[فاطمه زهرا]

نظر من با دوستان کمی فرق می کنه. من فکر می کنم آدم با ید واقه بین باشه و عواقب بیماری رو بدونه. بله درسته درصد زیادی از ام اسی ها ناتوان نمی شن. ولی بعضی ها هم می شن....حالا اگه ازدواج کنی بر مبنای فقط امیدواری به بهبودی و عدم مشکل ( تاکید می کنم فقط امیدواری) اون موقع اگه خدای نکرده ناتوانایی حاصل شد، واکنش چطوره؟
و این رو بدونیم که گاهی اوقات عشق حکم به جدایی می کنه....
دوست عزیز. فقط می تنونم بگم شکیاتتو در مورد ام اس و نگرانی های نامزدتو جدی بگیر....راحت بگم اگه اون واقعا عاشق تو باشه اصلا نباید پس از بیماری شکی به خودش راه بده...و اگر تو عاشق اون باشی، اون رو از واقعیات آشنا کنی..

[mehdi.abdn]

سلام
خانم فاطمه زهرا اگه یه آدم کاملا سالم ازدواج کرد چه تضمینی هست که چند روز بعدش ام اس نگیره؟ چه تضمینی هست تصادف نکنه؟ چه تضمینی هست 100 تا بلا بدتر از ام اس سرش نیاد؟
به نظر من آدم باید توکل داشته باشه و صادق باشه.
باید صادقانه همه عواقب احتمالی رو به طرف مقابل بگیم. حالا اون طرف عاقلانه فکر می کنه یا قبول می کنه یا نه. هیچ کس ار فردای خودش خبر نداره.

[فاطمه زهرا]

سلام
خانم فاطمه زهرا اگه یه آدم کاملا سالم ازدواج کرد چه تضمینی هست که چند روز بعدش ام اس نگیره؟ چه تضمینی هست تصادف نکنه؟ چه تضمینی هست 100 تا بلا بدتر از ام اس سرش نیاد؟
به نظر من آدم باید توکل داشته باشه و صادق باشه.
باید صادقانه همه عواقب احتمالی رو به طرف مقابل بگیم. حالا اون طرف عاقلانه فکر می کنه یا قبول می کنه یا نه. هیچ کس ار فردای خودش خبر نداره.

من با حرفات مخالف نیستم. ولی آیا هر کسی مرد هر کاری هست؟ من میگم خودمونو بشناسیم ، اگه تو خودمون دیدیم کوهو جابجا کنیم...(که میشه جابجاش کرد)

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها.....
توکل اصل اوله....ولی آیا شما اگر بخواهید ماشین بخرین، میرین خراب ترینو می خرین چون همه سالمشم ممکنه خراب بشه؟

خواهش می کنم یک مطلبو تفاوت بذار. روحیه و توکل برای منی که ام اس دارم اصل اوله. ولی کسی که می خواد با من ازدواج کنه نباید فقط با توکل جلو بیاد....من روی صحبتم با ادم سالمیه که می خواد با ام اسی ازدواج کنه یا آم اسی که یک عاشق دلباخته سالم داره که قدرت تفکرش الان خیلی دستخوشه احساساته. پس اینکه فقط بگی ام اس اینه فکر کنم کافی نباشه....

[kaj]

سلام به روی ماه دوستان ام اسی بویژه اونا که جواب پیغام خصوصی رو نمی دن.
شاید من از نظر سابق ام اس ،پیشکسوت دوستان باشم،و از نظر ضربه فنی شدن توی زندگی بازم همین موقعیت مذکور رو داشته باشم.بنابر این نظرم شاید بدرد بخوره!
اونایی که واقعا فکر می کنن بدرد زندگی مشترک و ازدواج نمی خورن ،بهتر که اصلا به ازدواج فکر نکنن و اقدام هم نکنن،چون هم خودشون رو سر کار میذارن هم طرف مقابل رو.اما اونایی که براشون ازدواج مهمه،بهتر که این دست اوندست نکنن و اقدام کنن البته با شناخت و تحقیقات لازم. در مورد بیماریشون با طرف مقابل صحبت کنن که با علم به موضوع پا پیش بزارن،بقیش مثل یه زندگی عادیه دیگه نه صحبتی از ام اس میشه تو خونه نه چیزی ،مگه اینکه پای تلویزیون نشسته باشی و اخبار مطلبی رو درباره ام اس بگه.

[yas]

من دقیق این قسمت رو نخوندم

ولی اگر به نظر من باشه من خودم مخالف ازدواجم چرا ؟
دلیلشو میگم اخه کی لیاقت داره اره خیلیا هستن ولی اگه خودشون موافق باشن خانوادشون نمیذارن تا اسم این بیماری میاد الفرار

بس که توی تلویزیون فرهنگ سازی میکنن که اره این بیماری اخرش فلجیه و نمیتونن راه برن
خب ما چی میتونیم بگیم

والله من بخدا هیچ مشکلی ندارم شاید فقط در جای گرم خوزستان هستم و گرمایی همین

ولی هیچ کس از فامیل دوستان بویی نبردن از بیماریم ولی قید ازدواج رو زدم نمیتونم توی چشم یکی نگاه کنم و بگم اره ام اس دارم اره صبورم اره شجاعم خودم به خودم اوونکس میزنم بتافرون میزنم خودخوری میکنم تا کسی چیزی نفهمه
مادرم نفهمه ناراحت شه بعد از تزریق کمی کسل میشم دلم نمیاد این ها برای خانوادم باشه و خوشیام برای کسی دیگه

که توی زمانیکه باید میبودش نبود و بعدش باشه و بفهمه ام اس دارم هم همه جا پخش کنه هم با دلم بازی کنه نمیخوام نمیتونم ازدواج کنم

باید اونایی که قصد دارن ازدواج کنن به عشق خیلی اعتقاد داشته باشن یعنی طرف مقابل خیلی دوسشون داشته باشه که حاضر باشه بخاطرش همه کار بکنه و درک کافی

اره خیلیا راحت ازدواج کردن بچه دار شدن زندگی میکنن کار میکنن

ولی من خداییش مخالفم چون نمیخوام به دلایلی که گفتم .......

حالا هر کسی نظری داره امیدوارم نظر من به کسی تحمیل نشه و اونایی که قصد ازدواج دارن الاهی خوشبخت بشن بدون کوچکترین مشکلی منم ارزوی خوشبختی میکنم براشون

---

یه چیزو تعریف کنم یه باری علارغم میل باطنیم به اصرار خانواده واسطه که نمیدونه چرا من مخالف بودم کسی اومد و ما حرف زدیم همش اون حرف میزد من ساکت بودم چون به چیزه دیگری فکر میکردم و از حرفاش خوشم نیومد

من در جواب بهش گفتم من کسیو میخوام که همراهم باشه توی خوشیا ناخوشیا توی شادیا غمها بتونم روش حساب کنم

اون در جواب گفت اره و ............. ولی از حرفاش فهمیدم مامانش رو خیلی دوس داره خیلی اونکه معلومه ولی اونقدر دوس داشت که اگه من یع روزی میخواستم بهش بگم من چمه و چی کشیدم اگه خودشم میخواست بخاطر حرف مادر عزیزش ازم میگذشت

من ادم اینطوری خوشم نمیاد و نمیذارم کسی پاشو تو خونمون بذاره دلم خیلی پره ادم باید فرهنگ داشته باشه درک و منطق و صبر و ایمان توکل و خداااااااااااااا

و در اخر هم بهش گفتم کجا کار میکنین اهان اونجا ؟ والله من نمیتونم اونجا باشم هدفهای زیادی توی زندگیم دارم که نمیشه اونجا حالا بماند کجا تبلیغ میشه شوخی میکنم ولی همونجا توی صحبتامون ردش کردم و به اینده نامعلوم خودم اندیشیدیم اینکه گفتم هدفهای خیلی توی زندگی دارم راست گفتم فعلا ازدواج نه شاید داره از سنم میگذره ولی یه انتخاب خوب ماندگارت تره تا اینکه عجله کنم و بی فایده باشه

من خدا رو دارم درسته به هیچ کدوم از هدفهام نرسیدم ولی مجبورم زندگی کنم با خانوادم خوبم و عاشقشونم و درکم میکنن دوست دارم همیشه باهاشون باشم و در کنارم باشن برای همیشه اگر بخواد اتفاقی بیفته برای من بیفته نه برای اونا
الاهی امین

[ostad2000]

من ميگم ازدواج به شرطي ميتونه انجام بشه كه دو طرف سنگاشون رو با هم وا بكنن چون آدميزاد هميشه به يه حال و صورت نيست امروز سرخوش و شاده و رو حساب شادي خيلي از شرايط رو قبول ميكنه ولي فردا كه غمگين و ناراحته،زير حرفش ميزنه بايد تمام احتمالاتي كه ممكنه پيش بياد رو بازگو كرد تا اگر خدايي نكرده يه روزي اتفاق افتاد ، شايد بهتر با هم كنار بيان ،البته خيلي از افراد هم دل بزرگي دارن و تا آخر كنار دوست و همدمشون هستن ،تحت هر شرايطي

[kaj]

سلام ،دوستان منو میشناسن و من هم نسبت به اونا ارادت دارم،انواع فیلمهایی که ام اس می تونسته سر آدم بیاره سر من پیاده کرده
از هرچی بگی،فرصتهای شغلی زیادی رو از من گرفت،طراوت و جوونیم رو از من گرفت یه خورده جالب تر اینکه شریک زندگیم رو هم ازمن گرفت،من موندم با یه دختربچه پنج ساله ویک صحنه زندگی که یک موتورش از کار افتاده بود.تمام این مدت تنها چیزی رو که نتونسته بود از من بگیره اراده و امید من به زندگی بود،من باید همه چیز رو از نو شروع می کردم،من دبیر دبیرستان بودم و با لیسانس در رشته تدریس انگلیسی،درس میدادم،سه سال یک موتوره پرواز می کردم تا اینکه
دوباره تجدید فراش کردم.و گفتم چون زندگی متاهلی رو از نو شروع کردم باید تحصیلات دانشگاهی رو هم از نو شروع کنم،در دیدار 29مرداد پارسال در پارک ساعی به بچه ها گفته بودم می خوام رشته حقوق شرکت کنم،که همین کار رو کردم وامسال قبول شدم ومهرماه هم به عنوان دانشجوی ترم اولی می رم دانشگاه و سنم هم شده 18 سال
البته به خاطر شغلم دانشگاه پیام نور شرکت کردم،و در یک فرصت مناسب هم قرار که فوق لیسانس زبانشناسی شرکت کنم که تحصیل همزمان دو رشته از نظر سازمان مشکلی نداره،دخترم امسال می ره کلاس چهارم دبستان
و منتظر یه فرزند نو رسیده هم هستم همین روزا.بعضی وقتا هم خانومم بم می گه کی گفته تو ام اس داری؟

[zaynab]

کاج جون هر چی‌ بگم سرگذشتت برام زیباست کم گفتم تعریفتو شنیده بودم ولی‌ حالا میگم آفرین به همتت

[maryamm]

آقای کاج من شناخت زیادی از شما ندارم

ولی حتی با ارسال های کمی که دارین متوجه روحیه ی محکم و اراده ی قوی تون شدم

واقعا بهتون تبریک میگم ( اغراق هم نمی کنم )

خوشحالم که زندگی سرشار از موفقیت و تجربه رو پشت سر گذاشتین.

[بهرنگ]

به نظر من ام اس برای 70%از دوستای من یه بیماری خوش خیمه یعنی فقط اسمش بده اوونم تو دهاتی که همه ما توش زندگی می کنیم...
30%بقیه هم که یه خورده بیماریشون عود کرده که خدای ناکرده قرار نیست سریع بمیرن مثل آدمای عادی عمر می کنن...فقط یه خورده داروی بیشتری مصرف می کنن...همین...
ازتون خواهش می کنم بخاطر یه اسم زندگیتون تحت تاثیر قرار نگیره اینو مخصوصا به دوستای جدیدم می گم...اگه درس می خونین با پشتکار بیشتر و قشنگتر اگه می خواین ازدواج کنین با حوصله و تامل بیشتر و اگه هر کار دیگه ای تو برنامه تون هست با امید به خدا پیش برین...و بدون توجه به ام اس...
یادتون نره اسم ام اس بده ولی واقعیت ام اس شاید یه توجه خاص بوده که خدا به هر کسی نمی کنه....
ببخشید خیلی کار دارم وگرنه حرف برای گفتن زیاد دارم...

یه چیزی یادم رفت بگم....قرار نیست ما نسبت به حرفا و نظر دیگران اینقدر تند عکس العمل نشون بدیم...
مریم جون آروم باش عزیزم

ام اس مقاوم به دارو می دونی چی هست؟یعنی یا دارو بهش اثر نداره یا خیلی کم اثر داره.2 روز قبل رفتم دکتر.یک داروی شل کننده جدید داد.شبش فکر می کنم 30-40% بهتر شدم.با خودم گفتم که این طوری تا 2 ماه دیگه خوب میشم.دیشب خوردم خوب هست که الان وضعم رو ببینی.البته من برا کسی نسخه پیچی نمی کنم.چون نوشته نظر سنجی.من فقط نظر خودم رو مورد شخص خودم گفتم.
فعلا وضع من در اثر کم توجهی خودم بد شده و نمیدونم تا کی قرار هست که پیشروی کنه.برای همه اعضای سایت آروزی تندرستی و بهبودی دارم.