امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات : 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ام اس و ضربه
#1
سلام خدمت تمامی فرشته های ناز ام اسی Wink

Trauma ضربه يا زخم

ايده جراحت يا حتي حمله فشار روحي براي شروع ام اس يا برانگيخته شدن ام اس براي مدتهاست كه مورد بحث و مجادله بين محققين , پزشكان و بيماران است. تعداد زيادي مطالعه براي دستيابي به بينشي عميق تر در خصوص اين تئوري انجام گرفته است , در بيشتر موارد نتايج غير قطعي بودند اگر چه بسياري از بيماران ام اس به وجود traumatic يا واقعه تنش زا كه منجر به ايجاد يا وخيم تر شدن ام اس آنها شده است گواهي ميدهند

منظور از این مطلب اینه که تصادف یا ضربه محکم به بدن که باعث تنش روحی یا فکری بشه یا از طرفی اون ضربه یا تصادف بدون دخالت دادن استرس سبب فعالیت بیش از حد سیستم ایمنی بشه
خب
جالب بدونیم

من تصادف نکردم تا حالا و لی خیلی از درخت خصوصا توت بالا 8) رفتم البته همیشه از تاب هم میپریدم پایین ;D دست و پاهام همیشه کبود بود...کلا به سلامتی فکر نمیکردم...از نظر ضربه یه جورایی ضد ضربه شدم...
البته الان دیگه نه ...
فقط توت �رو میخورم و از کنار تاب با یه لبخند رد میشم :'(..اما دلم آب میشه سوار تاب بشم Sad

دور از شوخی دچار آسیب شدید بدنی شدید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ضربه شدید؟؟؟؟

همیشه بهاری باشید
به امید سلامتی تک تک شما فرشته های ناز ام اسی ،با بهترین و سبزترین آرزوها

همیشه بهاری باشید

خدا نگهدارAngel

 تشکر شده توسط : sadaf , مینا ح , امير ريما , khatereh.
#2
نگار جان ای کاش یه سایر موارد اضافه می کردی شاید برای کسی غیر از این موارد بود Sad Sad Sad Sad Sad

مثلا ضربه به سر رو اصلا نذاشتی :o

من خودم کلا انگار کورم...همش به این میله ها تو خیابون سرم میخوره...یا یه بار افتادم که سرم محکم کوبیده شد به دیوار و رفتم کما Smile (16) Smile (16) Smile (16) Smile (16)
وقتی نیستی،همه نیستن
نه که نیستن،هستن
مثل تو نیستن
 تشکر شده توسط : نیلوفر آبی
#3
والا منم تا دلتون بخواد از صخره افتادم پایین ... البته نه از ارتفاع خیلی زیاد ولی بالاخره وقتی مرفتیم تمرین سنگ نوردی یواشکی بدون طناب یه چند متری میرفتم و بالاخره از اونجا پرت میشدم پایین ... ولی اونموقع چیزه خاصی در مورد ام اس احساس نمیکردم ... من بیشتر رو همون شوک عصبی موافقم
من بعد از کلی فکر کردن به این نتیجه رسیدم که یه بار شوک عصبی وارد میشه و دیگه بدن مستعد تخریب میلین میشه ... یعنی اگه من الان در معرض گرمای شدید قرار میگیرم و بیماریم عود میکنه. قبل از اون شوک عصبی اول همچین گرمایی روم تاثیر نداشت..

نقل قول: من خودم کلا انگار کورم...همش به این میله ها تو خیابون سرم میخوره...یا یه بار افتادم که سرم محکم کوبیده شد به دیوار و رفتم کما Cheesy Cheesy Cheesy Cheesy
خوشم میاد اعتراف میکنی� ;D ;D Smile Smile Wink

:-X
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2

 تشکر شده توسط : sargol
#4
من که اونقدر مامانم مواظبم بود که اصلا"فرصت ضربه دیدن پیدا نکردم� Sad
ولی تا دلتون بخواد استرس(یا به قول یه دوستی اسپرس) و فشار عصبی و روحی و این جور چیزا داشتم که با ریاضت فراوان ??? و مطالعه کتب و مقالات روانشناسی ??? الان کلی آستانه تحمل و هیجان پذیریم اومده بالا یعنی خیلی دیر هیجان زده و...میشم و از استرس و فشارو مشار هم دیگه خبری نیست 8)
#5
یه خاطره
کلاس پنجم بودم داشتم میرفتم امتحان بدم وقتی میخواستم از خیابون رد بشم
توجه نکردم پریدم وسط خیابون یه دفه یه مینی بوس زد رو ترمز و با هزار مسیبت
وایساد که به من نخوره رانندش عصبانی در حال پیاده شدن بود که من ترسیدم و
پا به فرار گذاشتم همینکه بر گشتم تا فرار کنم گیجگام به شدت خورد به تیر اهنی
چراغ خیابون
همانجا یک ربع سرم گیج میرفت و بلند شدم رفتم سر جلسه امتحان ریاضی
چند روز بعد کارناممو که گرفتم با کمال تعجب دیدم ریاضی شدم 19 اخه هیچی نخونده بودم
اینم همیشه برام شد خاطره شاید ام اسم از اون ضربه بوده نمیدونم :-\
زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست امتحان ریشه هاست
 تشکر شده توسط : ساغر , مهدی نصیری
#6
سلام دوستان
از وقتی که راه رفتن رو یاد گرفتم همیشه زخمی بودم
آثار بخیه مهمترین هاش رو پیشونی وملاج سرم هنوز هست.
همیشه زانو وآرنج زخمی خونه بر می گشتم.
به سرم هم زیاد ضربه خورده.
تا شقایق هست زندگی باید کرد.love28
#7
سلام
منم که الان فکر میکنم خیلی ضربه خوردم.1بار سرم شکسته چند بار زیر چشمم بادمجون سبز شده البته همین چشمم الان یکم تار شد که فهمیدم ام اس دارم با اسکیت به شدت با یه خانوم برخورد کردم که نمی دونم اون الان ام اس داره یا نه خلاصه که خیلی ضربه بهم وارد شده اها راستی ارنجم 2بار بشدت ضربه خورد که بخیه زدم استرسم که نا دلتون بخواد داشتم کنکور دانشگاه امتحان وقتایی هم که می خوام به یکی پیشنهاد دوستی بدم خیلی استرس می گیرم:55:icon_questionconfused فکر کنم ضربه خیلی مهمه البته اینو جدی گفتما....
مطمئنم که می تونیمagreement2Wink
#8
نقل قول: Trauma ضربه يا زخم

ايده جراحت يا حتي حمله فشار روحي براي شروع ام اس يا برانگيخته شدن ام اس براي مدتهاست كه مورد بحث و مجادله بين محققين , پزشكان و بيماران است. تعداد زيادي مطالعه براي دستيابي به بينشي عميق تر در خصوص اين تئوري انجام گرفته است , در بيشتر موارد نتايج غير قطعي بودند اگر چه بسياري از بيماران ام اس به وجود traumatic يا واقعه تنش زا كه منجر به ايجاد يا وخيم تر شدن ام اس آنها شده است گواهي ميدهند

منظور از این مطلب اینه که تصادف یا ضربه محکم به بدن که باعث تنش روحی یا فکری بشه یا از طرفی اون ضربه یا تصادف بدون دخالت دادن استرس سبب فعالیت بیش از حد سیستم ایمنی بشه

سوالش دو پهلوئه ، منظور جمله های آخرش ضربه فیزیکی هست ولی نمیدونم چرا تو خط اولش از فشار روحی هم اسم برده. ولی روی ضربه بدنی تاکیدشده.بدون دخالت دادن استرس رو هم من متوجه نشدم.

من دچار ضربه بدنی شدید نشدم.علایم ام اس من بعد از ناراحتی روحی بوده نه جسمی.
چشم ها را بـایـد شست  . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
#9
(2011/04/03, 12:02 AM)nahid نوشته است: سوالش دو پهلوئه ، منظور جمله های آخرش ضربه فیزیکی هست ولی نمیدونم چرا تو خط اولش از فشار روحی هم اسم برده. ولی روی ضربه بدنی تاکیدشده.بدون دخالت دادن استرس رو هم من متوجه نشدم.

من دچار ضربه بدنی شدید نشدم.علایم ام اس من بعد از ناراحتی روحی بوده نه جسمی.


منم موافقم ام اس بیماری هستش که بخاطر استرس زیاد و فاشر روحی و شایدم ویروس قبلی ایجاد میشه نه بخاطر زخم و ضربه
#10
سلام
منم چندماه قبل از علائم بیماریم ضربه ی خیلی شدیدی به مهره ی گردنم خورد دقیقا هم همون محل دو تا پلاک خوشگل دارم...ولی یکمی هم فشار روحی داشتم
 تشکر شده توسط : havaars
  




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست