خوشحالم که تعداد زیادی اومده بودن
منم زیاد راضی نیستم
فکر نکنم لازم باشه بحث اونجا رو به اینجا هم بکشیم
من همینکه رسیدم در مورد فیلم برداری و عکاسی و گزارش شدیدا تذکر دادم البته گفتم اگر مستند میخوای جاش اینجا نیست
و باید بگم حسین باید قبلا دقیقا میگفت که ۲ نفر دارن میان و میخوان که همچین کاری بکنن تا بقیه هم آماده باشن
اون اولش به عنوان ۲ نفر مهمان اونم فقط مهمان که من حتی واسه اینم راضی نیستم حضور داشتن ولی بعدش همه چی عوض شد فکر کنم خود حسین هم انتظارش و نداشت
از حسین هم عذر خواهی میکنم اگه بی احترامی به مهموناش شده باشه ... چون من یه جورایی عذرشون رو خواستم که پاشدن رفتن ... چاره ای نداشتم ... ناراحت شدن ۲ نفر رو به بقیه ترجیح دادم
در ضمن ماشالا ما همیشه دیدار هامون اونقدر خوب بوده که بی نظمیه این زیاد به چشم اومد ...
ولی دیدن احسان و پریا برام یه دنیا بود ...
هم مامان پریای گل ... که با کلی زحمت اومده بودن و کلی ما رو خوشحال کرده بودن و منتظر نی نی کوچولوش هستیم
هم پریا خانوم هر روز بهتر از دیروز ... که هر دفعه میبینم قشنگتر از دفعه قبله
احسان و دیدم ... باورم نمیشد که خودش بود و همینطور پریا ...
آنی هم که کلا منفجرمون کرد از فرط سورپرایز شدگی ... ترکیدیم
هر چی بود ... دیدن همچین لحظه هایی ارزشش و برام داشت
منم زیاد راضی نیستم
فکر نکنم لازم باشه بحث اونجا رو به اینجا هم بکشیم
من همینکه رسیدم در مورد فیلم برداری و عکاسی و گزارش شدیدا تذکر دادم البته گفتم اگر مستند میخوای جاش اینجا نیست
و باید بگم حسین باید قبلا دقیقا میگفت که ۲ نفر دارن میان و میخوان که همچین کاری بکنن تا بقیه هم آماده باشن
اون اولش به عنوان ۲ نفر مهمان اونم فقط مهمان که من حتی واسه اینم راضی نیستم حضور داشتن ولی بعدش همه چی عوض شد فکر کنم خود حسین هم انتظارش و نداشت
از حسین هم عذر خواهی میکنم اگه بی احترامی به مهموناش شده باشه ... چون من یه جورایی عذرشون رو خواستم که پاشدن رفتن ... چاره ای نداشتم ... ناراحت شدن ۲ نفر رو به بقیه ترجیح دادم
در ضمن ماشالا ما همیشه دیدار هامون اونقدر خوب بوده که بی نظمیه این زیاد به چشم اومد ...
ولی دیدن احسان و پریا برام یه دنیا بود ...
هم مامان پریای گل ... که با کلی زحمت اومده بودن و کلی ما رو خوشحال کرده بودن و منتظر نی نی کوچولوش هستیم
هم پریا خانوم هر روز بهتر از دیروز ... که هر دفعه میبینم قشنگتر از دفعه قبله
احسان و دیدم ... باورم نمیشد که خودش بود و همینطور پریا ...
آنی هم که کلا منفجرمون کرد از فرط سورپرایز شدگی ... ترکیدیم
هر چی بود ... دیدن همچین لحظه هایی ارزشش و برام داشت
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2