•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 407
  • 408
  • 409(current)
  • 410
  • 411
  • ...
  • 429
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 43 رأی - میانگین امیتازات : 4.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ازدواج و ام اس
سلام
أنشالله هرچه خير براتون پيش بياد
بايد پزشكتون در اين مورد تماس بگيريد
و
از يك مشاوره ژنتيك و آزمايشاتش قبل از ازدواج استفاده كنيد
گفت از دوست چه خواهی که تورا شاد کند گفتم از دوست همین بس که ز ما یاد کند
If you want to be OK , you should have a healthy lifestyle with exercise and don`t think about any problems
 تشکر شده توسط : (reihane(raz , mahsa24 , پریا حقیقت پور
باتمام قشنگیای ازدواج
باازدواجم آرزوهای جدید پیدامیشه مث بچه من همش نگرانم ازاینکه بچه دارشم ونتونم درست به بچم برسممن باشوهرمهرموقع بریم سرزندگی خودمون اگه یه روزناهارآماده نکنم یاشام آماده نکنم هیچی به روم نمیاره اماچون پسرشوهرم هم هست من خیلی بایدجلوعلیرضارعایت کنم اگه به شکمش بد بگذره بهانه گیرمیشهDodgyDodgy
وقتشه جونم قدم بزاری توخونم
قهوموباعشق بریزی توی فنجونم******
 تشکر شده توسط : mahsima.m , mahsa24 , hadisss , پریا حقیقت پور
(2009/07/18, 08:51 AM)Sina نوشته است: میشه گفت بحث شما باید عنوانش باشه صداقت نه ازدواج....
چون همتون دارین در مورد صداقت بعد از ازدواج صحبت میکنین
عنوان بحث این کلمه رو به آدم القا میکنه که اصلا ازدواج برای ما خوبه یا نه ؟؟؟ ازدواج بکنیم یا نه ؟؟؟
من هم مثل فریبا دور ازدواج و خط کشیدم ... یعنی از قبل هم خوشم نمیومد چه برسه به حالا ....
فکر نمیکنم به استرسش بیارزه ....

منم مثل تو البته از ازدواج بدم نمیاد چون از مستقل بودن خوشم میاد ازدواجم یجور مستقل بودنه اماوقتی بیمار شدم هر کس گفت ازدواج کن گفتم بزار خوب بشم اما بدتر شدم .این صداقتم فعلا برام رنگش خاکستریه
 تشکر شده توسط : hadisss , mahsa24 , پریا حقیقت پور
سلام دوستای عزیزم
من دوازده ساله مبتلا به ام اس هستم.29 سالمه وبا مشکل حرکتی نقریبا شدید،بدون کمک راه رفتنم سخته.تا سه ماه پیش دنیا برام خاکستری بود فکرمیکردم زندگی من تموم شده دیگه نمیتونم ازدواج کنم ولی یه ولی پنج ماه پیش یه پسرسالم عاشقم شد،وسه ماه قبل هم عقدکردیم.وفهمیدم فرشته ها رو زمین هم هستن.
پروردگارا: به من كمك كن قبل ازينكه درمورد راه رفتن كسي قضاوت كنم كمي با كفش هاي او راه بروم. دكترشريعتي
 تشکر شده توسط : hadisss , (reihane(raz , leili-asmaneh , طاهره. , i_am , majid1 , mj.ny-luise , سمیرا67 , hyd69hyd , mahsa24 , atkh , glassheart , Exhautless , silent , N@RGES , DavidBili , برگ 7 , پریا حقیقت پور
میتونم بپرسم چهارجمله ازدواج خط کشیدی انسان الان درحالی حاضرقادراست هرکاری که دوست داره انجام بده حتی اگه یه آدم قطع نهایی باشه این فکرهای منفی رو خواهش از سربریدن کنید واین که همه آدمها باید دوزندگی یه شریک داشته باشند

میتونم بپرسم چراروجمله ازدواج خط کشیدی انسان الان درحال حاضرقادراست هرکاری که دوست داره انجام بده حتی اگه یه آدم قطع نخایی باشه این فکرهای منفی رو خواهش از سربیرون کنید واین که همه آدمها باید ت
وزندگی یه شریک داشته باشند
 تشکر شده توسط : mahsa24 , برگ 7 , پریا حقیقت پور
من ام اس دارم مثل بقیه شما ها ولی هیچ وقت با یک فرد غیر ام اسی ازدواج نمی کنم، اینم یکی دیگه از اون چیزایه که ام اس تو من تغییر داد...
که دیگه هیچی فردا طرف هروقت هرچی شد برگرده هی بکشه تو رویه ادم که تو مریضی چپ راست منت بذاره سرم!!!(منظورم همه افراد نیست)
عشق راسته، دوست داشتن راسته اما انسان همیشه انسانه، و همه چی براش اولش قشنگه، ولی بعدش اروم اروم اونقدر عادی میشه براش که ما مریضیم هی استرس میکنه تو جونمون. و از طرفی تا کسی خودش خدایی نکرده به این وضع دچار نشه قادر به درکش نیست حالا هرچه قدر هم که عاشق باشه.
من با کسی ازدواج می کنم که مثل خودم ام اسی باشه تا راحت همو درک کنیم.
اگر هیچ کسی حاظر نشد ترجیح می دم تا اخر عمر تنها باشم اگر هم روزی پاهام از حرکت افتاد دست کم بی منت رو دستم راه میرم.
الهی در شب فقرم بسوزان
ولی محتاج نامردان مگردان
عطا كن دست بخشش همتم را
خجل از روی محتاجان مگردان
 تشکر شده توسط : silent , i_am , برگ 7 , mahsa24 , سها , سارا ی , mj.ny-luise , no06in , hyd69hyd , ali reza 22 , lilit , پریا حقیقت پور
من دانشجو هستم و اصلا تو بحر این چیزا نبودم تاوقتیکه یکی از همکلاسیم بهم پیشنهاد ازدواج داد و من کلی در این مورد فکر کردم .سن اون آقا از من کوچیکتر و هیکلش خیلی درشت تره . و من بدون اینکه به اون قضیه خودمو بگم احساس کردم خیلی شجاع نیس که با این موضوع راحت برخورد کنه و بعد 3 هفته جواب منفی بهش دادم نمیدونم کار درستی کردم یا نه ولی تو ذهنم همیشه این سوال هست که واقعا چه برخوردی میکرد اگه میفهمید
 تشکر شده توسط : طاهره. , silent , mj.ny-luise , hyd69hyd , mahsa24 , پریا حقیقت پور
بايد حقيقت رو گفت..
كسي ك تورو با فهميدنِ مريضيت ول كنه بره
فردا روز قطعا تو زندگي مشترك با مشكلات ديگت هم امكان داره ول كنه بره
ولي كاش اطلاع رساني همگاني ميشد واسه همه ي خانواده ها ك ام اسي ها زندگي معموليي دارن
مثه بقيه راه ميرن
مثه بقيه عادي حرف ميزنن
مثه بقيه ميتونن بچه دار شن
ميتونن همه كارهاي روزمره مثه بقيه ي ادم هاي عادي انجام بدن
فقط اسم مريضيه دنبالشون هست و ي كوچولو بايد بيشتراز بقيه از خودشون مراقبت كنن
همين Smile
 تشکر شده توسط : silent , m.a.solhjoo , hyd69hyd , hadisss , mj.ny-luise , 71shahab , mahsa24 , پریا حقیقت پور
(2016/12/07, 10:29 PM)no06in نوشته است: بايد حقيقت رو گفت..
كسي ك تورو با فهميدنِ مريضيت ول كنه بره
فردا روز قطعا تو زندگي مشترك با مشكلات ديگت هم امكان داره ول كنه بره
ولي كاش اطلاع رساني همگاني ميشد واسه همه ي خانواده ها ك ام اسي ها زندگي معموليي دارن
مثه بقيه راه ميرن
مثه بقيه عادي حرف ميزنن
مثه بقيه ميتونن بچه دار شن
ميتونن همه كارهاي روزمره مثه بقيه ي ادم هاي عادي انجام بدن
فقط اسم مريضيه دنبالشون هست و ي كوچولو بايد بيشتراز بقيه از خودشون مراقبت كنن
همين Smile

منم مث شمام دوست عزیز.5 ساله ام اس دارم.خدارو شکر مشکل خاصی ندارم.تا چند ماه پیش که ازدواج نکرده بودم همین عقیده رو داشتم.من که سالمم چیزیم نیست.اما بعد ازدواج با این که هنوز عقدمو مسولیت زندگی گردنم نیوفتاده یه ترس خیلی بدی همراهم شده.همش یه چیزی تو گوشم زمزمه میکنه ام اس غیر قابل پیش بینیه!اگه پیشرفت کنه.بعد چن سال میگن پیشرونده میشه!اگه نتونم کارامو انجام بدم اگه نتونم روزی بچه دار شم یا اگه شدم نتونم بش برسم؟اگه خانوادش بفهمن؟با توجه به شناختی که ازشون دارم برام اسایش نمیزارن!اگه همسرم از پس حرفاشون بر نیاد؟یا حتی گاهی به همسرم فکر میکنم.کارش خودش به اندازه سخت و پرمشغله هست که به خونه نتونه برسه.شاید بعضی موقه ها مجبور باشم بعضی کارای بیرونم خودم انجام بدم.نکنه روزی شرمندش بش و در بمونم!همش دارم ازش میپرسم اگه روزی حالم بد شد؟اونم سریع به هم میریزه میگه دوس ندارم در موردش صحبت کنیم.مواظب خودت باش حالت بد نمیشه.عقلم به جایی قد نمیده که چی میشه فقط وقتی تو دلم میگم خدایا به تو توکل میکنم آروم میشم یکم
 تشکر شده توسط : mj.ny-luise , hyd69hyd , mahsa24 , nilan , no06in , پریا حقیقت پور
(2016/12/09, 08:42 PM)عسل راد نوشته است:
(2016/12/07, 10:29 PM)no06in نوشته است: بايد حقيقت رو گفت..
كسي ك تورو با فهميدنِ مريضيت ول كنه بره
فردا روز قطعا تو زندگي مشترك با مشكلات ديگت هم امكان داره ول كنه بره
ولي كاش اطلاع رساني همگاني ميشد واسه همه ي خانواده ها ك ام اسي ها زندگي معموليي دارن
مثه بقيه راه ميرن
مثه بقيه عادي حرف ميزنن
مثه بقيه ميتونن بچه دار شن
ميتونن همه كارهاي روزمره مثه بقيه ي ادم هاي عادي انجام بدن
فقط اسم مريضيه دنبالشون هست و ي كوچولو بايد بيشتراز بقيه از خودشون مراقبت كنن
همين Smile

منم مث شمام دوست عزیز.5 ساله ام اس دارم.خدارو شکر مشکل خاصی ندارم.تا چند ماه پیش که ازدواج نکرده بودم همین عقیده رو داشتم.من که سالمم چیزیم نیست.اما بعد ازدواج با این که هنوز عقدمو مسولیت زندگی گردنم نیوفتاده یه ترس خیلی بدی همراهم شده.همش یه چیزی تو گوشم زمزمه میکنه ام اس غیر قابل پیش بینیه!اگه پیشرفت کنه.بعد چن سال میگن پیشرونده میشه!اگه نتونم کارامو انجام بدم اگه نتونم روزی بچه دار شم یا اگه شدم نتونم بش برسم؟اگه خانوادش بفهمن؟با توجه به شناختی که ازشون دارم برام اسایش نمیزارن!اگه همسرم از پس حرفاشون بر نیاد؟یا حتی گاهی به همسرم فکر میکنم.کارش خودش به اندازه سخت و پرمشغله هست که به خونه نتونه برسه.شاید بعضی موقه ها مجبور باشم بعضی کارای بیرونم خودم انجام بدم.نکنه روزی شرمندش بش و در بمونم!همش دارم ازش میپرسم اگه روزی حالم بد شد؟اونم سریع به هم میریزه میگه دوس ندارم در موردش صحبت کنیم.مواظب خودت باش حالت بد نمیشه.عقلم به جایی قد نمیده که چی میشه فقط وقتی تو دلم میگم خدایا به تو توکل میکنم آروم میشم یکم
فکر کنم این افکارت بیشتر به زندگیتون و حال شما لطمه بزنه منم دقیقا مثل شما هستم و 7 ماهه که ازدواج کردم گاهی با این حرفا همسرم رو آزار میدادم اما الان سعی میکنم به این که چی میخواد بشه فکر نکنم مگه چیزی توی این دنیا هست که قابل پیش بینی باشه؟! مگه یه آدم سالم از یک ساعت دیگش خبر داره که چی میشه؟! پس این مدتی که حالمون خوبه رو بخاطر تلخی هایی که شاید هیچ وقت اتفاق نیفته خرابش نکنیم icon_question
 تشکر شده توسط : عسل راد , mj.ny-luise , no06in , پریا حقیقت پور
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 407
  • 408
  • 409(current)
  • 410
  • 411
  • ...
  • 429
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  داستان ازدواج یک ام اسی آذرستون 36 24,837 2020/07/18, 08:37 PM
آخرین ارسال: یاسمین123
  بیماری خود را قبل از ازدواج با همسر آینده مطرح کنید آیدا 35 10,381 2019/12/01, 08:57 PM
آخرین ارسال: آرزو
  نحوه برخورد خانواده همسر پس از ازدواج عمومهربان 76 42,841 2017/07/26, 09:57 PM
آخرین ارسال: famoon
Heart موافق و مخالف ازدواج shams_taban2000@yahoo.com 160 93,008 2017/07/12, 11:58 AM
آخرین ارسال: famoon
  آمادگی و شرایط مناسب برای ازدواج m_o 0 4,071 2013/02/01, 11:49 AM
آخرین ارسال: m_o



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
2 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست