امتیاز موضوع:
  • 9 رأی - میانگین امیتازات : 3.22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت)
این که اون اول چطوری خودم قبل از رفتن به دکتر به دلم برات شد که ام اس دارم و اطمینان پیدا کرده بودم بماند...
اما اون روزی که قرار شد بستری شم بیمارستان تا با گرفتن آزمایش و ... تشخیص بدن دقیقا چم شده یادمه داشتم بیمارستان رو سرم خراب میکردم!!
دقیقا اولین هفته بعد از 13به در بود که دیگه مدرسه ها باز شده بود ،همین که پام رو گذاشتم تو بیمارستان اشکم در اومد همش داد و فریاد میکردم که من چرا باید این جا باشم..
من الآن باید سر کلاسم باشم ...
باید سر درسام باشم...
پیش دوستام باشم..
از درسام عقب میفتم،من میخوام درس بخونمlaughing3laughing3laughing3
یه پرستاری دید که من ول کن نیستم اومد سمتم دستشو گذاشت رو دهنم گفت عزیزم تو چته ؟ چه خبرته ؟ همه اینایی که این جان عین تو هستن و ...
منم همچی هلش دادم وگفتم اینا همشون هم سن مامان و مادر بزرگم هستن،من همش15 سالمه و من چرا باید الآن این جا باشم ، اوووووه وکلی حرفای دیگه در مورد درسو جایی که دلم میخواست قبول شم و بلند بلند براش گفتمlaughing3
اون بخت برگشته هم دهنش باز موند و رفت و تا این که یکی از خانم هایی که دخترش بستری بود اومد پیشم من رو کم کم آروم کرد..

عجب دوره ای بودDodgyمن چه فکرایی داشتمDodgy
الآن خندم میگیرهlaughing3laughing3
فکر میکردم دیگه نمیتونم درس بخونمlaughing3
هرچند به چیزی که میخواستم نرسیدم ولی الآن هم در جایگاه خوبی هستم که اون روز تو بیمارستان فکرم به این جا نمی رسیدSleepy
...
 تشکر شده توسط : Exhautless , free , تنها , سمانه ٧ , اميدوار , E.G , محسن گرامي , glassheart , عسل راد , مُنا_منتظر المهدی
  


پیام های داخل این موضوع
RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - توسط مریم۷۲ - 2014/08/15, 06:31 PM



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان