2012/07/21, 07:50 AM
با سلام خدمت عزیزان و گلهای خودم.
من میخوام از جایگاه طب سنتی در درمان ام اس صحبت کنم.ام اسی که سیستم عصبی مرکزی رو درگیر میکنه یعنی بطور کلی مغز و نخاع رو هدف قرار میده.گروه های تحقیقاتی بسیاری در سرتاسر دنیا به علت شیوع این بیماری در تلاش هستند تا راهی برای درمان یا حداقل جلوگیری از پیشرفت بیماری پیدا کنند.اما چند وقته میبینم که برخی افراد راه حداقل 12 یا 13 ساله دانشگاهی یک متخصص مغز و اعصاب رو یک شبه طی کرده و با گفتن مزاج و طبع غذایی شما اینجوریه و اونجوریه ادعای درمان ام اس میکنند.این رو به من بگید کی توی دنیا نمیدونه نوشابه بده؟این بندگان خدا فکر میکنن خودشون کشف کردن نوشابه مضره.من نمی خوام بگم طب سنتی بده اما هر چیزی جا و مکان خودشو داره.خیلی جاها طب سنتی از درمان های پزشکی بهتر جواب میده اما نه در مورد کسی که ام اس داره یا حداقل نه در خط اول بهبودی.همینطور بحث ماساژ درمانی.چرا باید ما خودمون رو گول بزنیم.دیگه سر خودمون رو که نمی تونیم کلاه بذاریم.ما اگر ماساژ درمانی کنیم ام اس خوب میشه؟؟؟با ماساژ درمانی تنها عضله رو قوی تر کرده و خونگیریش رو بیشتر میکنیم و هیچ ربطی به مغز و نخاع درگیر در ام اس نداره.این مطلب رو برای کسانی که به تازگی براشون تشخیص ام اس داده شده نوشتم که حالا بدنبال درمان هستند و دست به دامان هر رمال و دعانویس و هزاران شخصیت دیگه میشن اما به شما میگم خواهر من ، برادر من سال اول تشخیص ام اس خیلی مهم هست و باید سریعا درمان دارویی پزشکتون رو شروع کنید و در کنار درمان دارویی پزشک به طب سنتی و ماساژدرمانی توجه کنید و به این نکته توجه داشته باشید که هیچ دو بیمار ام اسی مشابه هم نیستند.گله دیگرم بابت اقای"ویسمه "هستش که هر چند وقت یکبار خبری ازش میاد.برادر من مشخص کن چیکار کردی!!!یه بار میگن داروی درمان ام اس رو کشف کرده.یه بار میگن درمان نیست جلوی علایم رو میگیره .یه بارم میگن مشابه اسراییلی داره.یکسال هم هست که دنبال اسم براش میگردن.بچه های ام اسی هم اینجا شدن؟؟؟!!!؟؟؟
عزیزان هر چیزی یه حکمتی داره .بطور کلی به هر چیزی با نگاه مثبت باید نگاه کنیم و فکر و ذهنمان را ازاد کنیم و هیچگونه استرس و ناراحتی برای خودمون ایجاد نکنیم.به نظر من یوگا بهترین ورزش برای ماست.هم آساناها و هم مدیتیشن هاش. وظیفه داشتم این موضوع رو مطرح کنم و منتظر نظر ها و دیدگاه های شما هم در این مورد هستم.
من میخوام از جایگاه طب سنتی در درمان ام اس صحبت کنم.ام اسی که سیستم عصبی مرکزی رو درگیر میکنه یعنی بطور کلی مغز و نخاع رو هدف قرار میده.گروه های تحقیقاتی بسیاری در سرتاسر دنیا به علت شیوع این بیماری در تلاش هستند تا راهی برای درمان یا حداقل جلوگیری از پیشرفت بیماری پیدا کنند.اما چند وقته میبینم که برخی افراد راه حداقل 12 یا 13 ساله دانشگاهی یک متخصص مغز و اعصاب رو یک شبه طی کرده و با گفتن مزاج و طبع غذایی شما اینجوریه و اونجوریه ادعای درمان ام اس میکنند.این رو به من بگید کی توی دنیا نمیدونه نوشابه بده؟این بندگان خدا فکر میکنن خودشون کشف کردن نوشابه مضره.من نمی خوام بگم طب سنتی بده اما هر چیزی جا و مکان خودشو داره.خیلی جاها طب سنتی از درمان های پزشکی بهتر جواب میده اما نه در مورد کسی که ام اس داره یا حداقل نه در خط اول بهبودی.همینطور بحث ماساژ درمانی.چرا باید ما خودمون رو گول بزنیم.دیگه سر خودمون رو که نمی تونیم کلاه بذاریم.ما اگر ماساژ درمانی کنیم ام اس خوب میشه؟؟؟با ماساژ درمانی تنها عضله رو قوی تر کرده و خونگیریش رو بیشتر میکنیم و هیچ ربطی به مغز و نخاع درگیر در ام اس نداره.این مطلب رو برای کسانی که به تازگی براشون تشخیص ام اس داده شده نوشتم که حالا بدنبال درمان هستند و دست به دامان هر رمال و دعانویس و هزاران شخصیت دیگه میشن اما به شما میگم خواهر من ، برادر من سال اول تشخیص ام اس خیلی مهم هست و باید سریعا درمان دارویی پزشکتون رو شروع کنید و در کنار درمان دارویی پزشک به طب سنتی و ماساژدرمانی توجه کنید و به این نکته توجه داشته باشید که هیچ دو بیمار ام اسی مشابه هم نیستند.گله دیگرم بابت اقای"ویسمه "هستش که هر چند وقت یکبار خبری ازش میاد.برادر من مشخص کن چیکار کردی!!!یه بار میگن داروی درمان ام اس رو کشف کرده.یه بار میگن درمان نیست جلوی علایم رو میگیره .یه بارم میگن مشابه اسراییلی داره.یکسال هم هست که دنبال اسم براش میگردن.بچه های ام اسی هم اینجا شدن؟؟؟!!!؟؟؟
عزیزان هر چیزی یه حکمتی داره .بطور کلی به هر چیزی با نگاه مثبت باید نگاه کنیم و فکر و ذهنمان را ازاد کنیم و هیچگونه استرس و ناراحتی برای خودمون ایجاد نکنیم.به نظر من یوگا بهترین ورزش برای ماست.هم آساناها و هم مدیتیشن هاش. وظیفه داشتم این موضوع رو مطرح کنم و منتظر نظر ها و دیدگاه های شما هم در این مورد هستم.
زخم خونینم اگر به نشود،به باشد
خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست
خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست
