقراء بدبخت ترين افراد بودند در حالي که هميشه چنين نيست.
� بهشت در زندگي ماست ولي فقط براي کساني متجلي ميشود که دلشان ناب و بي غش باشد. اين افراد دلير و اميدوار زندگي مي کنند تا هميشه شاد و بانشاط باشند و از زندگي بهره مند شوند ، درست است که گفته اند:
«زندگي به يک شب تار مي ماند، بايدچراغ خود را با دست خود بيفروزيم و زندگي خود را روشن کنيم.»
آيادقت کرده ايد وقتي که احساس خوبي در مورد خود داريد، ديگران هم بهتر از هميشه به نظر مي رسند؟
جهان بازتاب عکس العمل خود ماست رفتار خود ماست، تمام دنيادر نظرمان دوست داشتني است.
شايسته خود بدانيم. باخود ملايم باشيم و خانواده خود را بپذيريم.
دوست بداريم و بدانيم که يکي از را کليدهاي شادي و خرسندي تمرکز ذهن بر لحظه حال است. اين لحظه تنها زماني است که در اختيار داريم و از لحظه بهتر چيزي سازيم که آن شادي است.
آبراهام لينتن گفته:
اغلب مردم تقريبا به همان اندازه شاد هستن که انتظارش را دارند.
شاد بودن مي تواند يکي از بزرگترين مبارزات ما در زندگي باشد. براي شاد بودن بايد بر افکار شاد متمرکز کنيم.
لازمه ي شاد بودن ، جستجوي زيبائيها و خوبي هاست.همه چيز در دست ماست.
به گفته کازانتراکس:
قلم و کاغذ و رنگ در اختيار شماست. بهشت را نقاشي کنيد، بعد وارد آن شويد.
در ميان ما ايراني ها جمله «اين نيز بگذرد» رايج است. ما هرگز نمي دانيم که در آينده چه شادي ها، ثروت ها و نعمت هايي در انتظارمان است. پس لحظه حال را غنيمت بدانيم و نهايت استفاده را از آن ببريم.
[b]1) هرگز از پرسش کردن باز نمانيم:
[/b]
هرگاه از انجام کاري دلزده وخسته شديم از خودمان بپرسيم چگونه مي توان کارهايمان را بهتر، سريعتر، ساده تر، آسانترو سرگرم کننده تر انجام دهيم تا به هدف نهايي برسيم!
2) احساس نااميدي را از خودمان دور کنيم:
اگر مسير زندگي خود را از دست داديم مايوس نشويم و هرگز فکر نکنيم راهي را که پيش گرفته ايم، بدترين راه است.
3) ضعف هاي خودمان را بپذيريم:
واقعيت اين است هر کس ضعف هايي دارد به جاي ماندن در ضعف هاي خود و گرفتار شدن در دام ياس و نااميدي بکوشيم انتقاد پذير باشيم و بر ضعف هايمان غلبه کنيم و به دنبال راهکار باشيم.
4) نقاط قوت خود را تقويت کنيم:
انسان مجموعه از استعداد گوناگون است که ميتواند با شايسته مي تواند آن را به کمال برساند با رشد و پرورش و شناسايي آن. با کشف توانايي هاي خودمان وپرداختن به کارهاي مثبتي که علاقه داريم، بيشترين لذت را از زندگيمان ببريم.
5) از مطلق گرايي دوري کنيم:
ما در گسترهاي از نسبيت ها زندگي مي کنيم تلاش کنيم از هر چيزي به نسبتي که ميمي توانيم بهره گيريم. هيچکس براي هميشه نمي تواند قهرمان شود. پس ما بيش ترين تلاش را انجام دهيم و از نتيجه بدست آمده خرسند باشيم، خواه پيروز شويم يا نشويم.
6) با خودمان صادق وروراست باشيم:
صادق نبودن با خود، آسيب رسان تر از احترام نگذاشتن به خود است. مواردي را که با خود مان روراست نبوده ايم بنويسيم و را صادق بودن را با بررسي خطا خود بيابيم تابلويي از صداقت باشيم و درس صادق بودن را به فرزندانمان بياموزيم.
7) بيشتر به زندگي برسيم:
گلي را در باغچه يا گلدان بکاريم و آن را به زندگيمان تشبيه کنيم. همان طور که شاد ماندن گل به رسيدگي و پرورش نياز دارد، زندگي خود و خانواده مان هم به مراقبت، تقويت، پرورش و ..... نياز است.
8) در گذشته زندگي نکنيم:
اجازه بدهيم غبار گذشته از شانه هايمان فرو بريزد، هر اندازه در تيرگي گذشته گام برداريم از روشنايي آينده دور خواهيم شد. فرو ماندن در گذشته، فرو ماندن در سياهي است. بايد گذشته را به پرسش کشيد، ناپاکي هايش را گرفت وز نگارهايش را ز دود و از آن به مثابه عنصري براي پي ريختن آينده و شادمانه زيستن در حال بهره گرفت.
9) در حال شنا کنيم:
در گذشته زندگي کردن و افسوس خوردن، دردي را دوا نمي کند، بلکه بايد از گذشته و ناکامي هاي آن درس گرفت و بناي موفقيت را در زمان حال برنامه ريزي کرد تا آينده اي روشن پيش روي داشته باشيم. در آينده نيز زندگي نکنيم زيرا ممکن است ما را به روياهاي که شايد به وقوع نپيوندد، دلخوش کند و از واقعيت دور کند. زندگي در زمان حال باعث مي شود که علاوه بر واقع بيني از موفقيت هايي که داريم بيشترين و بهترين لذت را ببريم.
هرگاه در حال زندگي کنيم ترس را از ذهن خود دور مي سازيم. چون ترس مقبله ايست مربوط به حوادث آينده. تجربه ثابت کرده است کساني که در زمان حال زندگي مي کنند، مشکلات گذشته آنها را خموده و منفعل نمي سازد.
10) روي مواردي که کنترل داريم متمرکز شويم:
وقتمان را روي مسايلي که در حد کنترل ما نيست سپري نکنيم. بر آنچه مي توانيم کنترل کنيم مانند کمک کردن، سپاسگذاري کردن ، کار کردن، خواندن، خنديدن، و اينها متمرکز شويم.
11) همچون کوه استوار باشيم:
به حقوق فردي و اجتماعي خود آگاهي پيدا کنيم و براي دست يابي به آنها کوشا باشيم. تلاش ما ميزان دستيابي به حقوقمان را مشخص مي کند. در ناملايمات زندگي ، خود را نبازيم، از آنها درس بگيريم. بدانيم که شکست مقدمه ي پيروزي است، مشروط بر اينکه علت جويي کنيم.
12) يادگيري را فراموش نکنيم:
مغز ماهيچه اي مانند ساير ماهيچه هاست. اگر مغزمان را با يادگيري و انديشيدن ورز ندهيم، ورزيده نمي شود. براي پرورش مغز بهتر است آن را با فعال کردن از طريق يادگيري، درگير نمائيم.
13) در کمک به ديگران پيش قدم باشيم:
کمک به همنوع يکي از وظايف مهم هر انساني است. کمک به ديگران اين احساس را در فرد به وجود مي آورد که او فرد با ارزشي است و مي تواند به زندگي ديگران معني ببخشد. همچنين وقتي مي بينيم که توانسته ايم گره اي از زندگي ديگران بکشائيم، در درون خود احساس شادماني و شعف مي کنيم.
14) گذشت داشته باشيم:
همان گونه که لطف و مهرباني خداوندشامل حال بندگانش مي شود چه خوب است ما نيز از خطاها و اشتباهات ديگران جشم پوشي کرده و راه استي را هموار سازيم، تا ضمن خوش حال کردن آنها خودمان با دور ريختن کينه ها به آرامش دروني دست پيدا کنيم.
هنگام روبرو شدن با وقايع ناگوار نيز با تسلط بر محيط تلاش نمائيم شادي از دست رفته را دوباره به محمل وجودمان دعوت نمائيم که توصيه هاي زير پيشنهاد مي شود:
فکرکردن غيراز غصه خوردن است، غصه خوردن هيچ دردي را دوا نمي کند و فايده اي ندارد. در حاليکه بر اثر فکر کردن راههايي براي رفع نگراني ها پيدا نمي شود.
هيچ مشکلي تا ابد باقي نمي ماند. پس براي رفع و فراموشي مشکل پيش قدم شويم.
زماني که ناراحت هستيم بد نيست محيط را ترک کرده و کمي پياده روي کنيم.
حرکت و ورزش اثر نشاط آوري دارد اگر زمان ناراحتي چند متر را با سرعت بدويم، خواهيم ديد که حالت ناراحتي کاهش مي يابد.
به نکات مثبت واقعه( پيشامد ناخوشايند ) نيز فکر کنيم.
غم و افسردگي مسري است وقتي قيافه ي ما اندوهناک است، ديگران هم افسرده و ناراحت مي شوند، همين طور وقتي شاد باشيم چهره ي ديگران هم شاد مي شود.
پس هنگام ناراحتي بهتر است جمع را ترک نموده و قدم بزنيم و اگر تنها هستیم به درون جمع برویم
گذشته هرکز مساوي آينده نيست، هر چند که با ناملايمات روبرو شده ايم، مي توانيم فکر کنيم دوران بدبختي به پايان رسيده و خوش بختي از فردا شروع مي شود.
راز شاد زيستن ، انجام دادن آنچه دوست داريم نيست . دوست داشتن آن چيزي است که انجام مي دهيم.
البته شاید من خودم زیاد امتحان نکردم نگار خانم و مریم خانم میدونن حقیقت باید گفته بشه اونم بخاطر اینکه اعتراف کنم
ولی به محض به جا آوردن شاد بودم شادِ شاد البته با لطف خدا
با آرزوی شاد زیستن و شادی آفرین بودن
علی عالی یارتون
:-*
یاهو
دستانم بوی گل میداد مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند؟؟
ولی کسی نیاندیشید شاید گلی کاشته باشم
یا علی
دستانم بوی گل میداد مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند؟؟
ولی کسی نیاندیشید شاید گلی کاشته باشم
یا علی
