•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 39
  • 40
  • 41(current)
  • 42
  • 43
  • 44
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 14 رأی - میانگین امیتازات : 4.43
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تجربه شخصي - چرایی ابتلا به ام اس
کنکور
استرس
مشکلات
حساس بودن
محیطم زیاد مساعد نبود
همم اطرفیانم
طوری تربیت شدم شخصیتم شکل گرفت که هنوزم نمیتونم این رفتارارو کنار بزارم
تو محیطی قرار گرفتم انگار مجبورم اینجوری باشم
من نخوامم بقیه حتما میخوان این مدلی باشم
 تشکر شده توسط : samiramiss , الی کوچولو , ساناز66 , پریا حقیقت پور
نمی دونم چرا همه ش یه طوری در مورد شخصیت بیمارای ام اسی صحبت میشه انگار که ما مقصر صد در صد بیمار شدنمون هستیم مثلا داری یه متن انرژی مثبت می خونی نوشته که کینه توزی و عصبانیت طولانی مدت باعث ام اس میشهconfused2 یا دکتر هی میگه خوش اخلاق باش انگار بت عرض معذرت من دارم 24 ساعته پاچه ی بقیه رو می گیرم! laughing3 من آدم حساسی هستم ولی نه خیلی حساس تر از بقیه. راستش من تاثیر عوامل محیطی رو در بیمار شدنم بیشتر از بقیه ی عوامل می دونم منظورمم آلودگی های محیطی ناشی از کارخانجات و کودهای استفاده شده در محصولات کشاورزی و اینا هست به نظرم داره در مورد ما بی انصافی میشه و به امید روزی که عاما اصلی این بیماری پیدا شه و همینطور راه درمانشicon_question
حتی تووی رویاتم...؟!smiling
 تشکر شده توسط : samiramiss , مینا غلام نژاد , پریا حقیقت پور
من توی یک مقاله ای میخوندم که بیماری ژنتیکی است و از دوران کودکی وجود داره و شروع به پیشرفت میکنه. اما یک سری عوامل محیطی هستند مثل استرس، تغذیه و ... که باعث میشن سریع تر پیشرفت کنه و خودش رو نشون بده! انگار عود میکنه. من خودم به شخصه زمانی متوجه شدم که زندگی پر از استرس و کار و مشکلات داشتم. الان که فکر می کنم میبینم من همیشه آدمی بودم که غذاهای سردی من رو اذیت میکرد، سر گیجه میگرفتم، حتی یادمه بچه تر که بودم یه وقتائی سرگیجه و حالت تهوع و هدم تعادل باعث میشد مدرسه نتونم برم. یا من همیشه زودتر از دوستام و همسن و سالهام خسته و عصبی می شدم. اینا همه نشونه اینه که من از خیلی وقت پیش ام اس داشتم ولی خودش رو نشون نداده بود.
الان هم به این نتیجه رسیده که بدنم و سیستم ایمنی بدن ام با من حرف میزنن و یاد گرفتم به حرفشون گوش بدم و بیماریم رو کنترل کنم. تغییر شیوه زندگی هم خیلی تاثیر داره. Smile (16)
 تشکر شده توسط : earth , helli , مینا1234 , پریا حقیقت پور
(2013/12/05, 09:44 PM)دلان نوشته است: سلام دوستان
منم از خودم ميگم
به نظرم حساسيت بيش از حد من به همه چي ميتونه دليل باشه ، من قبلنا سر هر چيز بيخودي فورا گريه ميكردم،از اون دسته آدما بودم كه بيشتر شبا بالشم خيس بود ، حتي بچه هم كه بودم اين عادت رو داشتم سرمو زير لحاف ميبردمو گريه ميكردم بخاطر اينكه با خودم ميگفتم اگه پدر مادرم روزي طوريشون بشه چيكار كنم،شكر خدا الان كه 32 سالمه الحمدلله پدر و مادرم خوب هستن ، الان اصلا اخلاقاي سابقمو ندارم،شكست عشقي داشتم اونم 2 بار......چيزهايي كه الان به يادم مياد واقعا برام مضحكهangry
خودم دعوت كردم از اين مريضي البته يه جايي از زندگيم خيلي به دردم خورد ولي الان فقط يه مزاحمه و بايد هر طور شده از وجودم دكش كنم.
من ميتونم اميدوارم شما هم بتونين.


فاطمه دانشجوي معماري.agreement2baybay

برعکس من همیشه خیلی محکم بودم، همیشه در مقابل بدترین مشکلات مقاومت می کردم و البته آخرش هم مشکل رو حل می کردم. ولی تو یه سال منتهی به ابتلام و تشخیص ام اس، واقعا حساس شده بودم. هم زیاد گریه می کردم و هم ترسو و مظطرب بودم. و با یه شوک مور مور شدن پاهام شروع شد.
کلا با این نظریه که ام اس اظطراب، افسردگی و استرس رو زیاد می کنه و بیشتر عامل هست تا معلول بیشتر موافقم.
استرس با کم کردن قدر دفاعی بدن می تونه زمینه ساز هر بیماری باشه از جمله ام اس. ولی ام اس به خاطر نگرانی از اینده، معلوم نبودن علت و درمان قطعی، سن پایین ابتلا، تنوع مشکلات، و عوارض دارو ها در مقایسه با بقیه بیماری ها بیشتر باعث مشکلات روحی و استرس میشه و ام اس و استرس رو تا این حد پیوند می زنه به هم.
در کل، باید با خودمون مهربون باشیم و سرزنش نکنیم، هیچ کودوم از ما حقمون این نبود ولی تو زندگی همین اتفاقای تصادفی واسه ادمای مختلفه که بهش تنوع و قشنگی داده.
ام اس بار مسئولیت و انتظاری که من خودم از خودم رو داشتم از رو دوشم برداشت و از این نظر نقطه مثبت زندگیم بود.
از نقاط منفی اش هم که نگم براتون ،خودتون در جریانید.confused
 تشکر شده توسط : پریا حقیقت پور
استرس.حساس بودن.عصبی بودن
بیا و همیشه کنارم بمان.کنارم که باشی
یعنی<رسما تعطیلی تمام دردها>
 تشکر شده توسط : پریا حقیقت پور
تودار شدید
خودم که هیچی
به مشکلات دیگران هم فکر میکنم smiling
مریضی به همین میگن دیگه icon_biggrin
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند ...
 تشکر شده توسط : پریا حقیقت پور
سلام من 26سالمه و از دوم عید بر اثر یه فشار شدید روانی دچار تاری دید راست شدم ام ار ای دو تا پلاک غیر فعال نشوت داد و نوار عصب چشم راست دو درجه از حد نرمال بالاتر بود
اینا نتیجه قطعی بیماری ام اس؟؟یه دکتر میگه ام اس داری یکی دیگه میگه نمیشه گفت هنوز واقعا دارم دیوانه میشم میشه کمکم کنید
ایا هر پلاکی نشانه ام اس؟؟؟
 تشکر شده توسط : پریا حقیقت پور
(2018/04/18, 04:48 PM)Talia نوشته است: سلام من 26سالمه و از دوم عید بر اثر یه فشار شدید روانی دچار تاری دید راست شدم ام ار ای دو تا پلاک غیر فعال نشوت داد و نوار عصب چشم راست دو درجه از حد نرمال بالاتر بود
اینا نتیجه قطعی بیماری ام اس؟؟یه دکتر میگه ام اس داری یکی دیگه میگه نمیشه گفت هنوز واقعا دارم دیوانه میشم میشه کمکم کنید
ایا هر پلاکی نشانه ام اس؟؟؟

سلام. فکر نمیکنم اینطور باشه. بیماری منم با تاری چشم شروع شد و پزشکم برام التهاب عصب چشم تشخیص داد و گفتن که ممکنه تبدیل بشه به ام اس و بعد از دو سال با ام اس درگیر شدم و شروع کردم به مصرف داروهای ام اس
Life Has No CTRL+Z
 تشکر شده توسط : پریا حقیقت پور
من بگم من بگم؟!
من به آنتی بیوتیکایی که در بچگی واسم تجویز میشد از بس مریض بودم هی، بسیااااار مشکوکمDodgy
ینی خاطراتم از اون موقعا، پر آمپوله همشrolleyes هیچوقت یادم نمیره یه بار مامانم از در اومد با 14-15 تا سرنگicon_cry ینی درجا سکته رو زدم!
البته اون بحث استرس و این حرفا ک بماند...
Smile (52)!!!Don't take it too seriously
 تشکر شده توسط : lady.dqn , پریا حقیقت پور
روش زندگی ..
خوردن آب فاضلاب شهری (دیشب یک کلیپ دیدم که میگفت سبزیجات با آب فاضلاب آبیاری میشه و دام هاز این علوفه ی فاضلاب میخورن و ابشون برای رفع تشنگی فاضلابه.. سمت بهشت زهرا که میتونه منجر به ام اس بشه)
درون گرا بودن این افراد .. یکی از بچه ها با لا گفت مگه هر کی رو میبینم پاچه میگیرم اخه . کاش میگرفتیم تو خودمون نمیریختیم دردامون رو اونوقت خالی میشدیم Dash2Dash2
استرس از درون جنینی حتی ..که زمان بمباران استرساش که به مادرمون منتقل میشد تاثیر مستقیم رو جنین داره
شاید نوع تغذیه که از لحاظ سنتی ام اس رو بیماری سردی مغز میدونن و خودم سردی زیاد میخورم ..
شاید امروز اون روزی باشه که در آینده منتظرشم..ما فقط شاید تجربش کرده باشیم که روزمره امروز شاید آرزوی فردامون بشه..305320_JC_thinking
 تشکر شده توسط : zahra :) , پریا حقیقت پور
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 39
  • 40
  • 41(current)
  • 42
  • 43
  • 44
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  یک تجربه شخصی از نقش تابستان در تشدید خستگی ArashFN 1 747 2022/07/27, 03:37 PM
آخرین ارسال: ArashFN
  تجربه ی کسی که ام اس ندارد. obria_123 5 2,796 2018/08/01, 01:34 AM
آخرین ارسال: پروانه
  بيان تجربه ها در مورد نظريه دكتر زامبوني kaj 55 40,688 2017/01/22, 06:00 PM
آخرین ارسال: Aydanima
  چرایی علم فیزیک از بیماری و روش درمان آن arhpir 9 43,152 2016/11/01, 01:24 PM
آخرین ارسال: الهه درد
  چه مدت زمانی طول کشید که از زمان تشخیص cis حمله دوم رو تجربه کنید prosperity 7 8,637 2014/11/12, 11:25 PM
آخرین ارسال: prosperity



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان