2016/09/04, 08:20 AM
من از دیروز یک هویی اینجوری شدم یه چای بابونه تیره خوردم
یک ساعت بعدش انگار
نمیتونم توصیفش کنم ولی دیشب تا صبح به بدبختی خوابیدم
دستم محکم میزاشتم رو قفسه سینه ام بعد تکون میخوردم
یک ماه پیش هم یک درد وحشتناکی میکرد قفسه سینه ام
که وقتی میخواستم بخندم دستمو محکم رو قفسه سینه ام
میزاشتم.اصلا نمی تونستم بخندم بعد چهار وپنج روز خودش
خوب شدفکرنمیکردم ربطی به ام اس داشته باشه
گفتم شاید حساسیت به عسل بوده اخه یک نوع عسل
هست همش منو اذیت میکنه
حالابا این درد قفسه سینه چطور باید کنار بیایم؟
یک ساعت بعدش انگار
نمیتونم توصیفش کنم ولی دیشب تا صبح به بدبختی خوابیدم
دستم محکم میزاشتم رو قفسه سینه ام بعد تکون میخوردم
یک ماه پیش هم یک درد وحشتناکی میکرد قفسه سینه ام
که وقتی میخواستم بخندم دستمو محکم رو قفسه سینه ام
میزاشتم.اصلا نمی تونستم بخندم بعد چهار وپنج روز خودش
خوب شدفکرنمیکردم ربطی به ام اس داشته باشه
گفتم شاید حساسیت به عسل بوده اخه یک نوع عسل
هست همش منو اذیت میکنه
حالابا این درد قفسه سینه چطور باید کنار بیایم؟