امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امیتازات : 3.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
«آغوش ام اس» چه نوع دردی است؟
#31
من از دیروز یک هویی اینجوری شدم یه چای بابونه تیره خوردم
یک ساعت بعدش انگار
نمیتونم توصیفش کنم ولی دیشب تا صبح به بدبختی خوابیدم
دستم محکم میزاشتم رو قفسه سینه ام بعد تکون میخوردم
یک ماه پیش هم یک درد وحشتناکی میکرد قفسه سینه ام
که وقتی میخواستم بخندم دستمو محکم رو قفسه سینه ام
میزاشتم.اصلا نمی تونستم بخندم بعد چهار وپنج روز خودش
خوب شدفکرنمیکردم ربطی به ام اس داشته باشه
گفتم شاید حساسیت به عسل بوده اخه یک نوع عسل
هست همش منو اذیت میکنه
حالابا این درد قفسه سینه چطور باید کنار بیایم؟
#32
مثل من كه سه ماه پيش بستري شدم كه آقاي دكتر قبليم بياد مثلا گاباپنتين وريدي بزنه كه روز اول تشريف نياوردن من هم همين دردو داشتم معده ام هم درد مي كرد اينا هي فكر كرده بودن از قلبمه هي نوارقلب گرفتن هي عكس از قفسه سينه گرفتن تا اومده مي گه خدا روشكر چيزيت نيست قلبت سالمهLaie_70بهش مي گم مرسي خانم من مي دونم قلبم سالمه قفسه سينه ام درد مي كنه يه مسكن بزنين من بهتر شم تازه ٤ صبح فرداش پرستار بخش يه مسكن برام زد خدا پدرشو بيامرزه
مرگ و زندگی در قدرت زبان است.
 تشکر شده توسط : narsis2 , محمد ارجمندپورر
#33
من بعد از گذشت سه سال از این نوع حمله م هنو در اطراف کمرم حس کرختی و کمی بی حسی دارم
به این صورت که دقیقا محدوده از بالای ناف تا زیر سینه و همین محدوده در کمرم هنو مقداری بی حسه و انگار یه شال محکم دور کمرم بستن
اوایل خیلی احساس محکم بسته بودن این حالا شال یا پارچه رو میکردم (حسش رو تشبیه کردم به بسته بودن شال و ... )
اما الانا انگار شاله رو شل دور کمرم بسته باشن همچین حسی دارم و هنو کرخته

حتی یادمه یک پزشک اوایل بیماریم بعد از دیدن ام آر آیم هم به همین اشاره کرد و گفت حس نمیکنی یه چیزی محکم دور کمرت بسته شده؟ گفتم بله حس میکنم
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
قصـــه عشــق شود قصه بیماری من
 تشکر شده توسط : narsis2
#34
چه جالب بالاخره فهمیدم دردم چیه؟؟ الان که این پستو مینویسم تو بیمارستان بستری هستم و کورتون درمانی!!! ۱۲ شبه خواب نداشتم نه میتونستم رو شکم بخوابم نه به پشت نفسمو تنگ کرده پس این یه نوع حمله هست چون همزمان که سینه و کمرم درگیر شدن ودستهام هم خشک شد پاهام هم همش مور مور میشه به نظر دوستان با کورتون درمانی حل خواهد شد؟؟
#35
حتما بهتر از قبل میشین چون اگه بهتر نمیشدین پالس کورتون لازم نبود.
به امید خدا رفع میشه.
چشم ها را بـایـد شست  . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
#36
من فقط قفسه سینه ام اینجوری میشه دفعه قبل که هیچی نخوردم
پنج شیش روزی داشت خفه ام میکرد
این دفعه داخل گوگل علایمم سرچ کردم این صفحه باز شد
من احتمال دادم مال ام اسه
پردنیزولون خوردم سریع خوب شد.
 تشکر شده توسط : reach usa
#37
سلام دوستان من قفسه سینم سنگین میشه انگار چیزی تو گلو گیر کرده آیا این همون آغوش ام اس ه ؟ چی میتونه آرومش کنه. بعضی روزا هست بعضی روزا نیست...wink2confused2میشه لطفا راهنمایی کنین ؟
#38
سلام دوستان خوبین. من پارسال 2و3 هفته این مشکلو داشتم و امسال دوباره دیشب شروع شده. پشتم پایین تر از گردنمم بالاتر از کمر دقیقا وسطش حالتی از UnknownUnknownUnknownفشار و سنگینیه. جوری سنگین میشه نفس کشیدن برام سخت میشه. یک سال بود نداشتمش Dash2Dash2Dash2 این همون آغوش خودمونه ؟
#39
سلام
مطلب واقعا جالب و مفیدی بود ، سپاس icon_question
من اسم آغوش ام اس را شنیده بودم ولی اطلاعی نداشتم و الان متوجه شدم که این درد که خیلی وقتها باهامه همینه . Smile (16)
من چون سابقه ارثی زیاد دارم فکر میکردم مشکل ارثی قلبیه Dash2
به دکترم هم نگفتم یادم باشه این دفعه بگم smiling
ان کس که دوست داری نیمه دیگر تو نیست !
او تویی ، اما در جای دیگر
#40
(2018/06/19, 12:06 PM)i_am نوشته است: سلام دوستان خوبین. من پارسال 2و3 هفته این مشکلو داشتم و امسال دوباره دیشب شروع شده. پشتم پایین تر از گردنمم بالاتر از کمر دقیقا وسطش حالتی از UnknownUnknownUnknownفشار و سنگینیه. جوری سنگین میشه نفس کشیدن برام سخت میشه. یک سال بود نداشتمش Dash2Dash2Dash2 این همون آغوش خودمونه ؟

آغوش ام اس شبیه به این میمونه که ی کمربند خیلی سفت بسته باشی و نفس کشیدن هم سخت میشه باهاش
باید کاری کنی، آروم بگیرم Blush
  




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست