امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امیتازات : 3.25
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مشکل زودرنجی
#11
من کلا ادم زودرنجی ام وخیلیم خودخوری میکنم .موندم چطور با ابن اخلاقم کنار بیام اونم وقتیکه دکتر گفته عصبی نشو منم تازه فهمیدم ام اس دارم
 تشکر شده توسط : Exhautless , nazaninamiri70 , مریم 63 , سمانه ٧ , pariya1361
#12
خداییش منطقیه بچه ها .اینده ما چی میشه.من بدجور خسته شدم اطرافیان چقدر ما رو تحمل کنن اخه اونام ظرفیتی دارن و تا کی حالتای ما رو تحمل کنن.من خستم خودم چه برسه به اونا.خیلی ناراحتم خیلی.از همه جوانب زندگیم رو به بن بسته چرا؟چون اولا مریضم و دوما طلاق گرفتمو سوما خواستگار دارم و چهارمم هنگم و نمیدونم چیکار کنم و مطمئنن طرف هنگ میکنه بهش بگم مثل خانوادم که هنگ شدن و نمیدونن چیکار کنن .اگه ..................کمکم کنیدمریضیم داره بدتر میشه به جای بهتر شدن و با اینکه 5 سال گذشته باز 1 پلاک توی گردنمه.......................
من خدا را در نگاه آنانی دیدم که، خود نیاز محبت بودند، ولی بازهم محبت می کردند…
 تشکر شده توسط : nazaninamiri70 , ashrafi , مریم 63 , موفقیت , سمانه ٧ , pariya1361
#13
ببخشید این همه نگرانیتون مسلما مشکلی از مشکلاتتون رو حل نمیکنه که بیشتر هم میکنه...
شما باید در درجه اول به فکر خودتون باشید..
...
 تشکر شده توسط : paeazan , ashrafi , ساناز66 , mohammadreza1369 , سمانه ٧ , tala , pariya1361
#14
منم خیلی زود رنج بودم جدیدا بدتر شدم کوچکترین چیزی پیش بیاد یهو میزنم زیر گریه.بدم میاد از این حالتrolleyesrolleyesrolleyesrolleyes
روزگارا :
تو اگر سخت به من گیری ,
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست...
گرچه دلگیر تر از دیروزم ,
لیک باور دارم :دلخوشی ها کم نیست ...
زندگی باید کرد ....
 تشکر شده توسط : ashrafi , ساناز66 , mohammadreza1369 , سمانه ٧ , pariya1361
#15
من قبل از ام اس اینطوری نبودم
ولی از وقتی ام اس گرفتم با کوچکترین حرفی گریم میگیره
مخصوصا اگه بابا مامانم باشن
و متاسفانه هر روزم دارم بدتر میشم
بیا و همیشه کنارم بمان.کنارم که باشی
یعنی<رسما تعطیلی تمام دردها>
 تشکر شده توسط : mohammadreza1369 , مریم 63 , سمانه ٧ , الهام2324 , pariya1361
#16
ظاهرا اشخاصی که مشگل زودرنجی دارن بیشتر، خانم ها هستن
اما منم دارم ، یعنی داشتم...قبل از ام اس ، ولی الان خیلی عود کرده
مخصوصا وقتی با بچه محلامون بیرون میرم ، لطفا کمکم کنید sad2
اگه شد ، شد ، اگرم نشد میرم آلمان ...Dash2
 تشکر شده توسط : مریم۷۲ , مریم 63 , ساناز66 , برگ 7 , الهام2324 , سمانه ٧ , pariya1361
#17
آقا محمدرضا به نظرم از هر چی که اذیتت میکنه ناراحتت میکنه دوری کن.همینکاری که من دارم میکنم
پیش یه روانپزشک هم برو.منم رفتم بهم سیتالوپرام داد باعث میشه فکرای منفی نکنی و کمتر از هر حرف بقیه ناراحت بشی
روزگارا :
تو اگر سخت به من گیری ,
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست...
گرچه دلگیر تر از دیروزم ,
لیک باور دارم :دلخوشی ها کم نیست ...
زندگی باید کرد ....
 تشکر شده توسط : mohammadreza1369 , ساناز66 , سمانه ٧ , pariya1361
#18
باید بدانیم که تنها خودمان این احساس را نداریم و هرکسی که به نوعی مشکلات سختی را گذرانده که فقط اقلیت چنین مشکلاتی را داشته اند و در میان کسانی که فارغ از ان هستند زندگی می کندبا ان درگیر است حتی پروفسور هاوکینگ که نماد مقاوت در برابر ام اس است و بالای 60 سال سن دارد و چند فرزند دارد نیز ادم عصبی و حساسی است

پس در این احساس تنها نیستیم و خود را نباید سرزنش کنیم بلکه باید چند موضوع را بدانیم.

لبته مشاوران که درک واقع از طرف مشاورشونده دارن چون اکثر روانپزشکان یه چیزی را در ذهن گرفته و ادمی را به ان سو سوق می دهند که ادم نیز باور کرده و به دارو پناه می برد درحالی که آچار دست خودمان و آفریده ی خالق یعنی ذهن است

[size=medium] من داروها ی ارامبخش زیادی را مصرف کرده م و اثری ان چنانی در من نداشتند سیتالوپرام، الپرازولام، زولفت،...همه ی اینها هورمن های سرتونین و دوپامین را دستخوش تغییرات می کننداز دیدگاه من داروی عصبی محض اثر چندانی نداردولی به انگیزش مغز برای ساختن این هورمون ها به تنهایی معتقد هستم مثلا قرص آسنترا یا سرترالین برای جلوگیری از گریه به کار می رود ولی تاثیری در من نداشت"
یا
وقتی مادری(که مظهر عشقاست) در تلویزیون می گوید بعد 13 سال از کودک معلولم خسته شدم ادم باید بهش حق داد نباید فقط از دید خودمان به مسله نگاه کرد بلکه باید از جوانب دیگر هم مسله را دید
اما در این بین افرادی هستند که فردی را که نمی شناخته پرستاری اش را برعهده گرفته و تا پایان عمر ازش مواظبت کرده اند

این ظرفیت افراد است که تفاوت دارد ما باید خودمان را برای هر گونه عکس العملی از دیگران اماده کنیم(وقتی دید عوض شود به دیگران حق داده شود انتظاراتمان پایین می اید و کمتر تحت تاثیر رفتار دیگران قرار می گیریم) از خوب گرفته تا خیلی بد و

هم چنین پذیرفتن مشکلمان و فرار نکردن از ان نیز مفید است

به قول شازده کوچلو مسله اهلی کردن و اهلی شدن است گاهی برخی برای ما خاص می شوند

مثلا دکتر معالجمان ولی باید دقت کنیم که ما برا دکتر خاص نیستیم چون دکتر
صدها نفر مثل ما را می بیند و ما او را اهلی نمی کنیم این او است که برا ما کار
انجام داده و ما را اهلی کرده اگر اتفاقی برادکتر بیفتد ما تا عمر داریم از او یاد می کنیم پس ممکن است دکتر تحویلمان نگیرد اتهام تمارض بزند بد اخلاقی کند اما ما باید ناراحت نشویم چون ما اهلی شده ی او هستیم
حتما کتاب بخوانید مثل کتاب وصیت نامه چاپلین به دخترش یا ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد .
 تشکر شده توسط : سمانه ٧ , برگ 7 , pariya1361
#19
منم خیلی حساسم و زود شروع می کنم به گریه. سعی می کنم از هرچیزی که منو ناراحت می کنه یا استرس بگیرم دوری کنم پیاده روی هم خیلی آرام بخش ولی خداییش کنترلش سخته هنوزم زود از کوره در می رم ولی بازم تمرین می کنم ما باید بتونیم کنترلش کنیم.agreement2
 تشکر شده توسط : H-tanha , pariya1361
#20
کاربر محترم لطفا نظم تاپیک رو به هم نزن
پستهایی که پاک شدن علت داشتن
پست هایی که درست باشن هرگز پاک نمیشن
ام اس شاید مسیر را برایمان ناهموار کند، اما مانع حرکتمان نخواهد شد
[تصویر:  1927b880db2a9f321.jpg]

 تشکر شده توسط : H-tanha , 0MID , pariya1361
  




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان