2009/09/29, 03:51 PM
من اینجا وقتی اداره بیمه بودم (واسه دفترچه بیماری های خاص)
یکی اومد که وضعش خراب بود مشکل کلیوی داشت و دیالیز میرفت ...
منتظر شدم کارش راه بیافته بعدش من دفترچه بدم
بعده اینکه رفت به اون متصدی (آقای گلزار - اداره بیمه خدمات درمانی - چهاراه ابوریحان تبریز) گفتم خدا کمکش کنه کارش خیلی سخته
گفت آره بابا شما خوش به حالتونه فردا درمان میشین میرین پی کارتون اینا تا آخر عمر درگیر این دیالیزن
??? ??? ???
گفتم بابا ام اس که درمان نمیشه
گفت چرا بابا تا دلت بخواد نامه دارم واسه ابطال دفترچه ام اس بیا یکیش و نشونت بدم
از قفسه یه دونه زونکن بیرون آورد و شروع کرد به گشتن بعد یه نامه کشید بیرون گفت بخون :
روش نوشته بود دقیقا یادم نیست خلاصه میکنم) اداره محترم بیمه، به لطف خدا خانم فلانی، دارنده دفترچه بیماری خاص: ۵ (ام اس) دوره درمان خود را با موفقیت به اتمام رساند و به حول قوه الهی دیگر به دفترچه نیازی ندارد خواهشا برای ابطال دفترچه اقدامات لازم را انجام دهید.
حالا من اونقدر شوکه بودم که اصلا یادم رفت اسم دکتر و بیمار و این چیزا رو بپرسم جدیدا هم رفته بودم پیداش نکردم دقیقا بپرسم از کجا
کسی هم باور نکرد خودش میتونه پی گیر بشه
یکی اومد که وضعش خراب بود مشکل کلیوی داشت و دیالیز میرفت ...
منتظر شدم کارش راه بیافته بعدش من دفترچه بدم
بعده اینکه رفت به اون متصدی (آقای گلزار - اداره بیمه خدمات درمانی - چهاراه ابوریحان تبریز) گفتم خدا کمکش کنه کارش خیلی سخته
گفت آره بابا شما خوش به حالتونه فردا درمان میشین میرین پی کارتون اینا تا آخر عمر درگیر این دیالیزن
??? ??? ???
گفتم بابا ام اس که درمان نمیشه
گفت چرا بابا تا دلت بخواد نامه دارم واسه ابطال دفترچه ام اس بیا یکیش و نشونت بدم
از قفسه یه دونه زونکن بیرون آورد و شروع کرد به گشتن بعد یه نامه کشید بیرون گفت بخون :
روش نوشته بود دقیقا یادم نیست خلاصه میکنم) اداره محترم بیمه، به لطف خدا خانم فلانی، دارنده دفترچه بیماری خاص: ۵ (ام اس) دوره درمان خود را با موفقیت به اتمام رساند و به حول قوه الهی دیگر به دفترچه نیازی ندارد خواهشا برای ابطال دفترچه اقدامات لازم را انجام دهید.
حالا من اونقدر شوکه بودم که اصلا یادم رفت اسم دکتر و بیمار و این چیزا رو بپرسم جدیدا هم رفته بودم پیداش نکردم دقیقا بپرسم از کجا
کسی هم باور نکرد خودش میتونه پی گیر بشه
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2