2012/10/17, 10:27 PM
آشنائی با دستگاه اعصاب محیطی و مرکزی
دکتر مهدي تيموري
دستگاه عصبي با همراهي دستگاه غدد درونريز، بيشتر وظايف کنترلي بدن را بر عهده دارد. دستگاه عصبي، فعاليتهاي سريع بدن (مثل انقباضات عضلاني، وقايع احشايي و ميزان ترشح برخي از غدد درونريز) را کنترل ميکند و به واقع، ميليونها ذره اطلاعاتي را از اعضاي حسي مختلف دريافت ميکند و با در نظر گرفتن مجموعه آنها، پاسخي را که بدن بايد بدهد، مشخص ميکند...
دستگاه عصبي شامل دو بخش مرکزي و محيطي است که بخش محيطي، خود به دو بخش گانگليونها و اعصاب محيطي تقسيم ميشود؛ و اما بعد:
دستگاه اعصاب مرکزي
دستگاه اعصاب مرکزي، قسمتي از دستگاه عصبي است که در درون محفظهاي استخواني (استخوان جمجمه و ستون مهرهها) قرار گرفته و شامل مغز و نخاع است. از نظر ساختماني، در سيستم اعصاب مرکزي، دو قسمت به نامهاي ماده سفيد و ماده خاکستري قابل تشخيص است. ماده سفيد، حاوي رشتههاي عصبي و سلولهاي گليال است. عمده رشتههاي ماده سفيد از نوع ميليندار هستند و علت سفيد ديده شدن آن نيز همين امر است. و ماده خاکستري، بخشي است که حاوي جسم سلولي نورونها و سلولهاي گليال است. نورونهاي سيستم اعصاب مرکزي از نظر شکل، اندازه، تعداد و طول زوايدشان بسيار متنوعاند. دستگاه اعصاب مرکزي شامل قسمتهاي زير است
خواص نورون
نورونها با داشتن ساختار ويژه براي کاري که انجام ميدهند سازگاري حاصل کردهاند. تحريکپذيري، هدايت پيام عصبي و انتقال پيام عصبي سه ويژگي عمده نورونها هستند...
تقسيمبندي نورونها
نورونها را بر حسب اينکه پيام عصبي را در چه جهتي هدايت کنند به دو گروه نورونهاي حسي و نورونهاي حرکتي تقسيم ميکنند. نورونهاي حسي دندريت بلند و اکسون کوتاه دارند و پيامهاي عصبي را از گيرندههاي حسي به سمت مراکز عصبي هدايت ميکنند و نورونهاي حرکتي اکسون بلند و دندريت کوتاه دارند و پيامها را به اندامهاي واکنش مانند ماهيچهها و غدهها ميرسانند.
عقده عصبي
يک عقده عصبي داراي تعداد زيادي نورون است که درون کپسولي از بافت پيوندي قرار گرفتهاند. تعداد اين نورونها ممکن است به 50000 عدد برسد. در نتيجه اندازه عقدهها متفاوت است هر نورون عقده يک سلول گانگليون خوانده ميشود.
گرههاي رانويه
ميلين در فواصل منظم 5/0 تا 1/0ميليمتر قطع ميگردد و بريدگيهايي موسوم به گرههاي رانويه را ايجاد ميکند. سلولهاي شوان که سازنده ميلين محسوب ميشوند، روي ميلين قرار ميگيرند.
نقش سلولهاي شوان
سلولهاي شوان در ترميم آکسونهاي قطع شده نقش مهمي را به عهده دارند. هم چنين به هنگام بروز جراحات و آسيب بافتي با عمل فاگوسيتوز (بيگانهخواري) به پاکسازي بافت عصبي ميپردازند. عمل سلولهاي شوان در داخل سيستم عصبي مرکزي به عهده سلولهاي گليال ديگري به نام اليگودندروسيت است.
دستگاه عصبي اتونوم يا خودمختار
آن دسته از نورونهاي حرکتي که فعاليت عضلات صاف، ترشح غدد، ريتم قلب و در مجموع فعاليت ارگانهاي احشايي را تنظيم ميکنند تحت عنوان سيستم عصبي اتونوم شناخته ميشوند. دستگاه عصبي اتونوم از تعداد زيادي گانگليون اتونوم و دو نورون حرکتي در هر زنجيره به نام نورونهاي پيشگانگليوني و پسگانگليوني تشکيل شده است. نورونهاي پيشگانگليوني، نورونهايي هستند که جسم سلولي آنها در سيستم عصبي مرکزي قرار گرفته و آکسون آنها براي سيناپس با نورون بعدي تا گانگليون امتداد يافته است...
نورونهاي پس گانگليوني، نورونهايي هستند که جسم سلولي آنها در گانگليون واقع شده و آکسون آنها تا ارگان عامل، امتداد يافته و پايانه عصبي را تشکيل داده است. دو نورون پيشگانگليوني و پسگانگليوني در محل گانگليون با يکديگر سيناپس مييابند.
اعصاب سمپاتيک
از آنجايي که اعصاب سمپاتيک در ناحيه سينهاي - کمري از نخاع خارج ميشوند، به بخش سينهاي - کمري نيز موسوم هستند. در اعصاب سمپاتيک ناقل مترشحه از رشته پيشگانگليوني، استيل کولين و از رشتههاي پسگانگليوني، نوراپينفرين است (مادهاي که از بخش مرکزي غدد فوق کليوي نيز ترشح ميشود) و به همين دليل اعصاب سمپاتيک را اعصاب آدرنرژيک نيز مينامند.
اعصاب پاراسمپاتيک
در اعصاب پاراسمپاتيک بر خلاف اعصاب سمپاتيک رشته پيشگانگليوني بسيار بلند و رشته پسگانگليوني کوتاه است. از آنجا که اعصاب پاراسمپاتيک در ناحيه جمجمهاي - خاجي از نخاع خارج ميشوند، به بخش جمجهاي خاجي موسوم هستند. در اعصاب پاراسمپاتيک ناقل مترشحه از رشتههاي پيشگانگليوني و پسگانگليوني، استيلکولين است و به همين دليل اعصاب پاراسمپاتيک را اعصاب کولينرژيک نيز مينامند.
تخليه نورآدرنرژيک
بخش نورآدرنرژيک در حالات فوريتي به صورت يک مجموعه واحد تخليه ميشود. اثرات اين تخليه ارزش قابل ملاحظهاي از نظر آماده کردن فرد براي مقابله با فوريتها دارند. به عنوان مثال، تخليه نورآدرنرژيک تطابق را در چشمها شل کرده و مردمکها را گشاد ميکند (به منظور ورود نور بيشتر به چشمها)، ضربان قلب را تند کرده و فشار خون را بالا ميبرد و رگهاي خوني پوست را تنگ ميکند (که خونريزي از زخمها را محدود سازد). تخليه سمپاتيک باعث تقويت هوشياري ميشود و غلظت گلوکز و اسيدهاي چرب آزاد خون را افزايش ميدهد (به منظور تامين انرژي بيشتر)، بنابراين تخليه سيستم عصبي سمپاتيک بر اثر فوريتها، بدن را آماده ستيز يا گريز ميکند.
تخليه سمپاتيک در انسان روزهدار کاهش مييابد و هنگامي که انسان روزهدار مجددا تغذيه ميکند، افزايش مييابد. اين تغييرات ميتوانند کاهش فشار خون و فعاليت متابوليک ناشي از روزهداري و تغييرات مخالف ناشي از غذا خوردن را توجيه کنند.
گانگليونها
در مسير هر يک از ريشههاي خلفي در نزديکي نخاع يک برجستگي به نام عقده نخاعي وجود دارد. نخاع در دو ناحيه از طول خود قطر بيشتري دارد. يکي در ناحيه گردن که از چهارمين مهره گردني تا اولين مهره پشتي است و برجستگي گردني خوانده ميشود و اعصابي که به گردن و دستها ميروند از آن ريشه ميگيرند. ديگري در ناحيه کمر که از دهمين مهره پشتي تا اولين مهره کمري ادامه مييابد و برجستگي کمري نام دارد و اعصاب پاها از آن ريشه ميگيرند...
اطلاعات اوليه
بافت عصبي کل سيستم عصبي بدن را شامل ميشود که از سلولهاي عصبي يا نورون و سلولهاي پشتيبان به نام سلولهاي گليال يا نوروگلي تشکيل شده است. نورون واحد ساختماني و عملکردي دستگاه عصبي است که در مرحله جنيني از سلولهاي پوشاننده لوله عصبي منشا ميگيرد. ويژگيهاي اصلي نورونها تحريکپذيري و توليد تکانهها يا ايمپالسهاي عصبي و انتقال اين تکانه است. هر نورون از جسم سلولي و دو نوع زايده به نامهاي دندريت و آکسون تشکيل شده است. جسم سلولي، حجيمترين قسمت سلول و حاوي هسته و عمده اجزاي سلول عصبي است. دندريتها به صورت زوايدي کوتاه و بلند، منشعب و متعدد ديده ميشوند و گيرنده تحريکات هستند. محل تماس سلولهاي عصبي با يکديگر و يا با سلولهاي ساير بافتها جهت انتقال تحريکات، اصطلاحا سيناپس ناميده ميشود.
اعصاب حسي و حرکتي
آن دستهاي که عضلات مخطط را عصبدهي ميکنند و عمل آنها ارادي است، اعصاب حرکتي سوماتيک ناميده ميشوند و دستهاي که عضلات صاف جدار احشا و سلولهاي مترشحه را عصبدهي ميکنند، اعصاب حرکتي احشايي يا غيرارادي ناميده ميشوند. به اين دسته، دستگاه عصبي اتونوم يا خودمختار هم گفته ميشود...
اعصاب حسي که تحريکات دريافتي از پوست را به سيستم عصبي مرکزي منتقل ميکند، اعصاب حسي سوماتيک ناميده ميشوند و در مقايسه با اعصاب حسي سوماتيک، آن دسته از اعصاب حسي که تحريکات دريافتي از ارگانهاي احشايي را به سيستم عصبي مرکزي منتقل مينمايند، اعصاب حسي احشايي ناميده ميشوند. در حالت کلي، اعصاب حسي، پيامها را به مراکز عصبي برده و اعصاب حرکتي از مراکز عصبي ميآورند.
تکامل دستگاه عصبي مرکزي
دستگاه عصبي اوليه در اواسط هفته سوم بارداري، به صورت صفحه عصبي نمايان ميشود. بعد، اين صفحه عصبي، چين خورده و در وسط به هم رسيده و جوش ميخورند و به لوله عصبي تبديل ميشود. انتهاي سري اين لوله، به مغز تبديل ميشود و انتهاي دمي آن، به نخاع و قسمتهاي مختلف آن.
راههاي نخاع
راههاي بالا رو و پايين رو نخاع يعني راههاي که پيامهاي حسي را به مغز يا پيامهاي حرکتي را به عضلات بدن ميبرند به صورت گروههاي تارهاي عصبي جداگانه در کنار هم در طول نخاع قرار دارند و هر کدام بخشي از بافت نخاع را تشکيل ميدهند. به عنوان مثال، هر يک از راههاي حسي مربوط به لامسه، گرما، سرما، درد و راههاي حرکتي بخش معيني از ماده سفيد نخاع را اشغال کردهاند...
اعصاب نخاعي
در انسان 21 جفت عصب نخاعي وجود دارد. اعصاب نخاعي به ترتيب از گردن تا کمر قرار دارند و هر يک از آنها به قسمت خاصي از بدن مربوطند. اين اعصاب به ترتيب شامل 8 زوج گردني، 12 زوج کمري، 5 زوج خاجي و 1 زوج دنبالچهاي است. هر عصب نخاعي پس از آن که از نخاع خارج شد به انشعاباتي تقسيم ميشود و هر شاخه از آن به بخشي از بدن منتهي ميشود. اعصاب کمري و خاجي و دنبالچهاي تقريبا به صورت عمودي از نخاع بيرون ميآيند و يک دسته تارعصبي به نام دم اسب به وجود ميآورند. ريشههاي خلفي نخاع از تارهاي عصبي حسي و ريشههاي قدامي آن از تارهاي عصبي حرکتي تشکيل شده است و قطع شدن آنها به ترتيب باعث ايجاد بيحسي يا فلج در اندامهاي وابسته ميشود.
هفته نامه سلامت
اے دنیا کے مسافر منزل تیری قبرھیں اے کر رھا ھیں جو تو دو دن کا یہ سفرھیں موت ھیں تیرا ان دیکھا ساتھی آچانگ تجھے نگل لے گا:ای مسافر دنیا خونه ی توقبر است ای که هرکاری میکنی سفر دو روزه هست مرگ رفیق ندیده ی تو است یکهو نفست رو می گیره