•  قبلی
  • 1
  • 2(current)
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 8
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امیتازات : 3.75
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
چگونه مي توانيم با ام اس كنار بيائيم ؟
#11
(2011/03/09, 10:07 AM)nazaninn نوشته است: من خيلي از اين جمله بدم مياد "كنار بياييم"
اونم چي با ام اس؟
كنار آمدن با ام اس واسه من مفهومي نداره...

كنار اومدن به معني تسليم شدن نيست. به معني قبول يه مبارزه است. هر كس كه با يه مسئله كنار مياد به اين معنيه كه اون مسئله رو به عنوان مشكل قبول كرده و الان آمادست كه باهاش مبارزه كنه. كنار نيومدن يعني بي اعتنايي يعني سر زير برف كردن يعني اينكه يه مشكلي كه واقعا هست رو قبول نكنيم.
يه آدم مبارز و قوي تو هر حالتي بايد اول مشكل رو بشناسه. اولين قدم تو مبارزه شناخت مشكل هست. بايد اون رو فهميد و باهاش كنار اومد. بعد مبارزه باهاش رو شروع كرد.
هميشه مردم لباس هاي كهنه و پوسيده اشون رو دور مي ندازن دارم به اين فكر مي كنم كه چرا بعضي ها افكار كهنه و پوسيدشون رو هيچ وقت دور نمي ندازن
 تشکر شده توسط : Mahdieh , fireboud , Matilat , مریم جاهد , arezoo_azizi , sooorooosh , .nazanin
#12
با سلام
می خواستم بپرسم ایا بیماران ام اسی می توانند ازدواج کنند یانهangry2
#13
(2011/06/21, 11:51 AM)گل یاس نوشته است: با سلام
می خواستم بپرسم ایا بیماران ام اسی می توانند ازدواج کنند یانهangry2

چرا نتونن ؟
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
 تشکر شده توسط : TootFarangi , آنا
#14
(2011/03/05, 11:08 PM)nahid نوشته است: از کجا بیاریم ؟
کی همچین دکتری رو می شناسه که شماره موبایلشو بده ؟
دکتر یا خوبه یا در دسترس ، دوتاش با هم تو ایران ؟ مگه آشنایی چیزی باشه !

من به دکترم نگفتم ولی خودش شماره موبایلش رو داد گفت هر موقع شبانه روز کار داشتی زنگ من با جون و دل گوش میدم بهت بدون نوبت هم بیا مطب من راهت میدم .
کلن با بیمارای ام اس حال می کنه laughing3
ولی خیلی باحاله ، هم سن و سال مامانمه ولی بهش می گه " دخترم " laughing3laughing3

آشنا هم تقریبا بود. ما که نمی شناختیمش یکی معرفی کرد واسم وقت گرفت رفتم پیشش. confused2

(پ.ن : ای چه سیستم با هوشی تو XP بودم تندی تشخیص داد laughing3 . خارجیه ؟ smiling )
Free chees is found on the mousetrap
To catch anything you want you must pay it's worth
 تشکر شده توسط : AVID2000
#15
حال شما چطوراست؟
هر كسي مشكلاتي دارد.احساس دندان درد دوست شما بدتر از درد ساق پاي شما مي باشد.من پيشنهاد مي كنم وقتي كسي بطور اتفاقي از شما مي پرسد كه چطور هستيد يك گزارش كامل از علائم بيماري خود به او ندهيد .من پاسخ عالي هستم را دوست دارم.


شما و خانواده شما:

من احساس مي كنم خانواده ام بيش از حد از من مراقبت مي كنند شايد آنها چيزي را از من مخفي مي كنند!
واضح است كه خانواده شما ، شما را دوست دارند و از اينكه شما اين بيماري را داريد ناراحت هستند . آنها سعي دارند هر كاري كه مي توانند انجام دهند تا مطمئن شوند بيماري شما پيشرفت نمي كند . آنها از شما مي خواهند كه از خود مراقبت كنيد و همچنين مي خواهند كه از شما مراقبت كنند آيا مي توانيد تصور كنيد كه والدين شما چه احساسي دارند؟ آنها پيش خود فكر ميكنند كه خدايا ! چه كار اشتباهي انجام داده ام ؟ شايد به حد كافي توجه نشان نداده ام ؟ چه كاري را براي جبران بايستي انجام بدهم ؟ و اينها همه روش هايي است كه افراد علاقه اشان را در مراقبت از ديگران نشان مي دند .
سعي كنيد با خانواده و يا دوستان خود بنشيند و رك و راست صحبت كنيد و توضيح دهيد كه چه چيزي شما را ناراحت مي كند . به منظور كاهش ترس آنها دقيقاً توضيح دهيد كه چه كارهاي بدني شما مي توانيد انجام دهيد . نشان دهيد كه شما مي خواهيد درحد امكان مستقل باشيد و تمايل داريد كمك ديگران به شما در حد همكاري باشد.به آنها بگوييد كه حفظ اعتماد به نفس در شما برايتان مهم است.

اگر دريافتيد كه انجام اين كارها مشكل است در اجتماع شما مشاوريني هستند كه به شما و خانواده شما كمك كنند تا از عمده اين مشكلات برآييد و ياد بگيريد كه چطور ارتباط برقرار كنيد.
__________________

Msو خانواده:
ما دقيقاً اين عنوان را كه ms فشار اضافي به خانواده وارد مي كند،انتخاب نميكنيم.من هيچوقت سعي نكردم كه خودم را به خانواده ام تحميل كنم.البته زماني كه از ارتباط با خانواده ام دچار شكست شدم آنها را رها كردم و بار اضافي را روي شانه هاي خودم گذاشتم.وقتي بتوانيد يك شغل داشته باشيد از شغل خود دست نكشيد.عدم وابستگي مي تواند به اين معنا باشد كه هر وقت نياز به كمك داشتيد از ديگران كمك بگيريد.تو مي تواني غير وابسته و در همان زمان توانا باشي.خانواده شما هنوز به شما احتياج دارند.حتي اگر خستگي براي شما مسئله ساز است شما مي توانيد براي روز خود طوري برنامه ريزي كنيد كه انرژي لازم براي انجام كارهايي كه دوست داريد داشته باشيد. با برنامه ريزي شما مي توانيد از زندگي خود لذت ببريد.خانواده شما پشتيبان شما خواهند بود و شما نيز از آنها پشتيباني خواهيد كرد همچنين اگر شما مانعي در زندگي داريد بطوري كه زندگي شما را تغيير مي دهد احساس گناه نداشته باشيد.اين مشكلات توسط افراد قوي حل خواهد شد.بخاطر داشته باشيد كه پدر و مادر شما نياز به پشتيباني شما دارند به آنها اطلاعاتي كه درباره ms نياز دارند بدهيم اما گفتن اينكه اين بيماري بدتر خواهد شد مصلحت نيست .پدر و مادر شما مي خواهند از شما محافظت كنند.
اگر شما بچه داريد مي دانيد كه چطور گاهي اوقات احساس شما درباره آنها اشتباه است.پدر و مادر شما هنوز شما را بچه خود مي دانند اما نبايد خيلي به آنها وابسته باشيد و يا آنقدر احساس قدرت نكنيد كه آنها را از خود برانيد.باز كردن يك سري راهها براي زندگي لازم است چه به ms مبتلا باشيد چه نباشيد.
__________________


 تشکر شده توسط : عمومهربان , Narges , najva , min00
#16
(2011/06/21, 11:51 AM)گل یاس نوشته است: با سلام
می خواستم بپرسم ایا بیماران ام اسی می توانند ازدواج کنند یانهangry2

