امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امیتازات : 2.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
الگو های ذهنی آفریننده ی بیماری ام اس
#21
من فقط سنگدل نیستم ، اصلا .
اما ترس رو خوب میشناسم ، از خیلی چیزایی که به صورت عادی ترسناکه نمی ترسم اما به جاش از چیزای دیگه می ترسم
اراده هم زیادی دارم . انقدر که برای انجام درست کارایی که به عهده می گیرم خودم رو اذیت می کنم تا به نتیجه مطلوب برسم
انعطاف پذیرم
سر سختی ذهنی هم بله به شدت دارم
 تشکر شده توسط : Hasty
#22
من شدیدا ترسو هستم بقیه راهم ندارمagreement2
 تشکر شده توسط : Hasty
#23
سرسختی ذهنی:
خودشم!
سنگدلی:
تا دلتان بخواهد!
اراده‌ی پولادین:
اوووف! توووپ! اگر بخواهم کوه را با خاک یکسان می‌کنم!
ترس:
خیلی ترسو بودم ... آره! البته بیشتر از داد و بیداد و تاریکی و ساخته‌های ذهنی خودم می‌ترسیدم. مثلاً یکبار وقتی بچه بودم از تصاویری که با لکه‌های روی دیوار ساخته بودم ترسیدم و مریض شدم!
انعطاف ناپذیری:
منعطف نبودم حقیقتاً ... الآن خیلی بهتر شدم ...


agreement2
مرا آفرید، آنکه دوستم داشت.
 تشکر شده توسط : Hasty
#24
فقط ترس!بقیه اشوندارم.ترس ازهرچی فکرکنیددرمن هست .تنهایی اینده وحتی فیلم ترسناک
 تشکر شده توسط : رامنا , Hasty
#25
- سرسختی ذهنی
- اراده ی پولادین
- سنگدلی
- ترس
- انعطاف ناپذیری

راستش نمیدونم دقیقا Smile (16)
- سنگدلی
- ترس
- انعطاف ناپذیری
این سه تا رو مطمئنم ندارم
تا قبل از دانشگاه خیلی پشتکار داشتم. ارادم میتونم بگم داشتم اما نمیدونم پولادی بود یا نه
- سرسختی ذهنی رو نمیدونم.شاید کمی شایدم نه
confused2
ام اس شاید مسیر را برایمان ناهموار کند، اما مانع حرکتمان نخواهد شد
[تصویر:  1927b880db2a9f321.jpg]

 تشکر شده توسط : رامنا , محبوب64 , Hasty
#26
(2011/07/30, 08:27 PM)roya7116 نوشته است: فقط ترس!بقیه اشوندارم.ترس ازهرچی فکرکنیددرمن هست .تنهایی اینده وحتی فیلم ترسناک

وای منم همینجوری بودم... شدییییییییییید... من از زندگی و اتفاقاتش همیشه میترسیدم... یه موقعیتی تو زندگیم پیش اومد که باعث شد هر روز با ترس از خواب پا شم و روزمو شروع کنم و این قضیه دو سال ادامه داشت... میگن ترس بدترین احساس بشریه... راست میگن به خدا...
الان دیگه نه. چون دیگه زیاد جدی نمیگیرم زندگی رو... اتفاقاتی که پشت سر هم واسه خودم و دور و بریام افتاد باعث شد جوری مرگ رو لمس کنم که دیگه از زندگی نترسم... دیدمن مرگ بهم یاد داد که زندگی حتی اگه وحشتناک هم بشه تا ابد نمیتونه عذابت بده چون بلاخره تموم میشه... پس وقتی قراره تموم بشه نمیتونه وحشتناک باشه... چی گفتم من؟!!! خودمم نفهمیدم Tongue

سرسختی ذهنی و انعطاف ناپذیری رو هم اضافه میکنم...

اما همونطور که گفتم به یمن اتفاقاتی که افتاد چنان دگرگون شدم که خانواده م هم در حیرتن چه برسه به دوستام...
کلا خدا رو شکر الان زندگی راحت تر شده برام... این مرض لعنتی هم چند سال دیگه درمان قطعیش میاد و ما میمونیم و یادگاریهای قشنگش Smile میبینید که خوشبین هم شده م Tongue
... I'm a fighter ...
"از پیش غصه خوردن ، دوبار غصه خوردن است."
 تشکر شده توسط : paeazan , Hasty
#27
من کلی جواب دادم
وگرنه دقیقا یک ماه قبل از بیماری یه استرس شدید یه شک بهم وارد شد و ترس هم داشتم بخاطر همون قضیه
از دانشگاه که اومدم یک ماه بعدش حمله ی اول رو داشتم
ام اس شاید مسیر را برایمان ناهموار کند، اما مانع حرکتمان نخواهد شد
[تصویر:  1927b880db2a9f321.jpg]

 تشکر شده توسط : رامنا , Hasty
#28
سرسختی ذهنی: دقیقا نمیدونم!
اراده پولادین: زیاد نه یعنی واسه استارت کاری.... ولی اگه واسه کاری هم مصمم باشم
واقعا اونو تا نتیجه ادامه میدم
سنگدلی: اصلا با من همخونی نداره!
ترس:میشه گفت تقریبا زیاد
انعطاف پذیر: واقعا هستم خیلی خوب خودمو با شرایطم وفق میدم در رابطه کاری که مطمئنم انعطاف پذیر
بودمagreement2
السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
وعلی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
 تشکر شده توسط : Hasty , paeazan
#29
- سرسختی ذهنی ؟ (شاید ولی نه فکر نکنم)
- سنگدلی ؟ (نه به هیچ وجه)
- ترس ؟ (قدیم شاید آره ولی حالا نه)
- انعطاف ناپذیری ؟ (نه انعطاف پذیر هستم)

نه این حرفا باعث ام اس نمیشه
زندگی مثل یه لیوان پر از آب ولی ترک خورده است
آب رو بخوری تموم میشه --- آب رو نخوری حروم میشه
 تشکر شده توسط : Hasty , محبوب64
#30
- سرسختی ذهنی : بله . هم در گذشته و هم الان
- اراده ی پولادین : در گذشته آره اما الان فکر نکنم
- سنگدلی : هیچوقت
- ترس : در وجود همه هست . منم مثل بقیه یکم کمتر
- انعطاف ناپذیری : همین بدبختم کرد
  




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان