امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات : 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
غلبه بر كم حوصلگی
#51
منم از وقتی سینومر میزنم خیلی بیشتر کم حوصله شدم اصلا همه چی برام بی اهمیت شدم بعضی وقت ها به خودم میگم حوصله مردن هم ندارم البته دکتر بهم دارو داده ولی باور کنید حوصله خوردن دارو هم ندارم
مسافرت هم به زور میرم ولی انگار هیچی برام جذاب نیست ورزش هم میرم هفته سه روز میرم ایروبیک البته این کارها را میکنم این بی حوصلگی تموم بشه
دوستان راهنمایی ام نمایید شماها چه کارهایی انجام دادین
 تشکر شده توسط : پریا حقیقت پور , A.Kh
#52
(2016/08/16, 09:31 AM)shaghayegh_ad نوشته است: منم از وقتی سینومر میزنم خیلی بیشتر کم حوصله شدم اصلا همه چی برام بی اهمیت شدم بعضی وقت ها به خودم میگم حوصله مردن هم ندارم البته دکتر بهم دارو داده ولی باور کنید حوصله خوردن دارو هم ندارم
مسافرت هم به زور میرم ولی انگار هیچی برام جذاب نیست ورزش هم میرم هفته سه روز میرم ایروبیک البته این کارها را میکنم این بی حوصلگی تموم بشه
دوستان راهنمایی ام نمایید شماها چه کارهایی انجام دادین

به نظر من كه تمام اين حسايي كه مي گي تجربه كردم و دارم مي كنم ريشه همه اينا بي هدفيه ببين واقعا چي دوست داري و براي خودت يه هدف بذار كه بهش برسي و براي رسيدن به اون تلاش كن مطمن باش خيلي تاثير داره
مرگ و زندگی در قدرت زبان است.
 تشکر شده توسط : shaghayegh_ad , samiramiss , پریا حقیقت پور , A.Kh
#53
(2016/08/16, 09:31 AM)shaghayegh_ad نوشته است: منم از وقتی سینومر میزنم خیلی بیشتر کم حوصله شدم اصلا همه چی برام بی اهمیت شدم بعضی وقت ها به خودم میگم حوصله مردن هم ندارم البته دکتر بهم دارو داده ولی باور کنید حوصله خوردن دارو هم ندارم
مسافرت هم به زور میرم ولی انگار هیچی برام جذاب نیست ورزش هم میرم هفته سه روز میرم ایروبیک البته این کارها را میکنم این بی حوصلگی تموم بشه
دوستان راهنمایی ام نمایید شماها چه کارهایی انجام دادین

از عوارض جانبی داروی سینومر (Glatiramer Acetate) تغییر خلق، خوی و افسردگی است که ممکن است به علت کاهش غلظت هورمون سروتونین باشد. از علایم دیگر این کاهش می توان به میل شدید به کربوهیدرات‌ها و قند، افزایش وزن، کاهش تمایل جنسی، مشکل عدم تمرکز، کاهش کارایی، مشکل در بیدار شدن در صبح‌ها، خستگی، لذت نه بردن یا کاهش علاقه نسبت به فعالیت‌ها، احساس افسردگی یا غمگینی، بی‌حوصلگی، رخوت و خواب‌آلودگی، کاهش دمای بدن، خوابیدن به مقدار زیاد و کناره‌جوئی از فعالیت‌های اجتماعی و ... اشاره کرد.

از طریق بررسی بیومارکر هیدروکسی ایندول استیک اسید (HIAA) در نمونه ادرار نیز می توان متوجه کاهش هورمون سروتونین در بدن شد.
 تشکر شده توسط : shaghayegh_ad , پریا حقیقت پور , A.Kh
#54
من هم کم حوصلم از همه جاهایی که کار میکردم اومدم بیرون دیگه انگیزه ندارم با این که چیزیم نیست اما خیلی خودمو باختم ?
 تشکر شده توسط : silent , samiramiss , پریا حقیقت پور , A.Kh
#55
والا من اینقد بی حوصله شدم که حتی حوصله ی خودمم ندارم !
خیلی حس بدیه...
ام اس دقیقا چرا توی همه ی حالات یه رد پایی از توهست؟
اگر کسی دارویی درمانی راه کاری داره لطفا اینجا بگه ما هم بدونیم
حَـسْـبُــنَــا الــلّــهُ وَ نِــعْــمَ الْــوَکِـيــلُN_aggressive (39)
 تشکر شده توسط : silent , Maryam95 , پریا حقیقت پور , A.Kh
#56
جالبه الان كه اتفاقي به اين پست سر زدم چشمم به پست خودم افتاد كه تقريبا يه سال پيش براي يه بنده خدايي نسخه نجويز كرده بودم
هدف
حالا خودم همين مشكل رو دارم
مطلقا هيچ هدفي ندارم
و حوصله هيچ كاري رو ندارم
و اينكه بقيه مي ذارن پاي تنبلي بيشتر حرصمو درميارن
فقط دلم مي خواد بخوابم
مرگ و زندگی در قدرت زبان است.
 تشکر شده توسط : silent , samiramiss , Maryam95 , پریا حقیقت پور , A.Kh
#57
به هیچ عنوان ...به هیچ عنوان نمیشه بر بی حوصلگی غلبه کرد یعنی من نتونستم چون واقعا اون لحظه اگر از جنس طلا هم شیشه عمر آدم رو بدن آدم میندازه اونور میگه که چی....

وااای حس خیلی بدیه خصوصا اگر بی حوصلگی با افسردگی بیاد مثل من....

کسی راهکاری داره به من بده ؟icon_cryicon_cryicon_cryicon_cryicon_cryicon_cry

من قرص ونلافاکسین میخورم که برای جلوگیری از افسردگیه /.....عظیمی بهم دادicon_biggrin
فعلا سکوت را برگزیدیم ............
 تشکر شده توسط : پریا حقیقت پور , A.Kh
#58
منم با شهرزاد موافقم
بی حوصلگی رو هیچ کاری نمیشه کرد

افسردگی هم هیچ کاری نمیشه کرد
روی من هیچ دارویی هم تاثیر نداره دیگه

دکتر حمزه لو به من میگفتن : صدیقه اینقدر فکر نکن .
دکتر جعفری میگن : صدیقه چرا حرف گوش نمیکنی ؟
دکترام هم از دست من دچار بی حوصلگی شدن بنده خداها laughing3laughing3laughing3

چه برسه به خودم Dash2
ان کس که دوست داری نیمه دیگر تو نیست !
او تویی ، اما در جای دیگر
 تشکر شده توسط : samiramiss , الی کوچولو , Maryam95 , پریا حقیقت پور , A.Kh
#59
اخ که منم مثل همه این مشکلو دارم فقط 1فرق دارم که من 1پسر 3ساله دارم که هر روز کنارمه و بخاطر اون مجبورم یکم خودمو مجبور به انجام 1کارایی بکنم ولی بازم دلم واسش میسوزه که نمیتونم همیشه باهاش بازی کنم یا زیاد ببرمش بیرون چون حوصله ندارم لعنت به ام اس که حتی اگه جسمی سالمه سالم باشی ولی از درون 1غمی داری
 تشکر شده توسط : ارزو ش , الی کوچولو , helli , پریا حقیقت پور , عسل راد , A.Kh
  




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان