امتیاز موضوع:
  • 5 رأی - میانگین امیتازات : 3.4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
خاطرات من و ام اس
#2
سلام
اینم اولین خاطره از من :-*
سال آخر دانشگاه با تمامی بچه ها تصمیم گرفتیم تو امتحان امادگی کارشناسی ارشد شرکت کنیم دختر و پسر،زمستون بود سوز بدی داشت خیلی بد...روز امتحان رفیتم یه دانشگاه دیگه بعد از پرس و جو متوجه شدیم نقطه کور دانشگاه چندتا سوله است که امتحان ما اونجا برگزار میشه سوله خانم ها و اقایون جدا بود اما در ورودی یکی بود
من کیف دوستام گرفتم �بدم قسمت امانت بقیه رفتن دنبال صندلی ها...وقتی رسیدم دیدم همه میخندن غیر از یکی دوستام که از بیماری من مطلع بود،گفتم اکرم چه خبره؟ گفت نگار اگه تا امروز به بدشانسی تو شک داشتم امرور یقیقن پیدا کردم ...پرسیدم چطور؟
دستم گرفت برد توسالن ...سالن بزرگی بود خیلی بزرگتر از یک سالن ورزشی سردسرد سرد ...مثل سرد خونه ....ته سالن یه کوره آدم سوزی بود ...تصور کنید یه پیت حلبی بزرگ وگنده حداقل ارتفاع 2 متر و پهنای یک متر ...به جان خودم تنه درخت توش روشن بود...کل سالن اون گرم میکرد و............و..صندلی من دقیقا کنار این کوره بود به فاصله یک متر ...حرارتی بود!!! یه کوچولو از جهنم
فلزهای صندلی مثل اتیش بود ...دوستم گفت توکه این جا میمیری ...خودت گرمایی اونم از بیماریت اخه دقیقا افتاده بود سمت چپ بدنم ...مات بودم گفتم چاره ای نیست میشینم �لباس گرمی که پوشیده بودم گذاشتم کنار...نمیشد تمام بدنم خیس شده بودم...احساس مکردم سلول سلول بدنم داره میسوزه...وای چقدر بد بود...10 دقیقه مونده به شروع �امتحان با دوستم رفتم پیش مراقب گفتم ...خانم ببخشید صندلی من کنار اتیش من نمیتونم.....انگار بادمجون واکس میزدم... :-X.به روی خودش نیاورد مونده بودم چی بگم که دوستم گفت میگرن شدید داره !!!گرما براش بد...مراقب یه نگاهی انداخت گفت برو پیش فلانی...رفتیم پیش فلانی یکی بود قد بلند هیکلی �ماجرا گفتم اصلا قبول نمیکرد
میگفت نمیشه،بازرس بیاد ایراد میگره...گفتم خاموش کنید خب
گفت اخر سالن نگاه کن دیدیم خدایی اون اخری ها دهن باز میکند بخار میاد بیرون گفتم من چیکار کنم شونه هاش انداخت بالا...دوستم گفت بگو بهش ...هم دلم امتحان میخواست هم میدونستم با اون وضع گرما مردنم حتمی...گفتم اقا ببخشید میشه یه لحظه
-گفت بگو
-گفتم حقیقتش من با گرما مشکل دارم یعنی رو بیماریم تاثیر بد داره اونم این گرما اونم چند ساعت ...
-گفت چته
- من ام اس دارم...میدونید چیه که...
کله رو اورد بالا ازنوک پا تا نوک کله ام یه نگاه کرد ...انگار جن دیده... :o
- بهت نمیاد ...چطور ???
- گفتم خب چیکار کنم ...تو رو خدا یه کاری بکنید تو کیفم دفترچه بیمه هست کد بیماری خورده میرم میارمش
گفت نه...برو صدات میزنم
برگشتیم بچه ها همه شک کرده بودن که چه خبره من مثل مرغ سرکنده این ور اون ور میرم...چند دقیقه مونده بود به شروع...اضطراب ...گرما...فکرهای اون مرد...اه که چه روز بدی بود
یهو دیدم اومده دم سالن احساس کرد دشت کشاورزی صدا رو برد بالا اونی که مریض بود کو؟
بند دلم پاره شد مثل فشنگ از روی صندلی بلند شدم انگار میخواستن بهم جایزه بدن سریع دستم گرفتم بالا از ترس این که حرف دیگه ای نزنه...اومدیم بیرون از در اصلی رد شدیم رفتیم سالن سوم...نشستم
گفت صدات زدم پا میشی سریع میری سر جات یه موقع بازرس میاد؛ گفتم چشم مرسی ممنون خیلی لطف کردی کلی تشکر کردم...ولی اون سالن یخچال...قطب...چی بگم سرد خونه �منم لباس گرمام همه اون ور بود گفتم بیخیالش بهتراز گرماست که ولی انگشت هام سر شده بود یا دماغم میکشیدم بالا یا دستام با های دهنم گرم میکردم خلاصه امتحان دادیم رفت ...موقعی که اومدم بیرون به دوستم گفتم بذار برم یه تشکر بکنم از طرف؛ خدایی در حق من لطف کرد رفتیم دم در مراقب ها... تا در زدم و �کله ام کردم تو گفتم سلام دیدم 5 تا خانم پشت میز نشسته ان اولی که من دید گفت اینه
دومی:وا...کوش؟
سومی: این که بهش نمیاد
چهارمی : دیدی �!!!! منم دختر دوستم این جوری ولی اون فلج ویلچری
و پنجمی که از همه باحال تر بود سنی داشت با یه عینک خوشگل گفت بیا جلو دخترم بیا جلو...منم خوشحال که بالاخره یه شخص فهیم دیده شد رفتم �جلو.......جانم ...و اون خانم: ببین دخترم همه یه روز میمیریم یکی تصادف میکنه یکی کلیه اش درد میگیره یکی قلبش...غصه نخوری مرگ حق...دنیا همش مصیبت :o
وای من میگید مردم ...در عین واحد تو یه ثانیه صد بار مردم...فقط کله ام تکون دادم اگه دوستم نبود ولو شده بودم...دستم گرفت اوردم بیرون از سالن...قیافه داغون...افتضاح عین از جنگ برگشته ها...همکلاسی هام شک کرده بودن خب اصولا دختر های دانشگاه خیلی دوست دارن خبرهای دست اول کف دست پسرها بذارن "" متاسفانه""� Tongue...نگاه همه سنگین بود...اکرم گفت بیخیال اصلا به رو خودت نیار بیا بریم...ولشون کن...بخند تابلو میشی...که یهو یه خانمی از پشت صدا زد خانم خانم شمایی که...
برگشتم ...بله...بی حال و خسته نگاهش کردم
*کاری دارید؟
-چند ساله ات؟
*چطور؟
0حقیقتش من پسر برادر شوهرم فلج مادر زاد ...میگه یکی رو میخوام جمع و جورم کنه خب نمیشه در خونه مردم زد دختر سالم گرفت شمام که بهت پیدا نیست شماره خونه تون میدی؟؟؟ Tongue
وای بچه ها وای... دنیا با تمام بزرگیش...وسعتش ...خوبیش ..بدیش...ادم هاش...رو سرم خراب شد...همکلاسی هام هاج و واج بودن...منم که مرده عمودی...هیچی نگفتم...چی داشتم که بگم ...فقط سرم اوردم پایین...
دوستم گفت خانم خجالت بکش...دستم کشید و رفتیم �بهت زده بودم برق گرفته...فقط فرار کردم از نگاه سنگین و سوال های همه فرار کردم رسیدیم دم دانشگاه گفتم بریم ...بریم ...دوستم دربست گرفت سوار شدیم مرتب تو ماشین باهام حرف زد ولی من فقط نگاهم به جلو بود که خدا کنه یه ماشینی با سرعت بیاد سبقت بیجا بگیره بزن �بمیرم...فقط دلم اون موقع ازراعییل میخواست :-[ :-\...داغونم کرد...شکوندم...خوردم کرد...
یه هفته نرفتم ..ولی خب خدا روشکر وقتی رفتم کسی به خودش جرات نداد ازم چیزی بپرسه :-X...ولی نگاهشون سنگین بود :'(
الانم که مینویسم گریه میکنم...و مثل اون روز ناخداگاه میپسرم چرا من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و تنها جوابم گریه است ...اخرش هم این که خداخواسته...........
این بدترین خاطره من و ام اس...ای کاش میشد همیشه یه کوچولو خودمون جای بقیه میذاشتیم...بعد تصمیم میگرفتیم......ای کاش
به امید سلامتی تک تک شما فرشته های ناز ام اسی ،با بهترین و سبزترین آرزوها

همیشه بهاری باشید

خدا نگهدارAngel

 تشکر شده توسط : شفا یافته , parisa2011 , پرستوی زخمی , sooorooosh , persiankitty80 , یوسفی نازنین , مینا غلامنژاد , arezooo82 , khatereh:) , زیبا*
  


پیام های داخل این موضوع
خاطرات من و ام اس - توسط negar - 2009/09/04, 02:28 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط fereshteh - 2010/01/25, 01:02 AM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط earth - 2010/01/25, 07:58 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط negar - 2010/01/25, 09:27 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط anaram - 2010/01/25, 10:01 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط nazaninn - 2010/01/26, 12:20 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط شفا یافته - 2010/07/26, 02:41 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط ostad2000 - 2010/09/14, 07:58 AM
خواستگار سمج - توسط شفا یافته - 2010/09/14, 01:10 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط i3aran - 2011/03/07, 03:15 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط Sina - 2011/03/07, 09:42 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط anaram - 2011/03/07, 10:04 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط i3aran - 2011/03/08, 01:08 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط ELI - 2011/03/08, 02:01 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط fireboud - 2011/03/08, 01:22 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط Mahdieh - 2011/03/08, 01:29 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط شفا یافته - 2011/03/08, 01:56 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط Prime - 2011/03/08, 02:10 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط ELI - 2011/03/08, 02:40 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط leila - 2011/03/08, 02:14 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط i3aran - 2011/03/08, 02:22 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط fireboud - 2011/03/08, 02:24 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط بهــار - 2011/03/08, 02:33 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط paeeze - 2011/03/08, 04:20 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط Sina - 2011/03/08, 10:41 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط Aynaz - 2011/05/12, 11:54 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط paeeze - 2011/03/09, 12:41 AM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط anaram - 2011/03/09, 12:51 AM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط h.kakavand - 2011/03/09, 01:33 AM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط nazaninn - 2011/03/09, 10:41 AM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط Mahdieh - 2011/03/10, 11:52 AM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط i3aran - 2011/04/17, 09:22 AM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط سعیدهاشمی - 2011/04/19, 03:54 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط sama - 2011/04/23, 09:13 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط hedieh - 2011/05/11, 12:41 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط sama - 2011/04/25, 10:57 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط paeeze - 2011/05/11, 12:35 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط TootFarangi - 2011/05/12, 01:16 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط hamid - 2012/06/24, 04:01 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط پویش - 2012/06/24, 04:50 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط naazanin - 2012/06/24, 05:04 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط arezooo82 - 2012/06/24, 05:42 PM
خاطرات ماه عسل 1390 - توسط hamid - 2012/08/10, 06:00 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط paeazan - 2012/08/10, 11:14 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط Sina - 2012/08/13, 12:36 AM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط mehrangiz - 2012/08/16, 05:05 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط ساغر - 2012/09/15, 05:15 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط گيتي - 2013/10/06, 12:05 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط omidaneh - 2013/10/06, 01:01 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط گيتي - 2013/10/06, 02:22 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط Exhautless - 2013/10/06, 08:42 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط free - 2013/11/04, 05:30 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط hadisss - 2013/10/25, 06:57 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط عسل راد - 2013/10/25, 09:06 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط Exhautless - 2013/11/03, 07:09 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط گيتي - 2013/11/04, 04:43 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط سمیرا67 - 2013/11/04, 05:25 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط neda.n - 2013/11/25, 10:45 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط tala - 2013/11/26, 01:13 AM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط منصور91 - 2013/11/26, 01:38 AM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط پویش - 2013/11/26, 03:59 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط baharan - 2013/11/26, 06:10 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط zohaa - 2013/11/26, 06:37 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط baharan - 2013/11/26, 11:51 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط zohaa - 2013/11/26, 11:57 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط omid_nejad - 2013/12/01, 03:29 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط hadisss - 2014/02/28, 02:02 AM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط مریییم - 2014/02/28, 08:28 AM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط ehsan 10054 - 2014/02/28, 10:47 AM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط سمیرا - 2014/02/28, 12:03 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط peli - 2014/03/03, 12:20 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط yaldaaref - 2014/03/03, 01:00 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط hadisss - 2014/03/04, 12:07 AM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط Exhautless - 2014/05/08, 04:24 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط glassheart - 2014/05/10, 06:18 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط khatereh:) - 2014/05/10, 08:23 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط Exhautless - 2014/05/11, 04:42 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط khatereh:) - 2014/05/11, 07:34 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط Exhautless - 2016/03/14, 10:05 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط mahdi1004 - 2016/03/16, 12:13 AM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط mahdi1004 - 2016/03/17, 10:53 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط minoshka - 2016/03/15, 01:52 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط سمیرا67 - 2016/03/15, 03:00 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط Saied144 - 2016/03/16, 07:38 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط سمیرا67 - 2016/03/16, 09:42 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط javad6788 - 2016/03/17, 03:07 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط gor911 - 2016/03/17, 06:33 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط delaram22 - 2016/03/18, 09:02 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط عسل راد - 2016/03/18, 10:26 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط Exhautless - 2016/04/16, 09:22 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط سمیرا67 - 2016/04/16, 10:49 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط nahid - 2016/07/12, 08:26 PM
RE: خاطرات من و ام اس - توسط الهام2324 - 2016/07/14, 09:50 AM
پاسخ : خاطرات من و ام اس - توسط negar - 2009/09/04, 02:38 PM
پاسخ : خاطرات من و ام اس - توسط Sina - 2009/09/06, 08:20 PM
پاسخ : خاطرات من و ام اس - توسط voodoo - 2009/09/06, 10:11 PM
پاسخ : خاطرات من و ام اس - توسط hamid - 2009/09/07, 01:50 AM
پاسخ : خاطرات من و ام اس - توسط negar - 2009/10/02, 07:06 PM
پاسخ : خاطرات من و ام اس - توسط zaynab - 2009/10/19, 09:01 AM
پاسخ : خاطرات من و ام اس - توسط mary59t - 2009/11/20, 04:13 PM
RE: پاسخ : خاطرات من و ام اس - توسط warrior - 2011/08/14, 10:37 AM
پاسخ : خاطرات من و ام اس - توسط SAEEDNT125 - 2009/11/22, 02:24 PM
پاسخ : خاطرات من و ام اس - توسط reza - 2009/12/20, 12:42 PM
پاسخ : خاطرات من و ام اس - توسط Sina - 2009/12/20, 02:20 PM
پاسخ : خاطرات من و ام اس - توسط mahmud - 2009/12/29, 03:36 PM
پاسخ : خاطرات من و ام اس - توسط نادر - 2010/01/05, 05:20 PM
پاسخ : خاطرات من و ام ا& - توسط Sina - 2010/01/10, 12:30 AM
پاسخ : خاطرات من و ام اس - توسط fereshteh - 2010/01/10, 12:47 AM
پاسخ : خاطرات من و ام اس - توسط Sina - 2010/01/10, 09:11 AM
پاسخ : خاطرات من و ام اس - توسط simorgh - 2010/01/10, 09:46 AM
*سرگذشت همراهان - توسط toktam* - 2012/05/09, 06:45 AM
خاطرات منو ms - توسط Exhautless - 2013/10/05, 09:41 PM



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
6 مهمان