2011/06/11, 09:48 AM
پدیده جان درسته که ام اس به هر صورت جزئی از زندگیه ما شده و آمده صاف نشسته رو شونه هدفای زندگیمون و زندگی خیلی از ماها رو یه جورایی تحت تاثیر قرار داده ولی تفاوت هر کدوم از ما تو اینه که چجوری با این قضیه برخورد کنیم بله نمیشه ازش فرار کرد و بگیم نیست ام اس داریم و قطعا یه تغییرایی با گذشته زندگیمون هم بوجود خواهد آمد ولی مهم اینه که چقدر پر و بال بدیم به این ام اس نشسته رو شونه... میشه همه توجهمون رو به اون معطوف کنیم و بهش پرو بال بدیم و قدرتمندترش کنیم از طرفی هم با درنظر گرفتن وجود ام اس و نادیده نگرفتن اون اب و دونه هم ندیم که بخواد حصار ببچیچه دور ما و مانع حرکت به سمت اهدافمون و آیندمون بشه
من قبول دارم که ام اس گه گاهی قلقلکمون میده و واسه بعضی از ما گاه پاشو فراتر از یه قلقلک میزاره اما واقعا به این معتقدم اگه دست ام اس رو بگییریم و باهاش راه بیایم و میدون بهش بدیم از خودش بدتر خودشه و پا میزاره درست رو همه داشته هامون ولی اگه قدمامون و بلندتر برداریم و دیدمون و وسیع تر کنیم و دست از این ناله های بی فایده برداریم نمیگم ام اس و میکشی و دور میندازیم یا ازاین جور شعارها اما زندگیه راحتر و آرومتر و معمولی تری خواهیم داشت و میتونیم راهی و که از اول داشتیم رو ادامه بدیم حالا کمی اینور تر یا سخت تر ولی راهمون رو باید ادامه بدیم...
من قبول دارم که ام اس گه گاهی قلقلکمون میده و واسه بعضی از ما گاه پاشو فراتر از یه قلقلک میزاره اما واقعا به این معتقدم اگه دست ام اس رو بگییریم و باهاش راه بیایم و میدون بهش بدیم از خودش بدتر خودشه و پا میزاره درست رو همه داشته هامون ولی اگه قدمامون و بلندتر برداریم و دیدمون و وسیع تر کنیم و دست از این ناله های بی فایده برداریم نمیگم ام اس و میکشی و دور میندازیم یا ازاین جور شعارها اما زندگیه راحتر و آرومتر و معمولی تری خواهیم داشت و میتونیم راهی و که از اول داشتیم رو ادامه بدیم حالا کمی اینور تر یا سخت تر ولی راهمون رو باید ادامه بدیم...
"چقدر ابد زمان اندکی ست برای آنکه به کفایت کنارت باشم...