خانم ها یک بار در هر زمان
اما آقایون هم یک بار!smiling
اگه تلخم مثل گریه اگه تنهام اگه تاریک
اگه از ترانه دورم اگه با مرثیه نزدیک
اگه ناباور چشمام تو تماشای تو مونده
اگه اون نگاه اول منو پای تو نشونده:
How wonderful life is while you're in the world
 تشکر شده توسط : fireboud , Matilat , sooorooosh
#17
آيا صلاح هست كه ازدواج كنم ؟
ازدواج مانند يك تيغه دو لبه است كه از يكسو مي تواند به نفع شما و از سوي ديگر به ضررتان باشد . اگر واقعاً مطمئن هستيد كه طرف مقابل شما از وضعيت بيماريتان با خبراست و باز هم حاضر به زندگي مشترك است . اگر مي دانيد در رسيدن به تفاهم مشكلي نداريد و سرانجام اگر مي دانيد خانواده او مشكل شما را پذيرفته اند ، شايد ازدواج انتخاب مناسبي باشد. بهر حال بهتر است در اين زمينه خيلي محتاط باشيد

 تشکر شده توسط : عمومهربان , min00
#18
میلو جان در مورد آخرین موردی که نوشتی ، برای منحرف نشدن تاپیک می رم تو قسمت دکترا چه کار می کنن دربارش می نویسم.
چشم ها را بـایـد شست  . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
#19
چطوري ؟ :
هر كسي مشكلاتي دارد. مثلاً كمردرد فلان دوستت ممكن است بدتر از ضعف پاهايت باشد! پيشنهاد مي كنم كه هر وقت كسي حالت را پرسيد ، لطفاً يك ليست و مجموعه از مشكلاتت را برايش رديف نكن . من كه دوست دارم در جواب بگويم : ((خوبم . تو چطوري ؟ ))
من این مسئله رو به کرات گفتم شاید تکراری باشه ولی یک واقعیته
مسلماً ما دوست نداريم كه خيلي متفاوت از بقيه بنظر بيائيم و مشكلاتمان توجه ديگران را جلب كند. زياد فكر كردن به اين مسئله مي تواند ما را از توجه به مسائل مهمتر دور كند . بايد واقعيت وجوديمان را بهتر بشناسيم . من كه لبخندي بزرگ و چشماني مشتاق در خودم يافته ام كه مردم را بطرفم جلب مي كند و بدين ترتيب مي توانم آنها را وادارم كه حقيقت مرا ببينند.
ممكن است موانعي سرراهت باشد . اميدوارم قدرتش را بيابي تا هر چه لازم است انجام بدهي . اگر با يكي از اين موانع مواجه شدي و نتوانستي به تنهائي راهي براي حل مشكلاتت پيداكني ، از ديگران كمك بگير.
بودن يا نبودن :
آخرين حرف من اين است كه خودت را از غل و زنجير ام اس رها كن و نگذار كه ام اس تمام زندگيت را رنگ دهد. سعي كن خودت باشي نه يك حالت و شرايط خاص ! همچنانكه جيمي هگا(برنده مدال برنز اسكي در سال 1994) مي گويد: ((من ام اس دارم ، اما ام اس مرا ندارد ! ))
 تشکر شده توسط : عمومهربان , aztab , sara.i , Narges , najva , parisa2011 , min00
#20
چطوری میشه خودمون رو از غل و زنجیر ام اس خلاص کنیم ؟من حس میکنم این مریضی روند عادی زندگیمو خیلی بد تغییر داده و همه چیز رو تحت تاثیر قرار داده باورت میشه دیگه در جواب کسی نمیتونم بگم خوبم و این خیلی بده دلم می خواد بگم ام اس منو نداره ولی از ته دلم نمیتونم بگم شاید فقط شعار باشه خدارو شکر که تو دوست عزیزم به این باور رسیدی برای منم دعا کن
بگذار سرنوشت هر راهی می خواهد برود راه من جداست....
بگذار این ابرها تا می توانند ببارند چتر من خداست.....
 تشکر شده توسط : sooorooosh
  
  •  قبلی
  • 1
  • 2(current)
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 8
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  چگونه صبر و تحمل خود را بالا ببرم؟ maryamm 24 21,557 2013/08/18, 12:39 AM
آخرین ارسال: naarin.p



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست